مسافر۱۴۴۴
#یلدای_همت
🕰 دانه های انار عمرمان یکی یکی از تنه ی زندگی جدا میشود و دنیا از این نعمت بهشتی بر تن هر کس جز پرده های سفید باقی نمی گذارد ....
دقیقا مثل دانه های انار که از پرده سفیدش جدا می شود
اهل معرفت ستر آن پرده ی سفید بر انار را رمز بقا و طراوتش می دانند ....
اما اهل زینت سرخی انار را می نگرند و تمام ....
یلدا شاید یک دقیقه بیشتر از باقی لیالی باشد اما همان فرصت دور از دیده است که می شود اندیشید که چگونه مستور در روشنایی ماند تا برای زندگی ابد باطراوت بود
اگر اینگونه شد یلدا به بلندایش می نازد...
وگرنه که یلدا ، یلدا نمیشود وقتی در همین حوالی ...
💔کارگران نگران افزایش حقوقشان و چشم به راه نظر آن کمیسیون فلان
💔همسایه ی بی عاری که از سفره خالی همسایه اش بی خبر است...
💔کودکی که امشب پشت چراغ قرمز برایش یک دقیقه زمان کاسبی شستشوی شیشه بیشتر است
💔مشت قربون که امشب کارتون و زباله ی خشکی بیشتر از شبهای دیگر
دستش را می گیرد ....
و اینگونه یلدا ، یلدا نمی شود
بی قراری میخواهد آنکه یلدا را یلدا کنیم....
🌱باید بی قرار منتظر بود.
منتظر بودن ایستایی نیست پویایی است
نشستن نیست ، برخواستن است .... غمباد گرفتن نیست ، دل شاد کردن است
گوشه نشین شدن نیست ، به آب و آتش زدن است
همه ی اینها که به ورطه عمل آمد ، تازه میشود یلدایی که دانه های انار عمرت صرف بر امر یار پرده نشین بلندترین شب یلدای تاریخ شده است ....
و این شب را پایانی است به فجر دل آرامی مشت قربونها و دستان گرم کودک پشت چراغ و آسایش همسایه و لبخند همان کارگر ...
یلدای ما بلندترین تکلیف تاریخی ما برای پایان دادن به این شب هجران است ، آنهم به زعامت نائبی که رصد چشم امیدش به توکل الهی و همت اهل تکلیف ، خبر از فتح قله ها می دهد
بشتاب که یلدایت همتت را بلند کند نه زمان خواب و خورت را ...
#مسافر_۱۴۴۴
#امام_زمان
#يلدا
#تکلیف
#بی_قرار
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
🇮🇷 دی خونین برای بهمن جاوید
🌷دی ماه آسمان انقلاب را سرخ رنگ کرده .... گاهی به رنگ خون دل عالمانه
گاهی به خون ریخته بر زمین مجاهدانه
دی ماهی که عماری چون مصباح رخت آخرت بر تن می کند و آن جامه ی پر از تیرهای زهرآگین غرب گرایان و بی بصیرتان که درس آموز است را به یادگار میگذارد برای من و تو که هان ای برادر ... چه نشسته ای که پای امام خامنه ای خون دل خوردن از پای امام خمینی خون بر زمین ریختن شیرین تر است
همان ماه دی که در بلوای توجیه کنندگان مسائل و واماندگان در پیچ و خم نشدن ها پدیدهای سر از آسمان انقلاب در میآورد همچون کاظمی آشتیانی که در رثایش همان بس که #آقا_جان هر وقت برای بن بست شکنی و تحول و عبور از چارچوبهای محدود کننده عصر حاضر برای رسیدن به قله ها می خواهند الگویی نمایان کنند، نام او مانند ستارهی بی بدیل #میشود و
#میتوانیم می درخشد
🌷دی با همان سردی چله زمستانش حالا گرمترین ماه روی کره ی ارض است ی که حرارت خون قتیل فرودگاه بغداد و یار عراقی و همراهانش دلها چنان داغ و سوزان کرده که هر چه میگذرد داغ #مالک_اشتر سوزان تر و قلوب آزادی خواهان از حرارت آزادگی و مجاهدتشان گرمتر میشود .
...
