°[ تربیت دینی ]°
پرسش 3⃣0⃣4⃣ #مشاوره #ازدواج ***** 🔹 بنده دختری۱۷ ساله هستم و ازنظر خودم به بلوغ فکری رسیدم. پدرم ب
پرسش 3⃣0⃣4⃣
****
سلام بر شما دختر با اراده و عزیز
خیلی خوشحال هستم که دختری به سن شما برای زندگی خودش به این مصممی تصمیم گرفته و برای رسیدن به هدفی که دارد برنامه ریزی می کند و مدبرانه پیش می رود .و ارزشهای مهم زندگی مثل احترام به پدر و مادر ، ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در کنار رشد فردی را ارزشمند می دارد .خداوند خیر کثیرتان دهد .
اما نکاتی را باید گوشزد کنم ؛
* از نگاه اسلامی و روانشناسی، سن مبنایی برای تشکیل زندگی مشترک نمی باشد و آنچه اهمیت دارد بلوغ فکری ،اقتصادی، جنسیتی و عاطفی است ولی بهتر است برای رسیدن به این پختگی و بلوغ به خودتان فرصت بیشتری بدهید و قبل از اینکه به راضی کردن پدر و تغییر نگاه ایشان بیاندیشید به شناخت و آگاهی بیشتر از خود ، ارزشها و مبانی فکریتون ، معیارهای مهمی که فکر می کنید در همسر آینده تان باید باشد ، کسب مهارتها و درایتهایی در زمینه انتخاب همسر که از مهمترین انتخابهای شما هست گام بردارید .و فقط صرف تغییر نگاهتان به ازدواج همراه تحصیل و لزوم پیش بردن اهدافتان با همسر آینده به این امر تکیه نکنید .
* مطلب بعدی فرض می گیریم شما با کمالاتی که دارید به تمام این مهارتها و بلوغ ها به طور نسبی رسیده اید و الان مشکل فقط همسو کردن پدر در این زمینه می باشد ؛
الحمدلله با ارتباط خوبی که به نظر می رسد بین شما و پدر گرامیتان برقرار است جای مخالفت جدی و بی دلیل مطرح نیست و فقط با ذوق و سلیقه و هنر رفتاری دخترانه شما و صبر و درایتتان می توانید درستی و پختگی نگاهتان را( اگر باور دارید )به پدر منتقل کنید .همانطور که گفتید در ایشان تاثیر گذار هم هستید و این موضوع به نظرم مشکل اصلی شما نیست. و با صبر و احترام و ایمانتان به هدف، محقق خواهد شد و واقفید که برکت در زندگی مشترک جز با رضایت پدر و مادر و دعای خیرشان محقق نخواهد شد.
* ازدواج اگرچه در یک نگاه قرار است شما را به رشد و خوشبختی و سعادت برساند ولی این نکته را مد نظر داشته باشید که همسر آینده شما دقیقا همان فردی که شما ایده آل و مدنظرتان هست و باید گام به گام حامی و پشتیبان شما در جهت رسیدن به اهداف شما باشد، نیست و زندگی یعنی با هم بودن برای هم بودن برای رشد و سعادت همدیگر گام برداشتن.یعنی من را ما کردن و خیلی تفاوت دارد با زندگی و اهداف مجردی.شما باید مستقلا فکر و قدرت رسیدن به هدفتان را داشته باشید.
پیشنهاد میکنم در این زمینه حتمن دقیق تر بیاندیشید و با مشاورین مجرب قبل از ازدواج صحبتی داشته باشید تا بو شناخت دقیق تر نسبت به شما راهنمایی صورت بگیرد.
آرزومندم خوشبخت و عاقبت بخیر باشید.
-------------
#سرکار_خانم_حسن_پور
👇
https://eitaa.com/moshaveronlin
پرسش 4️⃣0️⃣4️⃣
#مشاوره
#اعتماد_به_نفس
*****
🔹 سلام
خانمی هست که قبل از ازدواج رفتارهای معمولی داشت ولی از وقتی ازدواج کرده خیلی اعتماد به نفسش پایین اومده، معمولا افراد بعد از ازدواج اعتماد به نفسشون بیشتر میشه، ولی ایشون به خاطر رفتار های شوهرش خیلی احساس خودکم بینی میکنه، به طوری که قبلا توی جمع راحت ابراز نظر میکرد ولی از بس شوهرش گفته تو حرف نزن یا لازم نیست تو کاری بکنی و....شرایط پیش مشاور رفتنم نداره ،شوهرش هی سرکوبش میکنه ،و نگاه بی ارزشی نسبت به زن داره
🔸لطفا راهنمایی کنید
_________
پاسخ را بخوانید👇
https://eitaa.com/moshaveronlin
°[ تربیت دینی ]°
پرسش 4️⃣0️⃣4️⃣ #مشاوره #اعتماد_به_نفس ***** 🔹 سلام خانمی هست که قبل از ازدواج رفتارهای معمولی داشت
پاسخ 4️⃣0️⃣4️⃣
🔻🔻🔻
سلام بر شما مهربان که نگران حال هم نوع خودتان هستید
ولی خوشحال تر می شدم اگر دوست عزیزمان خودش این پیام را می داد و خودش ابراز نگرانی از حال اکنون خودش داشت.
