eitaa logo
مرکز مشاوره جامعه الزهرا (س)
1.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم دربارهٔ یحیی، مردی که مرگ را زندگی کرد ✍🏻پرستو علی‌عسگرنجاد خیلی برایش حرف درآوردند. ۲۵ سال اسیر زندان اسرائل بود. ۲۵سال با هر که عمر بگذرانی، بلدش می‌شوی. یحیی بلدِ اسرائیل بود، بلد زبانش، بلد زبان‌نفهمی‌اش. این بلدی را کردند چماق توی سرش. هرجا نشستند گفتند جاسوس است، خائن است. عربی را به عبری فروخته. اسرائیل گفت هرجا دستش به او برسد، قطعاً می‌زندش. تا این را گفت، یحیی آمد زنده جلوی چشم دوربین‌ها روی زمین راه رفت و برای دشمن دست تکان داد. یک عمر دربه‌درش بودند، دربه‌در پسری که در اردوگاه خان یونس به دنیا آمده بود و نمی‌دانستند کسی که از اول عمرش آواره به دنیا آمده، دنیا را خانه نمی‌بیند، دل به تیر و تختهٔ زهواردررفتهٔ دنیا نمی‌بندد. تحریفش کردند. تخریبش کردند. گفتند حماسی‌ها از آن سنی‌های دوآتشه‌اند که به مرگ شیعه‌جماعت راضی‌اند. یحیی نفر دوم حماس بود. نشست جلوی دوربین حدیث از امیرالمؤمنین گفت و سه بار قربان‌صدقهٔ مولا رفت. گفت: «از امیرالمؤمنین یاد گرفتم دنیا دو روز است. روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست و روزی که مرگ سرنوشت توست. در روز اول هیچ کس نمی‌تواند به تو آسیبی برساند و در روز دوم هیچ کس نمی‌تواند تو را نجات دهد» یحیی کلمات علی را زندگی می‌کرد. دیوار حائل را طوری ساخته‌اند که پشه اطرافش بجنبد، شستشان خبردار شود. قصه‌ای‌ست برای خودش. بتن‌ریزی در عمق بیست متری، انواع رادارها و حسگرهای حرکتی و گرمایی بالای دیوار، پهپادهای تصویربرداری بیست‌چاری بر فراز آسمانش و یحیی همهٔ این‌ها را به سخره گرفت. سال‌ها همان بچه‌های اردوگاه‌های خان یونس که همه از دم بچه‌شهید بودند، پابه‌پای یحیی دویدند تا دیوار را از میان بردارند. بعد یک عمر آزمون و خطا، دو سال آزگار فقط طراحی عملیات نهایی طول کشید. طوفان‌الاقصی غاصبان را انگشت‌به‌دهان کرد. ۸۵ نقطه در دیوار حائل فروریخته بود و هنوز کسی نفهمیده چگونه جز مغز متفکری که پشت عملیات بود: یحیی. اسرائیلیون بدجور سوختند. جلوی چشمشان کسی حیثیت جعلی هفتادساله‌شان را برده بود. چو انداختند یحیی بیست اسیر اسرائیلی را کرده سپر انسانی، به آن‌ها مواد منفجره بسته و در اعماق تونل‌ها، میانشان نشسته تا اسرائیل او را نزند. امروز یحیی متولد شد. یحیی میان آوار خانه‌ای در رفح، با لباس رزم، وسط میدان، به تمام شایعه‌ها و تهمت‌ها پشت پا زد. با فرق شکافته، شبیه مردی که دوستش داشت، دوباره به دنیا آمد، با دست‌هایی گشوده‌تر برای زنده‌کردن دل‌ها، درست مثل اسمش. یحیی مرگ را زندگی کرده بود. کسی که مرگ را زندگی کند، هرگز نمی‌میرد. بدا به حال اسقاطیل که‌ نفهمیده قهرمان‌ها نمی‌میرند، تکثیر می‌شوند. شهید سنوار
﷽؛ به علیه‌السلام ارواحناله‌فداه در پاسخ در ضمن حدیثی طولانی می‌فرماید : از درخواست نمود که نام را به او بیاموزد . علیه‌السّلام بر او نازل شده ، آنها را به او آموخت . هرگاه که نام ، ، و علیهم‌السّلام را می‌برد ، اندوهش برطرف می‌شد ؛ ولی همین که نام علیه‌السّلام را می‌برد ، بغض گلویش را می‌فشرد و نفسش به شماره می‌افتاد و گریه‌اش می‌گرفت . روزی گفت : ! چه سرّی دارد که هرگاه نام چهار نفر از اینان را می‌برم غم و اندوهم برطرف شده و خاطرم تسکین می‌یابد ؛ ولی به هنگام نام بردن از علیه‌السّلام اشکم جاری و آه و ناله‌ام بلند می‌شود ؟ داستان علیه‌السّلام را به او خبرداده و فرمود : اسم کربلاء هلاکت و نابودی خاندان پیامبر ، یزید که به حسین ظلم و ستم نمود ، اشاره به عطش و تشنگی حسین و صبر او است . علیه‌السّلام که این مطالب را شنید ، سه روز از مسجد خود بیرون نرفت و دستور داد کسی بر او وارد نشود و شروع به گریه و زاری نمود و ذکر مصیبت او این عبارات بود : ! آیا بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت زده می‌شود ؟ آیا چنین مصیبتی بر آستانه‌ی آنان فرود می آید ؟ ! آیا و این چنین عزادار می‌شوند ؟ بعد گفت : ! فرزندی به من بده که در دوران پیری دیدگانم به او روشن شده ، وارث و جانشین من باشد ! او را برای من به مانند علیه‌السّلام نسبت به صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قرار ده ! بعد از آنکه او را به من دادی ، مرا گرفتار محبّت گردان و بعد همان گونه که حبیبت ، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به مصیبت او دچار می‌شود ، مرا نیز دچار مصیبت او بگردان ! ، علیه‌السّلام را به داد و او را به مصیبت فقدان او دچار کرد . دوران حمل ، همچون دوران حمل ، شش ماه بود . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