🇮🇷 دی خونین برای بهمن جاوید
🌷دی ماه آسمان انقلاب را سرخ رنگ کرده .... گاهی به رنگ خون دل عالمانه
گاهی به خون ریخته بر زمین مجاهدانه
دی ماهی که عماری چون مصباح رخت آخرت بر تن می کند و آن جامه ی پر از تیرهای زهرآگین غرب گرایان و بی بصیرتان که درس آموز است را به یادگار میگذارد برای من و تو که هان ای برادر ... چه نشسته ای که پای امام خامنه ای خون دل خوردن از پای امام خمینی خون بر زمین ریختن شیرین تر است
همان ماه دی که در بلوای توجیه کنندگان مسائل و واماندگان در پیچ و خم نشدن ها پدیدهای سر از آسمان انقلاب در میآورد همچون کاظمی آشتیانی که در رثایش همان بس که #آقا_جان هر وقت برای بن بست شکنی و تحول و عبور از چارچوبهای محدود کننده عصر حاضر برای رسیدن به قله ها می خواهند الگویی نمایان کنند، نام او مانند ستارهی بی بدیل #میشود و
#میتوانیم می درخشد
🌷دی با همان سردی چله زمستانش حالا گرمترین ماه روی کره ی ارض است ی که حرارت خون قتیل فرودگاه بغداد و یار عراقی و همراهانش دلها چنان داغ و سوزان کرده که هر چه میگذرد داغ #مالک_اشتر سوزان تر و قلوب آزادی خواهان از حرارت آزادگی و مجاهدتشان گرمتر میشود .
...
🌷دی ماه حالا #سید_رضی را به آغوش دوستانش بازگردانده ، همان که اگر غیر از رژیم کودک کش و جانی صهیونیستی ، شهادتش را رقم می زد جای بسی تعجب داشت که مجاهدتهای چهل ساله سرانجامش جز به زوال این رژیم با خون این عزیزان متصور نبود و نیست
...
🌱و تو ای دوست خاصیت دی ماه را از طالع چینی و شمسی و ستارگان جستجو مکن که دی خونین رقم خورده است تا ستارگان خونین بال آسمان بهمن همیشه جاوید باشند و روایت کنند تا ابد که دی ماه اگر که آسمان ۳۶۵ روز سال را درخشان تر کرده ، نه بخاطر یلدا و هوای سرد و کریسمس و طالع اش بلکه نقش خون بسته به دی ماه که این ماه همان است که شرف یافته از ستارگان بی انتها و الگوهای ماندگارش تا به ابد ....
#مسافر۱۴۴۴
#دی_ماهی
#انقلاب
#آسمان
#ستارگان
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مسافر۱۴۴۴
اینجایی که شما هستید ، هیچ خبری نیست....
اینجایی که شما هستید هیچ خبری نیست ...
باران تازه شروع به باریدن کرده بود ، هوا سرد بود ...
دست علی و حسین را گرفتم ، لباس هایشان را پوشیدم و حسابی پوشاندمشان تا گزندی از سرما نبینند ...
چند شب پیش که مصطفی را دیده بودم در همان سرما داشتند با بچه ها دکور می زدند و من که دیروقت رسیده بودم تنها کاری که ازم بر می آمد این بود که برای خداقوت هم شده بروم و بچه ها را ببینم ...
تعدادشان کم بود اما همتشان بلند ...
این بچه ها با ضلع جنوب شرقی مصلی مدتهاست خو گرفته اند ...
وقتی حصر شبهای جمعه مصلی را شکستند ...
وقتی هنوز مثل مصطفی ها ریش های سیاهشان هم کامل نبود ،چه برسد به الان که بعد از بیست و یک سال محاسن سفید شده شان حکایت از رفاقت دور و دراز دارد ...
باران می آمد ، همان ایستگاه صلواتی ساده ی همیشگی ، اینبار هم آقای مسعودی گوی سبقت را ربوده بود از بقیه برای پذیرایی از مهمانان این شب خاطره بازی های ۲۱ ساله ...
کفش های علی را از پایش درآوردم ، حسین را از بغلم زمین گذاشتم ، چشم در چشم میزبانان جلسه شدم با همان ۵ دلبری که حالا سه چهار کیلومتر بالاتر رفیق جدیدی دارند ...
مردم آمده بودند مثل همیشه ...
همان هایی که در تمام این سالها به عشق شهدا و امام و رهبرشان در سرما و گرما آمدند ...