داشتن روحیه عزت نفس یکی از مهم ترین صفات هر انسان در زندگی می باشد .همان طور که در روایتی از امام علی علیه السلام داریم هر کس قدر و ارزش خودش را نشناسد ،هلاک خواهد شد.و دوست عزیزمان باید بداند تنها کسی که می تواند در تقویت این صفت به او کمک کند خودش می باشد.نه همسر و نه هیچ فرد دیگری.
عزت نفس به دو صورت در هر فردی مطرح هست ، صورت اول ؛خداوند این خصیصه را به دلیل کرامتی که برای اشرف مخلوقاتش مقرر کرده بطور ذاتی به تمام انسانها بخشیده و بر تک تک ما واجب است که به نفس و فرد فرد انسانها احترام بگذاریم و تکریمشان کنیم .و خودمان هم در اولویت این تکریم هستیم.شما اول از هر چیز بدانید شایسته عزت و احترام و تکریم هستید بی هیچ بهانه ای چرا که انسان هستید و مخلوق خداوند.و از روح خداوند در شما دمیده شده.پس هم خود برای خود احترام قائل باشید و هم به دیگران احترام بگذارید.
صورت دوم اکتسابی هست که با تقویت ایمان و انجام اعمال صالح این صفت در شما تقویت می شود .
ایمان به قادر و بصیر بودنِ خداوند.وقتی باور داشته باشید فلله عزت جمیعا ،هر چی عزت و احترام هست از خداوند هست و بدست خداوند است از زبان تلخ و نیش دار احدی ناراحت نمی شوید .و همان لحظه این جمله بر زبان و قلبتان جاری می شود" فلله عزت جمیعا" و این ایمان بر قدرت و یقین و عزت شما می افزاید و از گزند دیگران ناراحت نمی شوید.و باور دارید که دارای جایگاه و شایستگی ذاتی در هستی هستید.
و نکته مهم بعدی عمل صالح انجام دادن ، هر کار خیری که میکنید باور داشته باشید خداوند بیناس و بر عزت شما افزوده می شود .سعی کنید حتی روزانه کوچک ترین کار خوبی را در حق خودتان و غیر خودتان انجام دهید و با تذکر به خودتان که خدا توفیق این کار خیر را به شما داده ،بر عزت و شایستگی خودتان به فضل خداوند یقین پیدا کنید .و بدانید وعده خداوند هست که با افزایش ایمان و عمل صالح بر عزتتان افزوده میشه.
کارهای خیر لازم نیست بزرگ باشند .در حد توانتان مثلا
*ته مانده آبی که می نوشید را دور نریزید برای شادی امواتتان پای درخت یا گلدان بریزید.
* برای شاد کردن دل کودکی بخاطر خدا یک شکلات بدهید و یا یک لبخند زیبا بزنید
* در جایی که می توانید پاسخ بی احترامی را بدهید ،بخاطر خدا سکوت کنید و این را از ضعف خود ندانید و از شایستگی و داشتن روحیه صبر خود بدانید
* با روی گشاده و قلبی مهربان با اطرافیانتان برخورد کنید .
* هر کار کوچکی که حالتان را خوب میکند و در جهت رضایت خداوند است ،و قدر انجام آن را بدانید و از خداوند شاکر باشید .
مطلب مهم بعدی باور خودشان به توانمندیها و شایستگها و نعمتهایی است که خداوند به ایشان عنایت کرده .دست پخت خوب.ظاهری آراسته و سالم، روابط عمومی خوب با دیگران، درک درست ، مادر بودنشان، همسایه خوب بودنشان و هر چیزی که شاید بظاهر کوچک هست ولی قابل تحسین می باشد.وقتی به وجود اینها در خود اهمیت بدهد ،برای خودش ارزشمند خواهد شد و با احترام به خودش اعتماد بنفسش هم بالا می آید و کم کم نگاه همسر و دیگران هم درست می شود .
امیدوارم همسر ایشان هم با احترامی که برای خودش قائل خواهد شد دست از سرزنش و تمسخر و کوچک شمردن بردارد که همه اینها از صفاتی است که عزت نفس خودش را پایین می آورد و از عزتی که خداوند بواسطه اعمال خیر به انسان مرحمت می کند جا خواهد ماند.
