🌹آقایان_بدانند
"کارهای ریزی که خانمتان را خوشحال میکند!"
7⃣ دستش را بگیرید:
👈 این نکته برای همه بدیهی و واضح است. اما گاهی اوقات این رفتار دوست داشتنی نادیده گرفته میشود.
✅ گرفتن دستها برای خانمها رفتاری محبت آمیز است و به او نشان میدهید که از بودن در کنار او افتخار میکنید.
8⃣ غیر منتظره بگویید دوستت دارم:
👈 وقتی درست زمانی که انتظارش را ندارد؛ به او این جمله را بگویید، تاثیر بیشتری در او خواهد داشت.
✅ این جمله را هر زمانی میتوانید بگویید: هنگام رانندگی، در سکوت، هنگام تماشای تلویزیون و...
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#همسرداری
از خوابتون بزنید ونگذارید مرد بدون صبحانه و بدرقه ولبخند و بوسه برود... کاری کنید مردروحش بطرف شما و خانه پر بکشد این برای مردان خیلی مهم است که همسرشان آنها را ببیند
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌷🌷🌷
راز هایت به دو نفر بگو...
"خودت و خدایت "
در تنگنا به دو چیز تکیه کن...
"صبر و نماز"
در دنیا مراقب دو چیز باش...
"پدر و مادر"
از دو چیز نترس که به دست خداست...
"روزی و مرگ"
و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن...
"رفاقت"
تا وقتی نگاه خدا به سوی توست،
از روی گرداندن دیگران غمگین مباش...
@onlinmosgavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال440
سلام خسته نباشید من ۲۰ سالمه شوهرم ۳۰سالشه ایشون خیلی زن باز هستن به من همش دروغ میگه اخلاقش با من خوبه ولی من بعضی وقتها واقعا دگه نمیتونم تحمل کنم دعوا میکنم و ارومم میکنه هر بار میگه دگه انجام نمیدم بازمیبینم نمیتونه با تشکر از راهنمایتون
در ضمن من از همه لحاظ تامینش میکنم ولی براش اینکار یه تفریحه نمیدونم چکار کنم
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
باسلام
ببین عزیزدلم سعی کن هیچ وقت نکات منفی کسی رو خصوصا در مقابل خودش واگویه نکنی چون طرف باورش میشه که واقعا اینگونه شخصیتی داره (البته پشت سرهم نگو که غیبته وگناه کبیره)براساس علم کوانتومی وقتی داری بدی یه نفر رو میبینی ویا بیان میکنی طرف رو جادوی سیاه میکنی وامواج منفی طرف شخص ارسال میکنی وتین باعث بدتر شدن اوضاع میشی ولی برعکس اگه سعی کنی خوبی طرف رو ببینی اونو جادوی سفید کردی وامواج مثبت به طرفش ارسال میکنی وباعث میشی که حس خوبی بینتون برقرار بشه از این هم که بگذریم وقتی یه مسئله رو هی پیش همسرت عنوان میکنی عادی میشه وقبح ان از بین میره ودیگه مهم نیست چی پیش میاد پس بهتره که به روی او نیاری وبه تغافل بزنی تا خودش شرمنده خانمی ومحبت شما بشه مردها دنبال توجه ومحبت هستند پس لطفا ازش دریغ نکن وارتباط همسری بینتون رو وسیله تنبیه ویا معامله قرار نده در هیچ شرایطی وخانمی خودت رو با ارامش بهش ثابت کن تادر کنار تو احساس امنیت وآرامش داشته باشه وبه دیگری فکر هم نکنه ودر همه مواقع ومراحل زندگی از خداوند مدد بگیر ودعا کن انشاالله به همه خانواده ها ارامش بده
پس شد گذشت وتغافل ،توجه ومحبت،وهمسر بودن در هر شرایطی موفق باشی
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #اقتدا_به_همسر_در_نماز
💠 یکی از زیباییهای زندگی زناشویی این است که زن و شوهر اگر به مسجد نرفتهاند نماز خود را در خانه به #جماعت بخوانند!
💠 اینکار در ایجاد #همدلی و محبت بین زن و شوهر بسیار اثرگذار میباشد.
💠 و در پایان نماز، برای نزدیکی دلها و عاقبت بخیری همسرتان #دعا کنید.
💠 #دعا در حق همسر، از اسباب تولید #محبت و باعث رفع گرفتاری است.
