#سوال462
سلام استاد وقتتون بخیر
من ۳۲سالمه همسرم ۶سال بزرگتر پسرعمه من 8ماه عقدیم البته این ازدواج بامیل من صورت نگرفت بخاطر اعتیادش نتونستیم زندگیمونو شروع کنیم روزبروزداریم ازهم فاصله میگیریم قول داده بود ترک کنه اما هنوز ..
من تواین مدت حتی نتونستم باهاش راحت باشم جوریه که سرچیزای کوچیک قهرمیکنه بحثای قبلو پیش میکشه چندین بارازش خواستم که ناراحتیش رو بگه اما همه روجمع میکنه بارفتارهای سرد کم محلی کردن میفهمونه همیشه من پیشقدم میشم برای حل این بحثها اگه ازطرف منم نباشه ایشون شده تا یک هفته ن زنگ زده ن پیام وهمیشه ایشون حق به جانبه و شاکی ازمن ورفتارام من نهایت تلاشمو برای محبت ونزدیک شدن بهشون میکنم فایده ای نداره قانع نیستن.. من زنم نیازبه حمایت دارم نیازبه محبت دارم اما تواین مدت اصلا حس نکردم که منم میتونم ی قهرکوچیک داشته باشم فقط برای جلب توجه چون فایده ای نداشته من تواین زندگی هیچ جایگاهی برای ایشون نداشتم لطفا راهنماییم کنید بدونم چجوری باید رفتارکنم
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
سلام خواهر خوبم
اول اینکه ازدواج حتما حتما باید از روی میل وعلاقه باشد تاسختی های ان قابل تحمل باشد که اینکه یک بله بگوییم که فقط بگویند فلانی هم ازدواج کرد اصلا بعضی وقتها ازدواج نکردن بهتره تا یک ازد واج ناصحیح صورت بگیره
الان که صورت گرفته حتما باآگاهی اڗ وضعیت طرفتون بوده وقبول کردین که با یک فرد مریض ازدواج کنید
قبول کن که ایشان وضعیتش استثنایی هستش ویه فرد عادی نیست چون اعصاب حساس تری داره وشاید خیلی وقتها ارامش نداشته باشه واگه زود رنج هستش به همین دلیل است وشما نمیتوانید توقع یک انسان سالم وعادی رو از او داشته باشی
بااین اوصاف باید با خودت رو راست باشی که ایا برایت قابل هضم هست یا نه آیا توان تیمار یک فرد مریض وزود رنج را داری یانه
حق باشماست که زن به حامی وتکیه گاه نیاز دارد ولی نه در این مورد چون اینجا شما باید حامی باشی وایشان را تیمار کنید تا شاید روبه راه شود
بسته به توان خودت باید تصمیم بگیری که ادامه بدی یا.....مو فق باشید
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