تکلیفِ عاشقی ما از خانه به اراده ی خویش بر نخواستیم ... به زانوهایمان رمق بی حساب نیامد... مهران را ما پیدا نکردیم ... اسم موکب را ما انتخاب نکردیم ... نوجوانان را ما فراخوان ندادیم ... گرمای ۵۰ درجه ی ظهر مهران را ما تاب نیاوردیم ... نذری ها را ما جمع نکردیم ... سیب زمینی های معروف موکب را ما آماده نکردیم ... ما حلیم ها را شب تا سحر هم نزدیم و صبح پخش نکردیم ... ما در قرارگاه وصال چشم انتظارانِ سفر اولی را به وصل نرساندیم ... ما هیچ کاری نکردیم ، ما توانی نداشتیم که بخواهیم کاری کنیم ... همه ی ما را او و مادرش فراخواندند ... بر ما که اثبات شده ... ما فقط همدیگر را پیدا کردیم ... با همان لهجه دلنشین کُردی با همان ته لهجه ی کشیده ی مازنی ... با دلهایی که حالا به وسعت یک ایران بهم گره خورده و به شور یک اربعین بی قرار و دلتنگ شده ... ما در این نقطه از تاریخ بهم رسیدیم تا آیندگان بدانند افق حکمرانی حسینی در قلوب نوجوانان حسنی از بلندای قلاویزان تا ساحل خزر عزمی راسخ و روحی بزرگ برای تحقق آرزوهای بلند روزگار ظهور دارد... ما به قاسم بن الحسن اقتدا کردیم ... احلی من العسلی بود روایت رفاقت ها و خدمت ها ... و کام ما تا سالیان سال از این شهد بهشتی شیرین ... عزیزانم ؛ نوش جانتان رفاقت های حسنی و خدمت های حسینی ... خاک پا و دلتنگ همه ی شما خدام موکب قاسم بن الحسن علیه السلام محمد جعفری... #موکب_قاسم_بن_الحسن #مهران #کربلا #موکب #رفاقت https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00