همان کشاورزها ...
همان روستایی ها ...
همان کاسب ها ...
همان معلم ها ...
همان بسیجی ها ...
همان نوجوان ها و جوانهای هیئت ها ...
همان هایی که سالها وقتی از پشت نرده های زنگ زده ی مصلی رد می شوند می ایستند و فاتحه ای می خوانند ...
گاها با خود می گویند شاید در همان بیابان ها می ماندید غربتتان کمتر بود ...
اما همه ی مردم حالا می دانند بچه هایی آمده اند که می خواهند نگذارند بر تارک درخشان و مهمان نواز فریدونکناری ها چیزی جز خادمی شهدا آنهم در خطه ی مبارک نقش ببندد ...
مراسم شروع شد ...
مسئولی نیامد !
مجری با گویش مازنی از شهدا گفت ...
مسئولی نیامد !
حاج عظیم با همان هیبت همیشگی و لباس روایت از جدال تمدنی گفت ...
مسئولی نیامد !
محمود گرجی را بعد مدتها دیدم که نوای دلنشینش کربلایی مان میکرد ...
مسئولی نیامد !
کاپشن بچه ها را پوشیدم و رفتم به سمت در ، گفتم بپرسم کسی از مسئولین آمده شاید من ندیده ام ، گفتند محمود شمسیِ همیشه حاضر و یکی دیگر از اعضای شورا ...
سرم را تکان دادم و حسرت خوردم ...
زیر باران سوار ماشین شدم، به خانه رسیدم و این جملات را در دفتر یادداشت روزانه ام نوشتم :
«آقای مسئول! جنس چرم و پارچه صندلی شما از پلاکت خون این شهدایی است که مادرانشان برای نه یک قطره خون ، بلکه برای تربتی از پیکرشان یعقوب وار گریسته اند...
آنها به یوسفشان می گریند و من به حال شما و خودم گریستم که ان شاءالله منتظر دعوت نامه رسمی نبوده باشیم ...
گوشتان را که به سنگ مزارشان بچسبانید، می شنوید که اینگونه می گویند :
اینجایی که شما هستید هیچ خبری نیست.......
خلاصه صبح که رفتید روی صندلی تان بنشینید یادتان باشد کجا نشستید »
راستی بچه ها خانه تان آباد ...
دلبرانه ی باران و گرمای مراسم قلب ها را جلا می داد ...
#خداقوت
#مسافر۱۴۴۴
#شهید_گمنام
#فریدونکنار
📝دلنوشته محمد جعفری
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مسافر۱۴۴۴
چشم ها حرف می زنند ... https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
چشم ها حرف می زنند ...
ما که لحظه ی آخری که حاج همت از حاج ق.ا.س.م از سنگر فرماندهی در خیبر خداحافظی کرد و با موتور و همان شلوار معروفش به سمت مجنون می رفت را ندیدیم ، اما حتما در چشمهایش حرف های آسمانی داشت که خدا چشمها را با قابش برای خودش برداشت...
ما چشم های قتیل بغداد در لحظه های آخرین آغوش گرمش با ابومهدی را چند لحظه قبل از ارباًاربا شدنشان ندیدیم ، اما حتما حاجی با نگاهش حرفی با عظمت تر از همه ی دنیا به ابومهدی زد که اینگونه حلت بفنائک شد و ما ماندیم و یک دست به یادگار مانده ...
ما چشم های ورم کرده زیر کتکِ آرمان را در آن لحظه ای که برای همیشه به بهشت خدا باز شد ، ندیدیم اما حتما آقای ما در چشمهایش روایتی را خواند که آرمانِ عزیزِ ما خطابش کرد ...
ما چشم های دخترک کاپشن صورتی با گوشواره قلبی را در آن لحظه که خود را به آغوش عمو قاسم رساند ندیدیم ، اما او چه حرفی با چشمهایش زد که یک ملت با سیل اشک او را یاد می کنند ...
ما در لحظات حساس چشمها را ندیده ایم ...
حرفهایشان را نشنیده ایم ...
چشم حججی را در مقتل ...
چشم عجمیان را در زیر دست و پا ...
چشم آن مادر شهید گمنام را به وقت دلتنگی ...
و هیهات از چشمانی که نبیند چشمها سخن می گویند ...
خوب که می نگرم ...
پا که به وادی چشم ها می گذارم ...
خودم را در محضر آنها می بینم ...
