eitaa logo
+ مثبت کتاب 📚
1.1هزار دنبال‌کننده
426 عکس
146 ویدیو
7 فایل
بسم‌ربِّ‌القلم 🌱 📚مثبت کتاب 📖مثبت بخوانیم 🧠مثبت فکر کنیم مثبت کتاب، ویترینی برای انتخاب بهترین کتابها🕊 در مثبت کتاب.. کتاب خوب را خوب میخرید 💸 ارتباط با مثبت کتاب @Adm_ketab مثبت کتاب 🌐_|http://Mosbateketab.ir|
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 24 قدم تا 🖇پنجمین گام در رسیدن به هدفمون👇 📌5- همیشه یک کتاب بر دست داشته باشید با به همراه داشتن یک کتاب همراه خود در هر زمانی می توانید از فرصت استفاده کنید و خواندن را شروع کنید. به عنوان مثال:هنگام انتظار در مطب پزشک. شما می توانید از تک تک دقایق استفاده کنید بدین صورت که همیشه کتابی همراه تان داشته باشید. ادامه دارد... منبع: سایت نمناک 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|
سلام به همراهان عزیز مثبت کتاب📚 امروز اومدیم با یک بمب تخفیف💥😍 تخفیف نه ها... تــــخــفــــــــــــــــــــــــیـــف🤩 کتابی که الان میخوایم معرفی کنیم رو با ۵۰٪ تخفیف، یعنی با نصفففف قیمتتت شما میتونید بخرید .😍 یک کتاب خیلی دلبر که با خوندنش ، هم سفر میکنید به زندگی شخصیت های اصلی، هم کلی درس زندگی یاد میگیرید و هم قدرت کلام شمارو تقویت میکنه📚😍 دیگه چی بهتر از این⁉️ 👇🏻
📗پاییز آمد 📌 مشخصات کتاب: 🔹انتشارات : سوره مهر ▫️مولف : گلستان جعفریان 🔹موضوع : رمان ، خاطرات همسر شهید ▫️تعداد صفحه : 240 قیمت اصلی: ۱۶۰,۰۰۰ تومان 💥قیمت با ۵۰٪ تخفیف ویژه مثبت کتاب: ۶۰,۰۰۰ تومان😍😍😍 لینک مستقیم خرید از فروشگاه اینترنتی مثبت کتاب 💌_ آیدی جهت سفارش @ResponseTeam 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|
🖌 توضیحاتی از کتاب پاییز آمد 🌹شهدا را همیشه کلیشه‌ای معرفی کرده‌اند و هروقت حرف از خاطرات زندگی آن‌ها می‌شود توقع می‌رود یک موجود خیالی، دست‌نیافتنی و ازآسمان‌آمده معرفی شود که انگار هیچ‌وقت زندگی عادی و روزمره نداشته است؛ 🌛برای همین تصور جامعه از شهید یک شخص معصوم عاری از هر گناه و اشتباه است، 🔅
درحالی‌که چنین نیست و شهدا هم مثل سایر آدم‌های شهر زندگی عادی داشته و در روزمرگی 
کاملاً
 معمولی به سر می‌بردند،
شاید خیلی‌هایشان حتی اهل نماز شب یا مستحبات نبودند و در همین کوچه‌وبازار زندگی می‌کردند، آرزوهایی داشته‌و اشخاصی بریده از دنیا و مادیات نبوده‌اند. ❗️ 📚در کتاب «پاییز آمد» به زندگی خصوصی خانم موسوی و شهید یوسفی، آشنایی و عشق آن‌ها پرداخته می‌شود، اتفاقی که در کتاب‌های مشابه کمتر رخ می‌دهد. 📗📗کتاب پاییز آمد نوشتهٔ گلستان جعفریان است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. ین کتاب خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی است. 🔺عشق‌های افسانه‌ای این‌طور ساخته می‌شوند؛ در زمانهٔ بلا، در روزگار تنگی و حتی وقت قحط‌سالی می‌شود اندر دمشق، عشق‌هایی که می‌شود سال‌ها و سال‌ها بعد داستانش را تعریف کرد. عشق‌هایی که در دوری شکل گرفته‌اند نه در مجاورت. عشق‌هایی که روزها را برای وصل شمرده‌اند. 🖇 در این فراموشی عشق، عاشق برای پایمردی، بیشتر به یار نیاز دارد، یار ناموجود، یاری که جز اطوارش و جای خالی‌اش چیزی نداریم و با این همه همان‌قدر عزیز است که بود. اما وقتی یار نیست، چطور می‌شود عشق را همچنان نگه داشت. این روایت عاشقی است که در غیاب یار، عشق را مکرر می‌کند. 📚اولین سطر این کتاب عاشقانه در زمستانی سرد نوشته شد، روزی که نویسنده در میانه‌ٔ برف قدم به زنجان گذاشت تا شنونده‌ٔ سرگذشت فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی باشد. 🖌 ملاقات گلستان جعفریان و خانم موسوی آغاز یک هم‌نشینی چهار ساله بود. این دو به مدت سی ساعت به گفت‌وگو نشستند تا داستانی شنیدنی را به انسجام دربیاورند. 🖇🗯 کتاب پاییز آمد اینگونه شکل گرفت، روایتی که از سال‌های شاد کودکی در مشهد آغاز شد و در ادامه به سرمای استخوان‌سوز زنجان رسید، جایی که عشقی غیرمنتظره در پرآشوب‌ترین دوران ایران معاصر به انتظار بانوی قهرمان قصه نشسته بود.💌 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|
