برخی کلینیکهای روانشناسی و مشاوره از تکنیک جالبی برای درمان افسردگی استفاده میکنند: تکنیک مواجهه با یک تلخی واقعی بزرگ.
آنها اردوهای بازدید از غسالخانه و سردخانه و نشستن در قبرهای قبرستان را راه اندازی کردهاند. در همین تهران گروه گروه زن و مرد (غالباً) مرفه افسرده را به گورستانها میبرند. ویدئوهای عجیبی از گریه و فریاد این افراد موجود است و مهمتر اینکه واقعا جواب میدهد!
زندگی نرمال و روتین برای انسان مدرن آغاز پوچی و بیمعنایی است. هرچند که تلاش کند از طریق تفریحات غیرمتعارف آنرا بپوشاند.
نبود یک رنج واقعی که تلاش را برای فرا رفتن و غلبه بر آن برانگیزد و قلب زندگی را به تپش وا دارد، سرآغاز افسردگی بسیاری از مردم است.
زندگی، آنگاه که به مجموعهای از عادات تکرار شونده در شرایط ثبات و نرمال بدل شد، انسان را به خود ویرانسازی سوق میدهد. ما از زندگی چه میخواهیم؟ رسیدن به این مرحله؟!
زندگی نه همان مرحله، که تلاش برای دست و پنجه نرم کردن با مراحلی است که گمان میکنیم باید زودتر از آنها عبور کنیم. زندگی، خود خود خود همین مراحل تو در تو است. در انتهای این مسیر پر پیچ و خم، جادهای است که دیگر زندگی نیست.
بسیاری از آنها که به آن جاده صاف میرسند، تمام خوشیشان بهیاد آوردن خاطرات مراحل پیشین است.
زندگی همان شور و حرارتی است که انسان را در درگیر شدن و پنجه در پنجه شدن با رنجها سر پا نگه میدارد. آزادی حقیقی آزادی در رقم زدن زندگی و ساختن آرزوهاست، نه در مصرف آرزوهای از پیش آماده شده.
آنها که میگویند از دل جنگ، زندگی میجوشد، بیراه نمیگویند. حقیقت انسانی زندگی در مواجهه با تلخی جنگ از دلها جوانه میزند... غزه و لبنان این روزها سرزمین حقیقیترین زندگیها هستند.
#یادگاری