✨﷽✨
🔹روباهی با شتری رفاقت ڪرد. هر دو دو بچه داشتند.
شرط ڪردند، روباه صبح تا ظهر نزد بچهها بماند تا شتر به چرا برود و عصر شتر در نزد بچهها بماند و روباه به شڪار برای بچههایش رود.
🔹شتر چون بیرون رفت، روباه پریده و شڪم یڪی از بچه شترها رو درید و خود و بچههایش خوردند.
شتر از بیابان برگشت و روباه جلوی شتر پرید و گفت: «ای شتر مهربان! من نگهبان خوبی نبودم، مرا ببخش، گرگی آمد و یڪی از بچهها راخورد.»
🔹 شتر پرسید: بچه تو یا بچه من؟روباه گفت: «ای برادر! اول باری صحبت من و تو ڪردی؟؟؟ چه فرقی دارد بچه من یا تو!!!؟
#روباه_نباشیم...
___________________
❣