چقدر سخت است چشم دوختن به چشمانی که با تو سخن ها داشته و تو به زرق و برق موهوم دنیای ماده بر آنها چشم بسته ای ...
همه ی چشم ها حالا به فردای من است ...
این برگه ی رای نیست که در هوا می غلطد بروی برگه های دیگر صندوق می نشیند ...
این لحظه ی قرار چشم هاست که به اندازه ۴۵ سال ایستادگی و مقاومت حرف دارد ...
و من می آیم که چشم هایم را بروی چشمانشان باز کنم نه زیر لگد قاتلانشان....
#مسافر۱۴۴۴
#انتخابات
#ایران_قوی
#همه_با_هم
#چشم
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
باید ها ....mp3
زمان:
حجم:
36.28M
ضرورت این روزها...
درک فرصت ها ...
تجمیع ظرفیت ها...
تصدیق نیت ها ...
التزام به گفتمان امامین ...
#نشر_با_شما
#انتخابات
#مسافر۱۴۴۴
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
هیجانِ چیره بر آگاهی ...
اگر به کسی بر نمی خورد و اسم ما را در لیست محبوبین و مغضوبین جایی درج نمی کنند، با اجازه ما «در زمان قانونی ابراز نظر شخصی » قدری راجع به سعید جلیلی بنویسیم و آنچه دریافتیم را به اشتراک بگذاریم :
برای مثل حقیری که اولین بار به خاطر مواضع جلیلی در فرآیند مذاکرات هسته ای ، کنکاش در اندیشه و ایدئولوژی سیاسی او را از دهه ۸۰ دنبال کردم، تبیین شخصیت و نظر دادن در مورد او هم با آن جوان پر از انرژی و علاقه که شب و روز این روستا و آن روستا رفته برای تاییدش و هم با جوان عزیزی مثل حسین طاهری که در ردش هندوانه در بسته را تعبیر می داند ، فرق می کند ...
چون نمی دانم آنها در چه سن و سالی بودند که جلیلی توسط غرب تندرو خوانده می شد و بعدها توسط اعتدالیون و تا همین الان که غرب و اعتدالیون و جریان موسوم به نئواصول گرا همین برچسب را در یک هم صدایی نامتقارن وصله او می کنند ...
نمی دانم آنها سلسله جلسات و روایت او از بنیان اندیشه سیاسی در قرآن را خوانده اند و آنچه روایت کرده را با رفتارش تطبیق داده اند یا خیر ؟؟
نمی دانم آنها روی استبدال در آن هفت گفتار مداقه کرده اند یا اصلا شنیده اند که از سر اندیشه ایدئولوژیک او در بیاورند و آن را با منظومه امامین تطبیق دهند تا حداقل امروز برچسب واگرایی از اکثریت موهوم با تفسیر به رای مستمک از نظرسنجی های توخالی را به او نسبت ندهند ؟؟؟
آیا تاکنون چند خطی از سناریوی ذهنی او در تبیین الگوی نوآوری فکر در جمهوری اسلامی را محض رضای خدا خوانده اند؟؟؟ بعید می دانم ، وگرنه چگونه می توانند تشخیص دهند که آرامش او یا معدود جدل او در مناظرات از چه مبانی غنی سرچشمه می گیرد ؟؟؟
اینکه او وقتی به ظرفیت های کشور و کشور توهین می شود رگ گردن متورم دارد و در باقی ساحات و ساعات مناظره آرامش توام با دلسوزی از کدام مبانی به کردار درآمده سرچشمه می گیرد ؟؟؟
چگونه در سیاست خارجی و مذاکرات او را منزوی و تندرو می خوانند در صورتیکه حتی یکبار سیاست خارجی پیامبر را مطالعه نکردند و روایت او را از این کلیدواژه رهبر انقلاب با عنوان «نرمش قهرمانانه» نشنیده اند ؟؟؟
حتی آنها یادشان نمی آید که باصطلاح میانه روهای اصولگرا(نئواصولگرایان) و اصلاحطلب (اعتدالیون) وقتی عاجز ماندند از تفسیر این کلیدواژه سعید جلیلی بود که با تبیین این کلیدواژه و ضرورت و الزامات و خطوط قرمز این راهبرد ، آن را در صورت رعایت همه موارد فوق مصداق انا فتحنا لک فتحا مبینا معرفی کرد و قفل عقلی این جماعت را در تحلیل و بکارگیری این موضوع باز کرد ؟؟؟
سعید جلیلی آنچه را که روایت کرده در زیست ایدئولوژیک و عملی خود به محضر رفتار کشانده و اساسا برای عجین کردن بینش و دانش و رفتار مفهوم یابی عمیق صورت داده است ...