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#بوسه برای سلامتی شما مفید است
مطالعات نشان داده اند که زوج هایی که یکدیگر را می بوسند بیشتر عمر می کنند
حتی یک بوسه خداحافظی پیش از آن که همسرتان سر کار برود تاثیر بسزایی دارد
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#كاندوم
باعث طولانی تر شدن زمان انزال در مردان می گردد
استرس بارداری در زنان را از بین می برد
نگرانی از بیماری مقاربتی را کم می کند
در رابطه جنسی از کاندوم استفاده کنیم
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#به_همین_سادگی
#رمان عاشقانه مذهبی
#پارت۴
ببخشید محیا خانوم؟ با صدای دختر عموی بابا دست کشیدم از دیگ مسی و لبخند نشوندم به چهرهی یخ زدهم. -بله؟ نگاهش رفته بود روی دستم، دست بیحس و قرمزم. شاید به نظرش دیوونه میاومدم چون واقعا کارم دیوونگی بود و حالا اثر اون سرما رسیده بود به استخونم و عجیب از درد تیر میکشید. نذاشتم سوالی بپرسه که براش جوابی نداشتم و پیشدستی کردم. -چیزی لازم داشتین زری خانوم؟ نگاه متعجبش چرخید روی صورتم. -زن عمو (مامانبزرگ رو میگفت) باهاتون کار داشتن. من دیدم اومدین اینجا گفتم صداتون بزنم. چادرم رو از روی جعبههای خالی نوشابه برداشتم و روی سرم انداختم. هنوز نگاه زری خانوم به من بود پر از سوال و تعجب.
ممنون، ببخشید کجا برم؟ گیج سر تکون داد تا از جوابهایی که خودش به سوالهاش داده بیرون بیاد. -تو اتاقشون. لبخندی به صورت زری خانوم پاشیدم و با گفتن با اجازه از کنارش رد شدم. عطیه تنهی محکمی به من زد. -معلوم هست کجایی عروس؟ اخم مصنوعی کردم و گفتم: -صد دفعه گفتم من اسم دارم، بهم نگو عروس. دست مشت شدهش رو گرفت جلوی دهنش. -پررو رو ببین ها! من خواهرشوهرتم، هر چی دوست دارم صدات میکنم، عروس. کلمهی عروس رو این بار کشیده و مثلا بدجنسانه گفت، خندیدم؛ ولی با احتیاط. -خب خواهرشوهر حساب بردم. با دست کمی هلش دادم. -حالا هم مامانبزرگ کارم داره، بعد میام پیش تو. نگاهش چرخید روی دستم و لبخندی که از حرف من روی لبش بود روی صورتش ماسید. -محیا دستت چی شده؟ نگاهی به دستم کردم، قرمزیش مشکلساز شده بود امشب. -هیچی نیست به یاد قدیمها با یخهای توی دیگ نوشابهها بازی کردم. چشمهاش گرد شد و لبخندی روی لبش نشست که بیشک از یادآوری خاطرهها بود. عطیه: تلافی کردی؟! امیرعلی نبود حالت رو بگیره هر چی خواستی یخهای بیچاره رو با دستت آب کردی، آره؟ تلخ شدم، تلخِ تلخ. یعنی عطیه هم یادش بود از بین اون همه خاطرهی حیاط خلوت، فقط همین خاطرهای که من توش بودم و امیرعلی و مطمئناً تنها کسی که یادش نبود هم فقط امیرعلی بود. سرم رو تکون دادم، محکم؛ خاطرهها و حرفهای توی سرم که خنجر میکشید روی قلبم رو، از مغزم بیرون کردم. نمیخواستم بغض جدیدم جلوی عطیه بشکنه. -من میرم ببینم مامانبزرگ چیکارم داره. عطیه باشهای گفت و من با قدمهای تند ازش دور شدم. مامانبزرگ از کمد قدیمی گوشه اتاق کتابهای دعا رو بیرون میکشید. -کارم داشتین مامانبزرگ؟
با مهربونی به صورتم نگاهی کرد و گفت: -کجایی مادر! آره. همونطور که آخرین کتاب دعا رو بیرون میآورد ادامه داد: -بیا دخترم، اینها رو ببر سمت آقایون بده امیرعلی، الانه که بخوان زیارت عاشورا رو شروع کنن. قلبم لرزید، این کار رو عطیه هم میتونست بکنه، چرا من... وقتی که امیرعلی خوشحال نمیشد از دیدنم؟! قبل از هر اعتراضی مامانبزرگ گفت: -راستی! چرا شوهرت لباس گرم نپوشیده؟ دهن باز کردم بگم به عطیه گفته؛ ولی زبونم رو نگه داشتم که مامانبزرگ باز هم خودش ادامه داد. -حالا تو باید حواست بهش باشه مادر، اینجوری که سرما میخوره. قلبم فشرده شد، چندین سال بود من دلنگران سرما خوردنش بودم و همهی حواسم مال اون؛ اما...
ادامه دارد....
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌝خدایابه دوستانم
🌛فردایی بهتر
🌝لبخندروی لب
🌛شادی در دل
🌝استجابت دردعا
🌜و آرامش درقلبشان عطافرما
🌝خوابتون آروم ،شبتون خوش
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