#تمثیلات_مهدوی
🔷 برگزیدگان عزیز لطفا با نام و نام خانوادگی و با آیدی که در طرح شرکت کردید به همراه شماره #کارت به شخصی بنده برا واریزی هدیه تون تشریف بیارین
@zaaaa9
🎆 این کانال را با هدف ترویج معارف قرآن و عترت «علیهم السلام» تبلیغ کنید تا موجبات شادی دل مولامون را فراهم کنیم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🆔 http://eitaa.com/mosabeqeha313
#سیزده_آبان
تبریک😍
لطفا شما عزیزان با شماره کارت و نام و نام خانوادگی تشریف بیارین شخصی بنده
@zaaaa9
ممنون از حضور تک تک عزیزانم🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگی تـــــــــوپ از عکس های ارسالی شما عزیزان در مراسم #سیزده_آبان
گـــ🌷ـــوارای وجـــ❤️ـــودتون
📣صحبتی صمیمانه با دوستان
🌹لطفا با حوصله و صبوری کامل متن رو مطالعه بفرمایید😊
سلام
روزتون پُرامید و شاداب🌈🌈
♦️ عزیزان همراه محور کار ما در گروه و کانال همانطور که بارها عرض کرده ایم "ترویج معارف و کسب علم و معرفت به ائمه اطهار" می باشد تا موجبات خشنودی مولایمان را فراهم کرده باشیم.
و قصدمان هم همین است که در دو رده ی سنی (کودک و نوجوان) و (بزرگسال) این هدف را اجرایی کنیم🤲
لطف و خواهشی 🙏 که از تمامی دوستان داریم اینه که شما هم روی همین اصل و هدف تمرکز داشته باشید تا با هم بتوانیم بر سر منزل مقصود که کسب شناخت و جلب محبت مولا هست دست یابیم 🤲
و لطفا 🙏 از بُعد مادی و جایزه ای به طرحهای ما نگاه نکنید .....🚫🚫
❤️ ما به هیچ ارگان و موسسه ای بابت فعالیت و هدایامون وابسته نبوده و تمامی هزینههای مسابقات از "نذورات و هدایای 🎁🎁 مردمی و صله کردن امام ....." از شهرهای مختلف کشورمان به نیت سلامتی و خشنودی مولا و کسب علم و معرفت نیت کرده و برای ما واریز میکنند که بسیار این هزینه ها برای ما گران قیمت و معنوی میباشد ....
💌 ولی دوستان سعی کنند که در طرح های ما که شرکت می کنند تمام همّ و غمّ خود را برای تازه کردن علم و کسب معرفت به امام زمان قرار دهند اگر هم هدیه ای قسمتشون شد که فبها...... 😍ولی اگه برنده نشدین دیگه دغدغه ای از لحاظ مادّی در وجودتون ایجاد نکنه تا شیرینی این فعالیت تون در شما کمرنگ نشه.
📢📢 نکته مهم👌 دیگر اینکه هرگونه واریزی💳 برای طرحها در مورد هدایای برندگان باشد در گروه ( قرارگاه جهاد فرهنگی) ارسال میشود📱 من هر بار به دوستان برنده ✋ عرض کردم و باز هم میگویم که حتماً فیش های واریزی🔖 را در گروه ملاحظه کنید تا بعد با گذشت زمان شک و شبهه ای🧐 از واریزی هدیه تون براتون پیش نیاد .
من با احترام فراوان دیگه در مورد این موضوع در پیوی پاسخگو نخواهم بود🙈
📢📢اینم کانال ( مسابقات فرهنگی)
👇👇👇👇👇👇
🎆 این کانال را با هدف ترویج معارف قرآن و عترت «علیهم السلام» تبلیغ کنید تا موجبات شادی دل مولامون را فراهم کنیم.
🆔 http://eitaa.com/mosabeqeha313
📢📢 اینم گروهمون👇👇👇👇
✍️﷽ این گروه جهت برگزاری مسابقات، ختم صلوات و.... تشکیل می شود ، لذا فقط هنگام اجرای امور فرهنگی قفل گروه باز می شود.
https://eitaa.com/joinchat/471793722C3a447a1c40
👌این گروه ارزشمند را به دوستان خود معرفی نماییم
🌺 ممنون و متشکر از حُسن توجه دوستان عزیزم
موفق و موید باشین🌺
✋مجری طرحها و ادمین کانال و گروه
@Zaaaa9
#کتابخوانی
#لینالونا
ســــــلام
طرح کتاب📕 خوانی لینالونا رو براتون آوردیم.....
دختــــران و پســــران عزیز
مقطع سنی: (۷ تا ۱۲) سال
جــــــا نمونیـــــد.