او از هیجان و مطالبه علاقه مندانش به وجد نمی آید که در رفتارش تغییر محسوس در مناظرات ایجاد کند و نه از تهمت ها و تخریب حریف هیجانی می شود تا بخواهد ذره ای از ایدئولوژی خود را در رفتار پایمال کند ...
اینکه او را به امثال ثابتی و رسایی گره بزنند بسیار کوته بینی است که همین افراد هم جای نقد دارند ، اما جلیلی عمیقأ عقد اخوتی با کسی ندارد چون معیار سنجش را تعمیق همین مبانی و همان رفتارها دنبال می کند ، نه اسامی و کاراکترها ...
او برای ایجاد کنش موثر و مداخله لایه های مختلف اثرگذار و اثر پذیر در کنش گری جهت دهنده به حکمرانی سایه به سایه و آفتاب به آفتاب و جلسه به جلسه با همه ی این لایه ها نشسته و برخواسته و همین نگرش را در عمق کنشگری عملی خود در دولت سایه دنبال کرده است تا چه در کوران رقابت ،چه در مسئولیت ، چه در قرابت و رفاقت دائما بر ضرورت توجه به ظرفیت عظیم منابع انسانی در کشور پافشاری کند و حکمرانان را ملزم به احترام و توجه به این لایه ها کند ...
سعید جلیلی را نه با افراد ، نه با احزاب ، نه با القاب می شود شناخت ...
مشکل دقیقا همینجاست که او را نه منتقدانش و نه هوادارانش با عمق ایدئولوژیک متبلور در رفتارش نمی شناسند ...
و این یعنی همچنان هیجان چیره بر آگاهیست ...
او یک مسیر جدی و پویا از مبانی تا میدان است آنهم مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی ، تا زمانی که او اینگونه است من همچنان با علاقه او را دنبال خواهم کرد ...
#امتحانات
#انتخابات
#مسافر۱۴۴۴
✍محمد جعفری
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مسافر۱۴۴۴
خط تندروها (۱) قسمت اول #دیالمه https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
خط تندروها (۱)
بی فایده بحث می کنیم...
بیهوده زمان صرف بگو مگوها می کنیم ...
مشکل تاریخ نخواندن است ...
تاریخ تندروها را نخواندن ...
از اینکه از کجا دقیقا کلمه تندرو وارد ادبیات سیاسی حکمرانان شد و امامین انقلاب با انحراف و تحریف و بدعت ایجاد شده در این کلمه چگونه مبارزه کردند ...
وقتی دیالمه از چند ماه قبل از غائله اسفند ۵۹ ماهیت انحراف ایدئولوژیک بنی صدر را در نشست و برخواست با جوانان مطرح می کرد یا زمانی که از راز سر به مُهر انحراف فکری میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از مبانی انقلاب پرده برمیداشت ، کلیدواژه تندرو و افراطی بصورت رسمی برچسب نقد به او و مواضع او شد تا رسما در روزنامه های زنجیره ای بنویسند جوانک تازه به سیاست رسیده (شما همان پاجوش ها بخوانید) در این شرایط حساس کشور به دنبال دوقطبی سازی است و در آتش اختلاف می دمد و اجازه ایجاد شکل گیری وحدت رویه (شما بخوانید همان وفاق) را نمی دهد ، اینها بعدا در ادبیات مرحوم مغروق هم آمد که امثال دیالمه جوان بودند سر پر سودایی داشتند و به قول هم پیالگی هایشان برای مبارزه با تندروها مجمع عقلا راه انداختند و برای منکوب کردن دیالمه ها جریان ساختند تا جایی که چپ ها و راست ها به برآیند مشترک از موی دماغ بودن تندروها رسیدند...
