eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
💰💵 مردها نیمی از قدرتشون رو از جیبشون می‌گیرند 🔻بنابراین اگر شوهرتون وضعیت مالی خوبی نداره به او ایراد نگیرید بلکه با کلامتون از تلاشی که برای شما میکشه قدردانی کنید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌 عاشقانه مذهبی ۱۷ منتظر وسط حیاط ایستادم، نمی‌دونستم وارد شدن به اتاق امیرعلی بدون اجازه‌ش کار درستیه یا نه که عطیه بیرون اومد و با کشیدن دستم من رو سمت اتاق امیر علی برد و در رو باز کرد. -چیه مثل چنار وسط حیاط ایستادی؟ از این به بعد بار و بندیلت رو این‌جا پهن می‌کنی، فهمیدی؟ چادرم رو از سرم کشیدم و نگاهم رو دور تا دور اتاق ساده‌ی امیرعلی چرخوندم، روی طاقچه پر از کتاب دعا و سجاده و قرآنش بود. عطر امیرعلی رو که توی اتاق پیچیده بود نفس کشیدم. -از این بابت خدا رو شکر می‌کنم. -پس استخاره کردنت وسط حیاط چی بود؟ -استخاره نکردم. خواستم در بزنم که جنابعالی مثل یابو من رو کشوندی تو اتاق. آره جون خودم، چقدر هم راست می‌گفتم. عطیه بی‌خیال روی زمین نشست و به بالشت قرمز مخمل کنار دیوار تکیه داد. -اولاً یابو خودتی، بعدش هم اتاق شوهر در زدن نمی‌خواد که! باید یهویی بری تو اتاقش، شاید با دیدن بعضی صحنه‌ها روح و روانت شاد بشه. جیغ زدم و یه کتاب کوچیک از کتابخونه قدی کنارم برداشتم و سمتش پرت کردم. -عطیه! گمشو بیرون، بی‌ادب. قاه قاه می‌خندید، کتابی که کنارش افتاده بود رو برداشت و من هیچ وقت نشونه گیریم خوب نبود. -خب راست میگم دیگه. بعدش هم عرضه داری با زبونت دفاع کن، این کتاب‌ها به جون امیرعلی بنده. الان سرم زخم می‌شد می‌گفت به درک، کتاب نازنینش رو وارسی می‌کرد که یه وقت صفحاتش اوخ نشده باشن. دکمه‌های مانتوم رو دونه دونه باز کردم. -چه‌قدر خوب می‌کنه. نیم‌خیز شد و کتاب رو دوباره توی کتابخونه فسقلی کنج اتاق جا داد. -آره چه‌قدر هم خوب می‌کنه؛ چون اول پوست تو رو می‌کنه بعد من رو. -حالا کم حرف بزن. فعلا که خودش نیست، می‌دونی کجاست؟ لحن خندونش فروکش کرد. -نمی‌دونی؟ نگاه دزدیدم و رفتم سمت جالباسیِ اون کنج اتاق، درست کنار در ورودی. آخه از کجا باید می‌فهمیدم؟ دیشب که رسما از ماشین و از نگاه امیرعلی فرار کرده بودم و الان با اتاق خالیش فهمیده بودم نیست. مگه امیرعلی با من حرف هم می‌زد که بگه، کجا قرار بوده بره؟! چادر و مانتوم رو درست روی لباس آبی فیروزه‌ای امیر‌علی به جالباسی آویز کردم . -نه نمی‌دونم، چیزی نگفت با سکوت عطیه به صورت متفکرش نگاه کردم. -نگفتی کجاست؟ شونه‌هاش رو بالا انداخت و نگاهش رو دوخت به قالی لاکی‌رنگ کف اتاق، حالت‌هاش به طرز واضحی تغییر کرد. -رفته کمک عمو اکبر؛ یعنی بعضی وقت‌ها صبح‌های جمعه میره اون‌جا. به جمله عطیه کمی فکر کردم و یه دفعه چیزی توی ذهنم جا پاش رو ثابت کرد! یعنی رفته بود غسال‌خونه؟ اون‌جا رفته بود کمک؟ قلبم سست شد و نمی‌دونم عطیه توی نگاهم چی دید که پرسید: -محیا خوبی؟ یعنی نمی‌دونستی؟ امیرعلی بهت نگفته بود؟ حس می‌کردم ضربان قلبم کند شده و هوای اتاق سرد. فقط سر‌ تکون دادم به نشونه منفی و با بی‌حالی همون‌جا روی زمین با بغل زدن پاهام که مبادا لرزشش به چشم بیاد، نشستم. -ناراحت شدی محیا؟ سعی کردم خودم رو جمع و جور کنم. به دیوار گچی تکیه دادم، مستقیم به چشم‌های عطیه نگاه نکردم. -نه، فقط این‌که نمی‌دونستم، یکم شوکه‌ام کرد @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
