🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#داستان_های_تربیتی
مشغول بازی با فاطمه بودم
که زنگ تلفن به صدادرآمد،گوشی تلفن را برداشتم مادرم بود،گرم صحبت شده بودم که فاطمه خانم به سراغم آمد و گفت :مامان،مامان بیا بقیه بازی... گفتم:باشه دختر قشنگم صحبتم تمام شد،دوباره بازی میکنیم...
فاطمه هم به حرف هایم گوش کرد و رفت.
صحبتم که با تلفن تمام شد،مشغول کارهای خانه شدم، ناگهان یادم آمد که قول ادامه ی بازی را به فاطمه داده بودم ...
صدایش کردم ولی جوابی نشنیدم،به طرف اتاق رفتم و دیدم که فاطمه خانم با مداد شمعی تمام دیوار اتاق را خط خطی کرده است،میخواستم داد بزنم و بگویم مامان جان،آخر چرا روی دیوارها خط کشیدی...؟
در همان لحظه به یاد مطالب کتابی افتادم که چند روز پیش در مورداهمیت آزادی دادن به بچهها،مطالعه کرده بودم!
در آن کتاب در مورد رابطه آزادی و محبت صحبت کرده بود و اینکه چقدر بچهها کسانی را که به آنها آزادی میدهندرا دوست دارند و به حرفهای آنها گوش میدهند و اینکه خط قرمزهای آزادی دو چیز است:
۱- کار زشت
۲-کار خطرناک
کار خطرناک هم کاری است که به جسم و روح کودک آسیب می زند.
نفس عمیقی کشیدم و خشمم را فرو بردم و بعد از چند دقیقه نشستم و با مهربانی از دخترم خواستم در مورد خطهایی که روی دیوار کشیده صحبت کند.
فاطمه هم با ذوق و شوق زیادی در مورد آنها صحبت میکرد و این که هر کدام از آن خط ها در خیال او نماد درخت و گل و مادر و پدر و ... است.
تا شب این موضوع فکر من را به خود مشغول کرده بود و خوشحال بودم از اینکه با مطالعه ی کتاب توانسته بودم راه درست را انتخاب کرده و آرامش خود و دخترم را بهم نریزم.
بعد از چند هفته سطلی را پر از آب و کف درست کردم و با فاطمه تمام دیوارها را دستمال کشیدیم و تمیز کردیم.
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
✍ #معصومه_فراتی
🔽
https://eitaa.com/moshaveronlin
پرسش 6⃣2⃣5⃣
#همسرداری
سلام بزرگوار خسته نباشید
من ۱۹ سالمه یکسال عقد بودم و تازه عروسی کردم
مشکل من رو همسرم خیلی حساسم طوری ک ایشون اگر با دختر عموشون صحبت میکنند و میگن و میخندن حسودی میکنم طوری که اصلا برام قابل تحمل نیست
همش به همسرم شک دارم همش فکر میکنم گوشی دستش میگیره کاری میکنه یا کسی در ارتباطه
همش فکرای منفی میاد سراغم
همش فکر میکنم نکنه به کسه دیگه فکر کنه ...
این فکرا داره دیووونم میکنه نمیتونمم باهاش مقابله کنم
حس حسادت بی اندازه و حس مالکیت بی اندازه میکنم
چند باریم باهاشون بحث کردم
ایشونم توضیخاتی میدن ولی باز هم احساسم اینطوره
اینم میدونم خب منو دوست داشته ک باهام ازدواج کرده ولی باز تاثیری برام نداره 😞
❇️ پاسخ را بخوانید 🔰
https://eitaa.com/moshaveronlin
°[ تربیت دینی ]°
پرسش 6⃣2⃣5⃣ #همسرداری سلام بزرگوار خسته نباشید من ۱۹ سالمه یکسال عقد بودم و تازه عروسی کردم مشک
پاسخ 6⃣2⃣5⃣
#همسرداری
سلام بانوجان
ممنون از اینکه بما اعتماد کردی.
عزیزم روحیه ی زنانه ی خودتون حفظ کنید. اگر ادامه بدید به ارتباط گرم شما ضربه میزنه.
یکبار محکم و صریح موضع وخط قرمزتون مشخص کنید برا همسرتون. مثلا بگید که من دوست ندارم با نامحرم شوخی کنید. ولی مدام گفتن و بحث کردن بیشتر طرف مقابلتون را حساس میکند و حتی ممکن است توسعه ی بیشتری پیدا کند.
بانو جان شما وظایف و تکالیف خودتون را بطور شایسته انجام بدهید، و در کنار همسرتون باشید، بجای حساس شدن و گیر دادن از لحظه های کنار هم بودن عشق کنید و ببینید همسرتون چه چیزی را دوست دارند از لحاظ عاطفی و مهارتهای کلامی با هم تعامل کنید.
📗کتاب راز تسخیر قلب همسر را مطالعه کنید.
آرزوی بهترینها برای شما🌹
❇️ #سرکار_خانم_وجگانی 🔻
https://eitaa.com/moshaveronlin
پرسش 7⃣2⃣5⃣
#درمان_خشم
سلام.خسته نباشید.