📝برشی از کتاب پاییز آمد «این خانه را دوست داشتم. 🏡حیاط بزرگی داشت با چهار درخت توت کهنسال و حوضی با کاشی‌های آبی و پاشویه‌های کوتاه. مامان لعیا همیشه حوض را ⛲️که چند ماهی قرمز در آن وول می‌خوردند، تمیز و پرآب نگه می‌داشت. یک طرف حوض تخت چوبی بزرگی بود و روی آن با قالیچه‌های لاجوردی گل‌دار تمیز اما نه زیاد نو، فرش شده بود. پشتی و پتو هم بود و سماور ذغالی و قلیان.🌝 مامان لعیا گاهی قلیان می‌کشید، قلیان با تنباکوی خوانسار. وقتی ذغال را برای قلیان چاق می‌کرد، یک تکه از آن را داخل سماور ذغالی کوچک من می‌انداخت تا بتوانم با استکان نعلبکی‌های کوچکی که برایم خریده بود ☕️یک چای کودکانه بنوشم و با سماورم بازی کنم. 🌸 توی تنگ بلور قلیان چند گل پلاستیکی رنگارنگ می‌انداخت و با هر پُکی که می‌زد، گل‌ها با صدای قل‌قل آب بالا و پایین می‌پریدند. 🙇🏻‍♀روبه‌روی مامان لعیا و این بساط دراز می‌کشیدم و دست‌هایم را زیر چانه می‌زدم و محو تماشای گل‌های پلاستیکی توی تنگ و صدای قل‌قل آب می‌شدم. 🐠گاهی آن‌قدر در رؤیاهای کودکانه‌ام فرومی‌رفتم که احساس می‌کردم خودم هم داخل تنگ هستم و با گل‌ها جست‌وخیز می‌کنم. ☘ مامان لعیا هیجان مرا که می‌دید، می‌خندید. لپ مرا می‌کشید و قربون صدقه‌ام می‌رفت. 🌬 اما یک‌دفعه نسیمی می‌وزید و چند تا توت از درخت می‌خورد توی سر و صورتمان و همین مامان لعیا را عصبانی می‌کرد. من توت‌ها را از روی فرش برمی‌داشتم و تندتند می‌خوردم. آبدار و شیرین بودند. 🫐 مامان لعیا توت‌ها را از دست من می‌گرفت و پرت می‌کرد توی باغچه و می‌گفت: «نخور کثیف است.» اما به نظر من اصلاً کثیف نبودند. بعد هم قلیان را می‌گذاشت کنار و می‌رفت سراغ جارو و خاک‌انداز.🧹🪠 از یک دانه توت هم نمی‌گذشت. د ورتادور تخت‌ها و حیاط را می‌گشت و هرچه توت افتاده بود، جارو می‌کرد. گاهی هم زیرلب می‌گفت: «کِی از دست این توت‌های چسبناک راحت می‌شویم.» روزی دو سه بار حیاط را می‌شست. دوست نداشت توت‌ها را لگد کنیم.» ... 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|
. آنچه در این کتاب می‌خوانید با هرچه تاکنون به نقل از همسران شهدا به دستتان رسیده تفاوت دارد.📚 روایت فخرالسادات موسوی که در داستان فخری خطاب می‌شود، دارای ویژگی‌‌ای ستودنی و منحصربه‌فرد است چون زنده‌یاد شهید احمد یوسفی از دید او نه یک شخصیت فرازمینی، بلکه فردی عادی است.🤷🏻‍♀ ‼️ در اینجا ردپایی از معصومیت بی‌خط و خشی که با تصویر اغراق‌آمیز رسانه‌ها به شهیدان نسبت داده می‌شود نمی‌بینید. و اما تخفیف ۵۰٪ این کتاب😍‼️ شما میتونید این کتاب خاطراتِ شیرین و واقعی رو فقط و فقط با ۶۰,۰۰۰ تومن صاحب بشید. فرصت خوبیه برای هدیه خریدن👌🏻 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دستور العملی از (علیه السلام) برای رفع گرفتاری ها 🏴 علیه السلام تسلیت باد 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|
♦️آدم های ساده دل و بی آمیغ همواره اسیر و زیردست قدرتمندان چرب زبان هستند. 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📗پاییز آمد قیمت اصلی: ۱۶۰,۰۰۰ تومان 💥قیمت با ۵۰٪ تخفیف ویژه مثبت کتاب: ۶۰,۰۰۰ تومان😍😍😍 لینک مستقیم خرید از فروشگاه اینترنتی مثبت کتاب 💌_ آیدی جهت سفارش @ResponseTeam 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir
16.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب‌های جمعه فاطمه… با اضطراب و واهمه… آید به دشت‌ کربلا… گوید حسین من چه‌شد؟ نور دو عین من چه‌شد؟!… 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|