و حتی برای زدن این دیالمه از پیکر شهیدش خجالت نکشیدند
شاید بپرسید چرا اما من به شما می گویم برای اینکه دیالمه را نماد تندروی نشان دهند ، نه در دهه ۶۰ بلکه در سال ۹۳ به یک مستند یک طرفه مجعول و تحریف کننده تاریخ در جشنواره فجر جایزه دادند تا با داستان ساختگی «سمفونی استیضاح» هر بلایی که می خواهند بر سر تفکر ناب دیالمه ، دشمن شناسی ، صراحت ، مواضع انقلابی او با برچسب تندروی بیاورند و دستاویزی کنند تا حسن روحانی به تاخت با همین برچسب بر همه منتقدانش بتازد و آنها را در انزوا و اقلیت روایت کند
مشکل با دیالمه چه بود ؟
پاسخ این سوال را خود شهید در یک جمله می دهد : « جرم من این است که حرفهایم را زودتر از زمانه ام می زنم»
درک عمیق از مبانی توحیدی و اسلامی ، فهم درست از التزام اندیشه ای و عملی به ولایت مطلقه فقیه و زبان صریح و ناطق و بدون تعارف در اصول اساسی انقلاب اسلامی از او یک جوان با نگاه تمدنی و فراتر از زمانه خود ساخته بود و صراحت و صداقت در بیان، دشمنانی که منافع سیاسی ، حزبی و گروهی خود را در مواجهه در خطر می دیدند را بر آن داشت که حتی بر پیکر شهیدش تاب نیاوردند و منش فکری او را تا همین امروز با برچسب تندرو و دوقطبی ساز دنبال می کنند
حقیقت این واژه ها چماقی است برای اندیشه نابی که نمی گذارد هر شعاری در انقلاب اسلامی بدون تطبیق با معیارها و شاخص های اصیل انقلاب در هوای جامعه منتشر شود...
مثل آزادی ، اعتدال ، آشتی ملی ، وفاق و ...
و حالا پاجوش هایی از همان تفکر جوانه زدند و همان خط فکری را ادامه خواهند داد و اسیر فترات چنارها با تولید برچسب تندروها نخواهند شد ...
این جریان حالا حالا برای وسط خواب های عدول کننده از معیارهای اساسی انقلاب زحمت خواهند داشت ...
پایان بخش اول
محمد جعفری
#مسافر۱۴۴۴
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
عجب پست پرمفهومی
ایران پسرانش را فدا کرد تا دخترانش را تقدیم نکند
کانال #مسافر۱۴۴۴ را به دوستانتان معرفی کنید
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مسافر۱۴۴۴
سرحدات ... https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
سرحدات ...
صدای یاران قتیل فرودگاه بغداد از بلندی های قلاویزان هنوز پژواک نام زیبای حسین بن علی را در گوش راهیان طریق الحسین طنین انداز می کند ...
هنوز نجوای معصومانه یاران خمینی از کربلای ۱ و والفجر ۳ تا به امروز به حسرت در آغوش کشیدن ضریح مشبک امام عشق به گوش می رسد ...
اینجا سرحدات است ...
نه آنکه فقط تو آن را سرحدات جغرافیای ایران اسلامی بدانی...
سرحدات اتصال حسرت و چشم انتظاری و دلتنگی به آزادراه عشق و وصل و به دریای عشاق بی مثال حسین پیوستن ....
اینجا مرزبانی به تکریم و تعظیم است...
تکریم و بدرقه زائر مشتاق و بی قراری که با توشه ای کم اما محبتی بی کران پای در راهی می گذارد که بر خاکش اشک یاران حسرت به زیارتِ خمینی کبیر چکیده است ...
و تعظیم بر زائری با پای تاول زده و غبار بر چهره نشسته و مسرور از فتح گره زدن دل بر ضریح ارباب عالم ...
مادحین می گویند که قاسم بن الحسن در آن روز بی بدیل ماندگار احلی من العسل را در مسلخ عشق به لوح زمان و مکان تا ابد تصویر کرد ...
ما نیز در سرحدات تکریم و تعظیم بر او تأسی کرده ایم...
ما خود خواسته ایم که در گرمای جانسوز خاک کربلای ۱ اولین سلام را به مسافران سرزمین عشق تقدیم کنیم و چشمانمان را فرش قدوم زائران آن عرض بر زمین کربلا فرود آمده ، کنیم ...
و چه احلی من العسلی است این شروع و پایان برای خدام مرز مهران...
اینجا سرحدات است ...
دروازه ای برای عزیمت به طریق عشق ...
و بازگشت به جغرافیای تکلیف ...
مرزها در ذهنها و قلوب درنوردیده خواهد شد ...
آنگاه که تو خود را در عاشورا ببینی ...
آنگاه که جغرافیای ذهنت را بر مختصات کربلا تنظیم کنی ...
