هدایت شده از از سبوی عشق
در شب تاریک من ای ماه! نور آوردهای
بعد از عمری عزا، جشن و سرور آوردهای
در کمند زلف خود، داری فراوان گرچه دل
از برای صید قلبم باز تور آوردهای
قد سرو و روی ماه و غنچهی لب، گونه، گل
وه! چه کالای گران و جفت و جور آوردهای!
میکنی شور قیامت با قیام خود، مگر
باز اسرافیل را با نفخ صور آوردهای!؟
گشت اگر بلبل غزلخوان، ای گل! از شوق تو بود
با شراب عشق خود، شعر و شعور آوردهای
هم چراغ علم و دانش در دلم افروختی
هم تو رسم زیستن را با چه شور آوردهای!
در دلم بذر محبت ای معلم! کاشتی
هم برایم مژده از صبح ظهور آوردهای
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_ادیبانه