🌿 حکایت #صد_و_دهم 🌿
شیر مرد شیعه...
نور سيگارشان را ديده بود . چهار نفر را فرستاد تا ببينند قضيه چيست . دو نفر كومله بودند ، يكي فرار كرده بود و يكي را گرفته بودند . ازش پرسيد :" اينجا چكار مي كرديد" .طرف گفت :"شنيده بوديم قرار است كاوه بيايد. گفته بودند هروقت رسيد خبر بدهيد كه مقر را خالي كنيم."
در مورد كاوه دستور براي كومله عقب نشيني بي درگيري بود . درگيري را مدتي امتحان كرده بودند. ديده بودند فايده ندارد.
💠 با ما همراه باشید👇
#️⃣ #موسم_آزادگی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