من دختر۲۸ساله ومجردواهل نماز و واجبات هستم مشکل من اینه که خیلی پرخاشگر وعصبی وکم تحمل شدم.اگه کسی از خانواده کار اشتباهی انجام بده فورا عصبی میشم وبا پرخاشگری برخوردمیکنم
مثلا گاهی پدرم از بیرون که میاد اگه دستشو بدون شستن به جایی بزنه(وسواس ندارم به خاطر شرایط کرونایی) یا چون پدرم قند وشکر زیاد مصرف میکنه (بخاطر سلامتش بارها راهنمایی کردم) ولی چون به حرفم گوش نمیده عصبانی میشم وتند برخوردمیکنم به قول معروف از کوره درمیرم. ولی به ثانیه نمیکشه که پشیمون میشم که چرابخاطر چیز بی ارزش احترام پدرومادرمو نگه نداشتم.به همین خاطر ازخودم احساس رضایت ندارم وهمیشه درعذابم که چرا برخوردم بد بوده.
هزاران بار با خودم عهد میبندم که درصورتی که کاری بر خلاف میلم بوده با آرامش برخورد کنم واحترام پدرومادرمو نگه دارم ولی انگار نمیشه و درعصبانیت ازیادم میره.
خواهش میکنم کمکم کنید.
❇️ پاسخ را بخوانید🔰
https://eitaa.com/moshaveronlin
°[ تربیت دینی ]°
پرسش 7⃣2⃣5⃣ #درمان_خشم سلام.خسته نباشید. من دختر۲۸ساله ومجردواهل نماز و واجبات هستم مشکل من اینه
پاسخ7⃣2⃣5⃣
#درمان_خشم
سلام عزیزم
چقدر خوب که بدنبال راهکار هستید برای هیجان خشم.👌
عزیز جان، اول باید شناخت روی خشمتون داشته باشید که چه مواقعی و نسبت به چه مواردی عصبانی میشوید.
مثلا افکاری که شما رو اذیت میکنه که احترام بشما نذاشتن از باب اینکه دست نشستن و یا گوش بحرفتون ندادن، باعث فکر میشه که این فکر روی حالات و به عاطفه تاثیر میذاره. اگر هوش هیجانیتون بالا ببرید حتما پذیرش افراد دور و برتون را بیشتر خواهید داشت.
بله درابتدا سخته که خود کنترلی داشته باشیم و خشم را مدیریت کنیم ولی شدنی هست.
یک تمرین بشما میدهم ان شاءالله راهگشا باشد:
✅بعد از نماز صبح تا چهل روز بخودتون تلقین کنید از کلمات مثبت، و بگید من صبورم من صبورم...
✅مراقبه کنید. و بعد از فکر و احساس، رفتارهای مثبت هستند که کم کم کمک میکنند تا شما عصبانیت را کمرنگش کنید.
✅جریمه کردن خود، ذکر گفتن، تغذیه ی مناسب، تفریح سالم و.... میتونند مفید باشند برای مقابله با خشم.
راهکار های مدیریت خشم خیلی زیاد هستند، میتونید رجوع کنید به
📗کتاب مهارتهای زندگی از آقای مهدی خطیب خیلی خوب توضیح دادند.
زندگی سرشار از آرامش برای شما آرزومندم. 🌹
❇️#سرکار_خانم_وجگانی 🔰
https://eitaa.com/moshaveronlin
▪️◾️ سلام و عرض تسلیت شهادت حضرت زهرا (س) ◾️▪️
چند سال پیش در دبستان توحید قم برنامه ای را به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س) اجرا کردم که گزارش مختصری از آن برنامه را در کانال قرار میدهم؛ اگر عزیزی مایل بود این برنامه را جایی برای کودکان (مقطع دبستان) اجرا کند، میتوانم در این زمینه برای یک اجرای خوب بهش مشاوره نیز بدم...
ارادتمند؛ فاطمی پور
👇
هدایت شده از ماهنشان / تربیت اسلامی
"سیب بهشتی" 🍎
به درخواست مدرسه قرار شد در جمع دانش آموزان مدرسه و در ایام شهادت حضرت زهرا (س) راجع به شخصیت ایشان صحبت کنم.
چند روزی به تأمل و جستجو پیرامون موضوع صحبت گذشت، تا اینکه نکته ای زیبا مرا جذب کرد و به نظرم مناسب آمد.
روایتی چشمم را گرفت که حضرت زهرا (س) را به تفاحه الفردوس (سیب بهشتی) تشبیه کرده بود.
موضوع خوبی برای من بود که نمیخواستم مستقیم راجع به حضرت زهرا(س) برای بچه های دبستان حرف بزنم و دنبال تمثیل مناسبی بودم.
سیب قرمزی را آماده کردم و روز مراسم با خود به مدرسه بردم.
از ویژگی های سیب و ارتباطش با حضرت گفتم؛
سیب، بیماری را از بدن دفع می کند، ارتباط با حضرت زهرا هم انسان ها را از گناهان و آسیب های روحی دور می کند
از خود بچه ها کمک گرفتم و ویژگی های متعددی را باهم شمردیم.
روضه من هم، فقط نشان دادن خراش های روی سیب بود...
دو سه روز بعد، چند نفر از بچه ها به من گفتند ما در کلاس هم این بحث را ادامه دادیم و راجع به شباهت های سیب و حضرت زهرا(س) به همراه معلم مان گفتگو کردیم.
من به آن گرهی که در ارتباط و ذهنیت بچه ها دنبالش بودم، اکنون رسیده بودم.
#علی_فاطمی_پور
#یادداشت_تدبری
#تربیت_دینی
#حضرت_زهرا_س
☘
https://eitaa.com/balandegi