•♡ ♡• چقدر دوست‌داشتنی هستند آدمهایی که تا آخر خوبند آنها که برای غرور و احساس ما هم به اندازه خودشان ارزش قائلند آنهاییکه دست دوستی میدهند و تا همیشه میمانند ... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال461 من یه مدتی هست بایک پسر اشنا شدم خیلی باهم خوب بودیم خیلی . اصلا رابطمون دوستی نبود ازدواج بود . ولی من اخلاقم یجوریه زود ناراحت میشم وقهر میکنم . اونم بهم گفت نمیتونه با این اخلاقم کنار بیاد و میخواد تموم کنه گفت خیلی صبر کردم ولی بهتر که نشدی بدترم شدی و خداحافظی کرد ازم . منم نمیدونستم چیکارکنم بی خبر از اون رفتم خونشون همه چیزو برای مادرش تعریف کردم و ازش خواستم کمک کنه . که مادرشم روی خوش نشون نداد. الانم ازم ناراحته و اصلا دیگه باهام حرف نمیزنه که چرا رفتم خونشون باید صبر میکردم و اخلاق خودمو درست میکردم . حالا نمیدونم چیکارکنم چجوری میتونم دوباره همه چیزو درست کنم میخواستم کمکم کنید . ؟... پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده سلام دخترم یعنی درحدالمپیک جسارت به خرج دادی که رفتی خونه طرف وپیش مادرش لواش دادی وخب حتما براش درد سر درست کردی چون این رابطه ها دور از چشم خانواده ها ودر خفاست خب در کل اشتبا ه ازجانب شماست که فکر میکنی پسرها به خاطر ازدواج رابطه برقرار میکنند اصلا اینطور نیست واونا فقط به دنبال کامجویی ولذت هستند نه ازدواج هزاران دختر باابن توهم ازدواج دچار مشکل شدن وتا ناکجااباد پیش رفتند وضربه های روحی شدید خوردند که بی حسابه نمونه های فراوانش رو خودم مشاوره دادم ای کاس تجربه های تلخ دیگران مایه عبرت بقیه میشد ودنبال دوست یابی نمیرفتند هیچکس از داخل کوچه خیابون همسر انتخاب نمیکنه بلکه با مشورت خانواده دختری اصیل وبکر پیدا میکنه که فقط مال خودش باشه لطفا دیگه دنبال دوست یابی نباش وارزش خودت رو پایین نیار ودنبال کسب موفقیتهات باش وبا امید به خداوند منتظر شاهزاده رویاهات سعی کن توبه کنی وبا خدا رابطه بهتری برقرار کنی رابطه با نامحرم گناه هستش وعاقبت خوبی نداره منشاءخیلی از طلاقها همین عشقهای خیابونی هستش برات ارزوی توفیق روز افزون دارم دخترم مراقب خوبیهات باش... @onlinmoshsvereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠عواملی که به آسیب می‌زند👇 ۱-سیگار ۲-گرم نگه داشتن بیضه‌ها ۳-استفاده ی زیاد از سونا و جکوزی ۴-گذاشتن لپ تاپ رو پاها ۵-گذاشتن موبایل در جیب شلوار ۶-نشستن طولانی 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠 🔴 امام صادق (ع) فرمود: بود که شیطان از عبادتش رنج می‌بُرد به لشكریانش گفت: چه کسی می‌تواند او را منحرف کند؟ یکی گفت: من. شیطان پرسید: از چه راهی؟ گفت: از راه كار خیر. شیطان گفت: خوب است. شیطانک آمد و در برابر عابد شروع به خواندن كرد و اصلا نمی‌خوابید. عابد گفت: چگونه به اینجا رسیدی؟ شیطانک گفت: من گناهى كردم و از آن نموده‌ام و هرگاه یاد آن گناه می‌افتم به نماز خواندن نیرو می‌گیرم. عابد گفت: آن گناه را به من هم بگو تا انجام دهم و بعد توبه كنم. شیطانك گفت: برو به شهر و نزد فلان زن برو و از او كام بگیر و سپس كن. عابد به شهر آمد و نزد آن زن رفت و به او گفت: برخیز! زن برخاست و به درون اتاق خود رفت و به مرد گفت: وارد شو! عابد داخل شد. زن به عابد گفت: شرح حال خود را براى من بگو، عابد سرگذشت خود (و شیطان) را براى آن زن تعریف كرد. زن گفت: اى بنده خدا ترك گناه آسانتر از كردن است. آن كس كه این راه را پیش پاى تو گذاشته بوده که در نظرت مجسم شده است. برگرد كسى را (در آنجا) نخواهى دید. 💠 عابد برگشت و آن زن همان از دنیا رفت، و چون صبح شد دیدند بر در خانه‌اش نوشته شده: بر سر این زن (براى دفن و كفن او) حاضر شوید كه او از اهل است. مردم تا سه روز جنازه‌اش را به خاك نسپردند، خدا به پیغمبر آن زمان وحى فرمود: بالاى جنازه فلان زن برو و بر آن بخوان و به مردم بگو: بر او نماز بخوانند كه من بهشت را بر او واجب كردم زیرا فلان بنده‌ام را از و نافرمانى من بازداشت. 📙روضه کافی،ج ۲، ص۲۴۲ 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺯﻻﻝ ﺑﺎﺷﯽ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻮﺭﯼ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ...💫 ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻴﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ...😊 ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺷﺪ!😃 ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﮎ ﻧﯿﺘﯽ...