با این راهکارهای ساده ولی تاثیر گذار اگر باز حال دوستمان تغییری نکرد بهتر است حضورا از متخصص و مشاور کمک بگیرد چرا که امر مهمی است.
با آرزوی کرامت و سعادت برای شما و دوست عزیزمان
_____
#سركار_خانم_حسن_پور
🔰
https://eitaa.com/moshaveronlin
هدایت شده از °[ تربیت دینی ]°
داستان حبيب.mp3
6.62M
🔺اگر فرزند داريد و نگران تربيتش هستيد
🎧 داستان حبيب ها را در #تربيت حتما گوش بدهيد!
#اختصاصی_مشاور_آنلاین
#استاد_الهی_منش
♻️ برای شنیدن محتوای کامل این صوت به @harkatt پیام بدهید
🔰 انتشار تنها به همراه لینک👇
https://eitaa.com/moshaveronlin
پرسش 5⃣0⃣4⃣
#مشاوره
#تربیت_کودک
#ترس
*****
🔹 سلام و عرض تشکرفرااواان از شما.
بنده پسری ۵سال و نیمه دارم که امسال پیش دبستانی میره. خیلی فهیم و عاقل و مودبه.
سوال من درمورد ترس پسرمه.
پسرم از تنهایی و جاموندن خیییلی واهمه داره😔، با اینکه تا حالا تنها نبوده، و اصلا پیش نیومده مثلا بیدارشه یا از مدرسه بیاد و من نباشم.
تقریبا بخاطر همینه که از در بسته بیش از حد میترسه(البته اگه خودش براحتی بتونه بازش کنه، نه). بیرون، جلوی در با دوستاشون بازی میکنن، ولی کلی چیز جلوی در میذاره که بسته نشه و اگه یهو بسته شه، دادو بیداد راه میندازه و میکوبه به در تا بازکنم!انقد که من مثلا دارم حیاط رو میشورم، میگم برو بیرون من پشت درم، تا تو حیاطم درو ببند، رفتم تو، باز میکنم، اصلا راضی نمیشه و با اینکه دلش داره پرمیکشه بره بیرون، صبرمیکنه کار تموم شه و درو بازکنم،بعد بره.( درحالیکه بیرون که بازی میکنه جاهای دورتر هم تنها میره)
یا مثلا وقتی بیرونیم اگه نفهمه و بزرگتری که باهاشه تو یه مغازی ای بره، بجای اینکه صبرکنه و یه لحظه دنبالش بگرده، فوورا جیغ میکشه و داد میزنه و اونو صدامیکنه.
تو پیش دبستانی زود انس گرفت، ولی اونجا هم از مربی شون جدا نمیشه و اجازه نمیده کلاس رو ترک کنه.
من بجز پسرم، دوتا دختر ۲ونیم و ۱ساله هم دارم.
از وقتی دختر دومم بدنیا اومده، پسرم با دختر اولم دعوا میکنه و عصبی شده، چون خیلی آروم و مهربون بود، این رفتاراش واقعا اذیتم میکنه و برای خودش ناراحتم که حرص میخوره،
خواهش میکنم زودتر راهنماییم کنید.
ممنون.
_________
پاسخ را بشنوید👇
https://eitaa.com/moshaveronlin
649K
پاسخ پرسش 5⃣0⃣4⃣
🎙 #حجه_الاسلام_علی_فاطمی_پور
🔆 با ما همراه باشید در👇
https://eitaa.com/moshaveronlin
پرسش 6⃣0⃣4⃣
#مشاوره
#همسرداری
*****
🔹 سلام ببخشید منو همسرم ی پسر دو ساله داریم و دو سال هم اختلاف سنی داریم من سی سالمه.از اول خیلی دعوا داشتیم شوهرم کار و خونوادش براش خیلی مهم هستن ینی طوری ک من فک میکنم منو پسوم و مخصوصا مننن زیادی ام توی زندگیه ایشون.خیلی از خود راضی و مستبد تشریف دارن.تا جایی ک من بهترین ارزوم مرگه برا خودم!میدونم باید مشاوره بریم خیلی وقته.ولی نمیرن.دیگه حس میکنم اصلا دوستش ندارم.واقعا چیکار کنم? خسته ام بخدا در ضمن ازدواجون سنتی بوده
ممنونم از پاسخگوییتون
اینم بگم ک ایشون منو یکی دوبار تا دم خودکشی کشوندن.نمیدونم چرا موندم!گاهی از شدت بغض ...
_________
پاسخ را بخوانید👇
https://eitaa.com/moshaveronlin