⏹ متن داستان را در کانال زدیم لطفا با دقت و صبر مطالعه بفرمایید و بعد برداشت و نتیجه ی خود را از داستان📕 در قالب یک #فیلم ۲ دقیقه ای ارسال نمایید 🎥
توجه: دختران گلم با پوشش کامل جلو دوربین باشند
ارسال در گروه👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/471793722C3a447a1c40
👌این گروه ارزشمند را به دوستان خود معرفی کنید
⏳مهلت ارسال: تا ۸ شب ۲۵ آبان ماه
مسابقات فرهنگی
#کتابخوانی #لینالونا ســــــلام طرح کتاب📕 خوانی لینالونا رو براتون آوردیم..... دختــــران و پسـ
بسم الله الرحـــــمن الرحــــیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
داستان «لیــــــــــــنا لونــــــــا»
از خانم کلر ژوبرت
چند روز پیش، یک دوست از آسمان🌞 برای من رسید. مثل توی داستان ها. لبِ حوض💦 نشسته بودم و توی دفتر📝 خاطراتم چیزهایی می نوشتم یک دفعه پرنده ی بزرگی کنار من نشست. اندازه ی یک قو بود، شاید هم بزرگتر و یک آدم کوچولو پشتش نشسته بود. خیلی عجیب بود، مگرنه؟
آدم کوچولو😊 پایین پرید و گفت: سلام! موهای آبی سیخ سیخی داشت و کمی اخم 🤨کرده بود. گفتم: سلام! تو از کجا آمدی؟
آدم کوچولو جواب نداد. دفترم 📝را نشان داد و گفت:«چی چی مینویسی؟ برایم میخوانی؟» دفترم را بستم و گفتم:«نه نمی شود؛ خصوصی است!»
پرنده آرام نشسته بود و ما را نگاه می کرد. آدم کوچولو پرسید:« خصوصی یعنی چه؟»
گفتم: خب... خب... یعنی این که دوست ندارم به همه نشانش بدهم. مثل یک راز است.»😉
منتظر بودم بپرسد راز یعنی چه؛ ولی فقط گفت:«اووووه!» بعد روسری ام را نشان داد و پرسید:«تو مو نداری؟» خندهام گرفت. گفتم «چرا دارم!» گفت: اووووه! می توانم ببینم؟» گفتم:«نه نمی شود!» چون حیاط ما از خانه ی همسایه پیداست.
آدم کوچولو سرش را پایین انداخت و یواش گفت:«فقط میخواستم ببینم موهای تو هم آبی اند یا نه، همین.» مهربان تر😊 گفتم:«خب، این هم یک جور هایی خصوصی است، بعضی وقت ها.» یواش تکرار کرد:«خصوصی..... خصوصی.... اوووه!» بعد یک دفعه از جا پرید و سوار پرنده شد و رفت؛ بدون خداحافظی.
دیروز که از مدرسه برگشتم، پاکت نامه✉️ ی کوچولویی لب ایوان پیدا کردم. روی پاکت نوشته بود:«خصوصی، برای دخترِ روسری گُل گلی». ورق کوچکی را از آن در آوردم و خواندم:
دوست من سلام! 🌸
دلت می خواهد بدانی چرا پیشت آمده بودم؟ خوب توی سرزمین مان وسط جنگل کاج،🌲 همه موقرمزند؛ به خاطر همین هر کس من را با موهای آبی ام می دید، می گفت:«چه دختر قشنگی!» کوچکتر که بودم، خیلی خوشم می آمد؛ ولی بعد خسته شدم. با خودم گفتم اوووه! چرا همه فقط قشنگی ام را می بینند؟ چرا هیچ کس نمیگوید« چه دختر مهربانی» یا «چه دختر زرنگی!» من که خیلی سعی می کنم خوب باشم، درست کار کنم و فکر های جالبی داشته باشم. آخه میدانی؟ دلم می خواهد به خاطر خوبی ام دوستم داشته باشند، نه به خاطر قشنگی ام.
یک روز لجم گرفت و موهایم را کوتاهِ کوتاه کردم؛ ولی اوووه! بدتر شد و گفتند:«چه دختر زشتی!» آن قدر گفتند که کلافه شدم.🤨
آن وقت سوارِ پرنده ام شدم و آمدم پیشِ تو که تنها بودی. راستی، تو هم بعضی وقت ها قهر می کنی؟
امروز هم آمده بودم چیزی را به تو بگویم، حیف که نبودی...