و از اشک و خدمتی که برای امام عاشورا بر تو عنایت شده ، پلی به انجام تکلیف امر امام حاضر بزنی ...
زین سبب اتمام خادمی موکب برای اهالی دیار عشق ، شروع تکلیفی است عاشقانه ...
تو خود ما را در این راه یاری فرما...
ما را به قاسم بن الحسن بسپار تا عاشورایی بمانیم و عمل کنیم ...
اینجا سرحدات عاشقی ...
#مسافر۱۴۴۴
#اربعین
#موکب_قاسم_بن_الحسن
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مسافر۱۴۴۴
مرهم دردهای پنهانی.... https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مرهمِ دردهای پنهانی ...
راستش اینه که اومدم مثل همیشه بنویسم و قلم بزنم اما دیدم با شما همیشه خودمونی و خصوصی حرف زدم ...
کار به خوب و بد بودنم ندارم که شما اصلا نذاشتی در همه این سالها من از کم گذاشتن و بیراهه رفتنا و غر زدنام تعریف کنم براتون ...
ماها همه جونمونو برا داداشتون میذاریم و حسابی هم هر سال دم و دستگاه سیدالشهداء شلوغ تر و عظیم تر میشه ...
خودمو میگم اما می دونم خیلی از دوستام و دوست داران شمام همین طوری ان ...
به اندازه کافی برا حاجت و گرفتاریها به داداشای دیگه تون رو میندازیم ولی با شما حسابمون و گفتگومون درددلی میشه ...
اصلا شب شهادت شما زبونم به حاجت نمی چرخه ، می خوام بیام از غصه هام بگم ، از خودم بگم براتون ، فکر می کنم این خواسته ما نیست ...
احساسم میگه شما که تو خونتون هم همراز و همزبون و همراه نداشتید ، دلتون می خواد ما اینجوری محضرتون برسیم ...
آقاجون خیلی دلم گرفته ...
از بازی دنیا برات بگم که گربه رقصونم کرده ...
از بدعهدی قولهایی که به شما و خانوادتون دادم و بی عمل مونده بگم ...
از جفای نزدیک و دور بگم ...
از حسرت دل جامونده که امسال داداشتم به حسرت زیارت ما رو خواست بگم ...
از چشم به حسرت شدن به عکس بچه هایی که یروزی با هم سر یه سفره بودیم و الان اونا سر سفره شما نشستن و ما اینجا هاج و واج بلاتکلیفی عاقبت بخیری...
آقاجون دلم می خواد ساعتها باهات حرف بزنم ...
دلمو فرش کنم زیر پات بگم آقا ، خلاصه این دنیا با همه تنگناها و گرفتاری و بزک و دزدک تموم میشه...
یه خاطرجمعی اگه به دلم باشه که فراموشم نمی کنی دیگه انقدر بال بال نمی زنم ...
اگه یه یا حسنم گفته باشم می دونم شما منتظرم می ایستی تا جوابشو بهم برگردونی ...
قربون دل شکسته و حال غریبت ...
قربون مرام و معرفتت که لحظه آخری هم برا نجات همه اشک به روضه های داداشتو به ما صله دادی و توصیه کردی ...
دلمون گرفته ، دلمون شکسته ، دلمون ریش ریش شده ...
عُرضه هم که نداشتیم مهدیِ شما رو ببینیم و بلاگردونش بشیم ، یکم براش درددل کنیم ...
خلاصه که من به شما حساب کتابمو سپردم ...
آخیش...
سبک شدم ...
ببخشید بازم یه کوه غر و ناله و غم آوردم ...
ان شاءالله یروزی بدردتون بخورم ...
اوضاع اینطوری نمی مونه...
#امام_حسن
#کریم
#مدینه
#امام_حسین
#مسافر۱۴۴۴
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
نماهنگ دوست دارم حسین جان4_5855044132535278170.mp3
زمان:
حجم:
10.04M
دنیا وفا نداشته ...
دنیا وفا نداره ...
فکر این روزها...
غصه ام اینه باز به کربلا برنگردم!!!!
هر چی که گل بیارن برام نمی کنه سود...
فقط خدا کنه بگن که نوکر حسین بود
#تقبل_منا
#امام_حسین
#مسافر۱۴۴۴
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_رضا
وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ...
از این ۴۰ ثانیه لذت ببرید ...
بنازم قلم سجاد جان شاکری را که گوهر دریای عشق به اهل بیت دارد...
#سجاد_شاکری
#مسافر۱۴۴۴
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00