🌷دی ماه حالا #سید_رضی را به آغوش دوستانش بازگردانده ، همان که اگر غیر از رژیم کودک کش و جانی صهیونیستی ، شهادتش را رقم می زد جای بسی تعجب داشت که مجاهدتهای چهل ساله سرانجامش جز به زوال این رژیم با خون این عزیزان متصور نبود و نیست
...
🌱و تو ای دوست خاصیت دی ماه را از طالع چینی و شمسی و ستارگان جستجو مکن که دی خونین رقم خورده است تا ستارگان خونین بال آسمان بهمن همیشه جاوید باشند و روایت کنند تا ابد که دی ماه اگر که آسمان ۳۶۵ روز سال را درخشان تر کرده ، نه بخاطر یلدا و هوای سرد و کریسمس و طالع اش بلکه نقش خون بسته به دی ماه که این ماه همان است که شرف یافته از ستارگان بی انتها و الگوهای ماندگارش تا به ابد ....
#مسافر۱۴۴۴
#دی_ماهی
#انقلاب
#آسمان
#ستارگان
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
مسافر۱۴۴۴
اینجایی که شما هستید ، هیچ خبری نیست....
اینجایی که شما هستید هیچ خبری نیست ...
باران تازه شروع به باریدن کرده بود ، هوا سرد بود ...
دست علی و حسین را گرفتم ، لباس هایشان را پوشیدم و حسابی پوشاندمشان تا گزندی از سرما نبینند ...
چند شب پیش که مصطفی را دیده بودم در همان سرما داشتند با بچه ها دکور می زدند و من که دیروقت رسیده بودم تنها کاری که ازم بر می آمد این بود که برای خداقوت هم شده بروم و بچه ها را ببینم ...
تعدادشان کم بود اما همتشان بلند ...
این بچه ها با ضلع جنوب شرقی مصلی مدتهاست خو گرفته اند ...
وقتی حصر شبهای جمعه مصلی را شکستند ...
وقتی هنوز مثل مصطفی ها ریش های سیاهشان هم کامل نبود ،چه برسد به الان که بعد از بیست و یک سال محاسن سفید شده شان حکایت از رفاقت دور و دراز دارد ...
باران می آمد ، همان ایستگاه صلواتی ساده ی همیشگی ، اینبار هم آقای مسعودی گوی سبقت را ربوده بود از بقیه برای پذیرایی از مهمانان این شب خاطره بازی های ۲۱ ساله ...
کفش های علی را از پایش درآوردم ، حسین را از بغلم زمین گذاشتم ، چشم در چشم میزبانان جلسه شدم با همان ۵ دلبری که حالا سه چهار کیلومتر بالاتر رفیق جدیدی دارند ...
مردم آمده بودند مثل همیشه ...
همان هایی که در تمام این سالها به عشق شهدا و امام و رهبرشان در سرما و گرما آمدند ...
همان کشاورزها ...
همان روستایی ها ...
همان کاسب ها ...
همان معلم ها ...
همان بسیجی ها ...
همان نوجوان ها و جوانهای هیئت ها ...
همان هایی که سالها وقتی از پشت نرده های زنگ زده ی مصلی رد می شوند می ایستند و فاتحه ای می خوانند ...
گاها با خود می گویند شاید در همان بیابان ها می ماندید غربتتان کمتر بود ...
اما همه ی مردم حالا می دانند بچه هایی آمده اند که می خواهند نگذارند بر تارک درخشان و مهمان نواز فریدونکناری ها چیزی جز خادمی شهدا آنهم در خطه ی مبارک نقش ببندد ...
مراسم شروع شد ...
مسئولی نیامد !
مجری با گویش مازنی از شهدا گفت ...
مسئولی نیامد !
حاج عظیم با همان هیبت همیشگی و لباس روایت از جدال تمدنی گفت ...
مسئولی نیامد !
محمود گرجی را بعد مدتها دیدم که نوای دلنشینش کربلایی مان میکرد ...
مسئولی نیامد !
کاپشن بچه ها را پوشیدم و رفتم به سمت در ، گفتم بپرسم کسی از مسئولین آمده شاید من ندیده ام ، گفتند محمود شمسیِ همیشه حاضر و یکی دیگر از اعضای شورا ...
سرم را تکان دادم و حسرت خوردم ...
زیر باران سوار ماشین شدم، به خانه رسیدم و این جملات را در دفتر یادداشت روزانه ام نوشتم :
«آقای مسئول! جنس چرم و پارچه صندلی شما از پلاکت خون این شهدایی است که مادرانشان برای نه یک قطره خون ، بلکه برای تربتی از پیکرشان یعقوب وار گریسته اند...