لیـــــنالونــــــا✋
تازه فهمیدم که آدم کوچولوی موسیخ سیخی یک دختر است، نه یک پسر. خیلی دلم میخواست جوابِ نامه اش را بدهم. به او بگویم که اسم من صبا است و چه قدر دوست دارم باز هم پیشم بیاید؛ ولی جنگل کاج🌲 خیلی بزرگ است و نشانیِ دیگری از او نداشتم. نامه را لای دفتر خاطراتم🔖 گذاشتم و لبِ حوض نشستم. به چیزهایی که نوشته بود فکر می کردم. به اینکه جنگل کاج نزدیک شهرمان است و من بارها به آنجا رفته بودم؛ ولی هیچ وقت آدم کوچولو ندیده بودم. به این که لینالونا دلش میخواست به خاطر خوبی اش دوست داشته باشند، نه به خاطر قیافه اش. به این که آمده بود چیزی را به من بگوید؛ یعنی چه می توانست باشد؟
مسابقات فرهنگی
بسم الله الرحـــــمن الرحــــیم به نام خداوند بخشنده مهربان داستان «لیــــــــــــنا لونــــــــا»
توی این فکرا🧐 بودم که یک دفعه یکی گفت:« سلام!» سَر بلند کردم و دیدم لینالونا جلویم ایستاده. متوجه نشستنِ پرنده اس نشده بودم. دوست کوچولویم می خندید😃 و یک روسری بامزه سرش بود. گفتم:« سلام! چه خوب شد که برگشتی! آن روز چرا یهو رفتی؟»
دفتر خاطراتم📝 را نشان داد و پرسید:«درباره من هم نوشتی؟» با چشمهایم «آره» گفتم و دوباره پرسیدم:«چرا یه یکهو رفتی؟» لینالونا لبِ حوض💦 کنارم نشست و گفت:«یکهو.... اوووه! فکر کردم چرا موهایم را به همه نشان بدهم؟ این هم یک جور هایی خصوصی است. خودت این را گفتی، مگر نه؟»
سر تکان دادم😊 و دست دنداختم دور گردنش.
چقدر خوشحال بودم که برگشته بود و دیگر اَخمو نبود! پرسیدم:« چی را می خواستی به من بگویی؟» با خوشحالی گفت:« پس نامه ام را پیدا کردی!» با چشم هایم« آره» گفتم و دوباره پرسیدم:«چی را می خواستی بگویی؟» لبخند زد و گفت:« ها! خیلی فکر خوبی کردی که خودت را پوشاندی.» گفتم:« فکرِ خدا است؛
نه فکرِ من، ولی....»
یواش تکرار کرد:
«فکر خدا.... فکر خدا..... اوووه!»
و یک دفعه از جا پرید، انگار چیزی فهمیده باشد.
اگر حرفم را قطع نمی کرد، به او میگفتم که موهای من آبی نیست؛ که این ها را فقط به خاطر خدا می پوشانم، چون خیلی دوستش دارم😍 و می خواهم به حرفش گوش کنم؛
ولی همان موقع سوار پرنده شد و رفت.
لینالونا را میگویم. بدون خداحافظی.
امروز که از مدرسه برگشتم، همه جای ایوان و حیاط را گشتم؛ ولی نامه ای✉️ پیدا نکردم.
حالا لبِ حوض نشسته ام و توی دفترِ خاطراتم مینویسم. 📝
داستان دوستی ام با لینالونا را فعلاً تا اینجا نوشته ام.
هنوز نمیدانم بعدش چه می شود؛ ولی خیلی دلم میخواهد لینالونا زود پیشم برگردد و بتوانم داستانم را این طوری ادامه بدهم:
« یک دفعه یکی گفت: سلام!........☺️
پایـــــــــان😍
مسابقات فرهنگی
#کتابخوانی #لینالونا ســــــلام طرح کتاب📕 خوانی لینالونا رو براتون آوردیم..... دختــــران و پسـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقات فرهنگی
#کتابخوانی #لینالونا ســــــلام طرح کتاب📕 خوانی لینالونا رو براتون آوردیم..... دختــــران و پسـ
📢📢توجه توجه
دوستان به مهلت طرح توجه داشته باشید لطفا😍
♦️لیست جنجالی ترین شبهات روز
همـــــــراه با پاســخ علمـــی
از اســــتاد احســان عبادی🔻
☘️هنوزم شبهه داری!؟
پس بیا
👇👇👇👇👇
eitaa.com/shobheha
👆👆👆👆👆
توجه📣
دوستان هر سوال جداگانه لینکی داره که با زدن روی لینکش به جواب شبهه میرسید☺️
#لیست_پاسخ_به_شبهات را هر روز پیگیری کنید😉
مسابقات فرهنگی
#کتابخوانی #لینالونا ســــــلام طرح کتاب📕 خوانی لینالونا رو براتون آوردیم..... دختــــران و پسـ
#کتابخوانی
#لینالونا
مهـــسا عربشاهی
نرگـــس محمدی
زینــب ذاکری
امــیرعلی طهرانی
پرنـــیان زهرا صدرالدینی
النـــا سادات سیدزاده
نازنــین دولت آبادی
مریـــم گوک دره ئی
تبـــ❤️ــریک خدمت برگزیدگان عزیز
با شمــاره کــارت و نام و نام خانـــوادگی تشریــف بیارین شخــصی بنده
⬇️⬇️⬇️
@zaaaa9
از حضور تک تک گل دختــ😊ـرا و گل پســـ🤓ــرام کمال تشکر رو دارم😍
@mosabeqeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا پای جان برای ایران . جام جهانی
#برای_ایران
#ایران
مسابقات فرهنگی
تا پای جان برای ایران . جام جهانی #برای_ایران #ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده». ...
(خاطرات همسر شهید)
🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹
#خانواده
#شهید
#فخری_زاده
برای شادی روحش صلوات