👌 ﻭ ﭘﺎﮎ ﻧﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﺀ، ﺧﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ.💞 ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ، ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﺎﻫﺪ... ﻭ ﺑﯽ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﻭ ﮐﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ... ﻭ ﺳﻼﻣﺖ آﻧﻬﺎ ﻋﺎﻓﯿﺖ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻠﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ... ﭘﺲ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﯿﮏ ﺍﻧﺪﯾﺶ ﻭ ﺧﯿﺮ ﺧﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ...😍 🌹🍃 @onlinmoshavereh
سعی کنید همیشه قبل از اینکه همسرتان از شما درخواست کند؛ او را در آغوش بگیرید. در آغوش گرفتن همسرتان، باعث عاشقانه‌تر شدن بیشتر زندگی می‌شود...! #کانال_مشاوره_آنلاین @onlinmoshavereh
🔴 #روانشناسی_مردها 💠 مردها وقتی از نحوه درخواست کردن همسر خوششان نمی‌آید آن‌ را به این #جملات به زبان می‌آورند: 💠 این قدر #غر نزن! مرتب ازم نخواه #کاری برایت بکنم! خودم #می‌دانم چه کنم! #نیازی نیست تو به من بگویی! 💠 گاهی ریشه بد حرف زدن همسرمان را در خود #جستجو کنیم! 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سلام استاد وقتتون بخیر من ۳۲سالمه همسرم ۶سال بزرگتر پسرعمه من 8ماه عقدیم البته این ازدواج بامیل من صورت نگرفت بخاطر اعتیادش نتونستیم زندگیمونو شروع کنیم روزبروزداریم ازهم فاصله میگیریم قول داده بود ترک کنه اما هنوز .. من تواین مدت حتی نتونستم باهاش راحت باشم جوریه که سرچیزای کوچیک قهرمیکنه بحثای قبلو پیش میکشه چندین بارازش خواستم که ناراحتیش رو بگه اما همه روجمع میکنه بارفتارهای سرد کم محلی کردن میفهمونه همیشه من پیشقدم میشم برای حل این بحثها اگه ازطرف منم نباشه ایشون شده تا یک هفته ن زنگ زده ن پیام وهمیشه ایشون حق به جانبه و شاکی ازمن ورفتارام من نهایت تلاشمو برای محبت ونزدیک شدن بهشون میکنم فایده ای نداره قانع نیستن.. من زنم نیازبه حمایت دارم نیازبه محبت دارم اما تواین مدت اصلا حس نکردم که منم میتونم ی قهرکوچیک داشته باشم فقط برای جلب توجه چون فایده ای نداشته من تواین زندگی هیچ جایگاهی برای ایشون نداشتم لطفا راهنماییم کنید بدونم چجوری باید رفتارکنم پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده سلام خواهر خوبم اول اینکه ازدواج حتما حتما باید از روی میل وعلاقه باشد تاسختی های ان قابل تحمل باشد که اینکه یک بله بگوییم که فقط بگویند فلانی هم ازدواج کرد اصلا بعضی وقتها ازدواج نکردن بهتره تا یک ازد واج ناصحیح صورت بگیره الان که صورت گرفته حتما باآگاهی اڗ وضعیت طرفتون بوده وقبول کردین که با یک فرد مریض ازدواج کنید قبول کن که ایشان وضعیتش استثنایی هستش ویه فرد عادی نیست چون اعصاب حساس تری داره وشاید خیلی وقتها ارامش نداشته باشه واگه زود رنج هستش به همین دلیل است وشما نمیتوانید توقع یک انسان سالم وعادی رو از او داشته باشی بااین اوصاف باید با خودت رو راست باشی که ایا برایت قابل هضم هست یا نه آیا توان تیمار یک فرد مریض وزود رنج را داری یانه حق باشماست که زن به حامی وتکیه گاه نیاز دارد ولی نه در این مورد چون اینجا شما باید حامی باشی وایشان را تیمار کنید تا شاید روبه راه شود بسته به توان خودت باید تصمیم بگیری که ادامه بدی یا.....مو فق باشید @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🍃🌺🍃 آموخته ام زندگی همیشه عالی و کامل نیست، اما همیشه همانی ست که تو میسازی... پس آن را به یادماندنی بساز و هرگز اجازه نده کسی خوشبختی تو را از تو بگیرد... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
امشب ﺁﺭﺯﻭی ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ،ﺳﻼﻣتی و ﺳﺮ ﺑﻠﻨﺪیست 🍁 شبتون بخیر خوابتون رویایی 🍁 لحظه هاتون پر از آرامش و به امید فردایی بهتر🍁 شب زیباتون در پناه خـدا🍁 #کانال_مشاوره_آنلاین @onlinmoshavereh