آنها به یوسفشان می گریند و من به حال شما و خودم گریستم که ان شاءالله منتظر دعوت نامه رسمی نبوده باشیم ...
گوشتان را که به سنگ مزارشان بچسبانید، می شنوید که اینگونه می گویند :
اینجایی که شما هستید هیچ خبری نیست.......
خلاصه صبح که رفتید روی صندلی تان بنشینید یادتان باشد کجا نشستید »
راستی بچه ها خانه تان آباد ...
دلبرانه ی باران و گرمای مراسم قلب ها را جلا می داد ...
#خداقوت
#مسافر۱۴۴۴
#شهید_گمنام
#فریدونکنار
📝دلنوشته محمد جعفری
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
39.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 نذر تامین اقلام زوج جوان 🌹
جمع آوری کمک هزینه برای خرید لوازم ضروری جهیزیه زوجی که حدود ۱۰ سال است به دلیل مصائب و موانع نتوانستن زندگی مشترک را آغاز کنند
🔻مهلت جمع آوری کمک ها تا :
پنجشنبه ۱۴ دی ماه همزمان با ایام میلاد حضرت زهرا سلام الله عليها
🔻به شماره کارت
6277601275943072کانون فرهنگی مهر ظهور #زوج #کمک #میلاد_حضرت_زهرا #روز_زن https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
25.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و غنـیمت بــدان کسـى را که در زمـان
بىنــیازیت از تــو وام بـخـواهد تا
در روز تنـگدسـتى تـو، به تـو پـس دهــد.
[ میزان الحکمة، بنقل از نهج البلاغه، نامه 31 .]
🌹 نذر تامین اقلام زوج جوان 🌹
جمع آوری کمک هزینه برای خرید لوازم ضروری زوجی که حدود ۳ سال است به دلیل مصائب و موانع نتوانستن زندگی مشترک را آغاز کنند.
🔻مهلت جمع آوری کمک ها تا :
پنجشنبه ۱۹ بهمن همزمان با عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص)
🔻به شماره کارت
6277601275943072کانون فرهنگی مهر ظهور #زوج #کمک #عید_مبعث https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00
هدایت شده از مدرسه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی
🇮🇷 شب ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
جرأت شروع هم عهدی
با همسایه پایینی مان هماهنگ کردیم تا باهم به پیشواز اعلام #هم_عهدی شب ۲۲ بهمن برویم؛
به پشت بام رفتیم تا صدای آپارتمان کوچک مان بیشتر به گوش آپارتمان نشینان بلند همسایه هایمان برسد...
به اصرار یکی از اعضای خانواده برخلاف سالهای قبل، چند دقیقه زودتر شروع کردیم ؛
الله اکبر...
الله اکبر...
او میگفت و من پاسخ او
صدای زنانه و مردانه مان باهم به گوش میرسید...
و همان خاطره ی تکراری:)
تا به سومین الله اکبر رسیدیم یک خانواده از آپارتمان کوچه ی بغلی با فرزندان خردسال خود به جمعمان پیوست :)
حال دیگر باهم الله اکبر میگفتیم و آن ها پاسخ الله اکبری دیگر...
ششمی که رسید مرد خانه ی آپارتمان روبرویی مان به صدا درآمد:)
کمی گذشت همسرش هم به او پیوست..
دهمین ، خانواده ای جدید:)
دوازدهمی ، همسایه ای دیگر:)
... #چهل_و_پنجمین را که می گفتیم ساعت تقریبا ۹ و ۱۰ دقیقه بود و حالا کلی از همسایه های چند کوچه آپارتمان نشینمان در صدای هم عهدی سهیم شده بودند و با غرور اعلام همراهی را در ملت دمیدند...
جالب که برخی ۳ دقیقه آخر تازه پیوستند و ما به خاطر حتی یک نفر هم آنقدر ادامه دادیم تا هرکه غرورش میتپد به جمع صداها بپیوندند✌️
مهم این است تو جرأت شروع قیام لله را داشته باشی کم کم به جمعت خواهند پیوست..
اینجا؛ #تهران 🇮🇷
پ ن: راستی یاد برخی به قول خود اکثریت(!) افتادم که سال گذشته به زور در یک محله یک بار فریاد آزادی آن شبشان را توانستیم بشنویم😂
📎 ارسالی یکی از اعضای کانال
#۲۲بهمن
#۴۵سالگی_انقلاب
#تجربه_قیام #ایده_همراهی_انتخابات
🗂 تشکیلات اسلامی مِضمار
🔰 مبانیِ تخصصی تربیت تشکیلاتی
🆔 eitaa.com/joinchat/466485249C9adacb35a5🇮🇷
🇮🇷 قریب نیم قرن
✍ وقتی یاران به گهواره خفته #آقا_روح_الله در همان خیابان های آغشته به بوی دود و باروت #وقف_نامه_عاشقی امضا میکردند چه کسی فکرش را می کرد تو اینقدر بلند بالا و سترگ شوی که دست کوتوله های بزک شده ی شیطانک های شیطان اکبر با آن همه زر و زور و تزویر به اوج صلابتت نرسد...
قریب #نیم_قرن است با تو هستیم به پای سرو رعنا شدنت ایستاده ایم
با تو #غصه خورده ایم؛
با تو #خندیدیم؛
با تو #زیستیم
ما از همان روز که مخفیانه و محدود شده بیانیه آقای روح الله را دست به دست میکردیم تا همین امروز که مدعیان دروغین آزادی بیان صفحه آقا.. سید علی را بسته اند ، اندیشه هایت را سینه به سینه نقل کرده ایم...✌️
از آن روز که با بلندگوی دستی و شعارهای کوچه بازاری آماج تیرهای دژخیم مترسک استکبار در کوچه های شهر قرار داشتیم تا امروز که آماج سیگنال ها
و امواج و صفحات دروغ ساز آنها هستیم ، نگذاشتیم #حقیقتت پنهان
بماند...✌️
🚩 اجداد ما و ما و نسل ما بعد از خدا و سایه ی #پرچم_حسین_بن_علی تو را به دندان کشیده ایم و از میانه ی دره ها و پیچ ها و لحظات حساس و سرنوشت ساز عبور داده ایم ...
🌷ما روسری گره خورده بر پیکر زینب کمایی را ....
🌷پیکر به خون مظلومیت آغشته ی بهشتی را ....
🌷سر بدون قاب چشم و ابروی زیبای همت را ....
🌷پیکر هرگز بازنگشته دجله نشین باکری را ....
🌷محاسن به خون خزاب شده ی حاج بصیر را خون پاشیده بر لباس آرمیتای رضانژاد را ....
🌷دستان یخ زده روح الله شکارچی را ....
🌷خون ریخته بر خاک نور راهیان نور حجت رحیمی را ...
🌷جمجمه ی خونین محمد بلباسی را
پهلوی دریدهی شده محمد حسین سراجی را ...
🌷نقطه بازی تیرها بر پیکر محمد مهدی فریدونی را ...
🌷استخوانهای عجین به نام مادر ساداتِ حاج رحیم کابلی را ...
🌷جسم خونین و غلطان بر روی خاک با شعار حیدر حیدر مصطفی صدرزاده
را ...
🌷راس بریدهی محسن حججی را ...
🌷موجهای آغشته به خون مصطفی نوروزی را .....
🌷پیکر ارباً اربای قتیل فرودگاه بغداد را ...
🌷کبودی های پیکر آرمان عزیز را ....
🌷پیکر عریان به خون تفتیدهی روح الله عجمیان را ...
🌷برای همیشه تاریخ بجا گذاشته ایم تا از یاد هیچکس نرود ما تا کجا ایستاده
بودیم و ایستادیم و می ایستیم...
🌷دمی مطالبه میکنیم ...
🌷نفسی با اردوی جهادی چاق میکنیم ....
🌷حرص مان را در جلسات بی انتها می زنیم ....
سلطانی را به علم جستجو میکنیم.
و #همچنان_ایستاده_ایم
قریب به نیم قرن...
#مشک رنج های انقلاب را به دندان کشیده ایم و دست و پا داده ایم اما آن را رها
نکرده ایم...
#آقا_مرتضی چه خوش این نجوا در دو جمله را بر دل می راند :
مشک رنج های انقلاب را به دندان کشیده ایم و دست و پاداده ایم اما آن را رها
نکرده ایم...
#مسافر_۱۴۴۴
#۴۵_سالگی_انقلاب
#۲۲بهمن
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00