گُفتَم شرابِ وَصل به اوباش میدَهند؟!
با خَنده گُفت بَندهی او باش، میدَهند :)
مُشْــتيخٰاك🇵🇸
مبتلا گشتن به تو، کار آسانی نبود ابتلا آمد سراغم لیک همره ناشدم...
بذارید اینجا ابتلا رو براتون ترجمه کنم:
ابتلا یعنی عاشق شدن؛
یعنی با ذره ذره وجود معشوق رو خواستن؛
با تک تک سلول های وجود برای معشوق جنگیدن...
با تمام وجود مایه گذاشتن پای عشق و هیچ جوره پا پس نکشیدن...
یهسری مبتلا معرفی کنم بهتون؟!
شهدا(:
شهید چمران
شهید نیری
شهید همت
آسِدعلی قاضی
و...
خدا نکنه کسی فرصت ابتلا براش پیش بیاد و مبتلا نشه...
اون موقع است که به معنی واقعی کلمه بیچاره است...فلکزده است...
خدا نکنه برا کسی پیش بیاد...
ماهرمضان فرصت نزدیکشدن به ابتلا و شاید مبتلا شدنه...
خدا نکند این یکروزی که باقی مونده رو از دست بدیم؛
خدا نکند همین جور که بیستونه روز مثل برق و باد گذشت،این یک روز هم بگذره و ما دستخالی از مهمانیخدا بیرون بریم؛
خدا نکند...
راستی...
همه ی «خدانکند» ها رو «نکند ضعیفالنفس باشم و نفس نگذارد» بخوانید :)
خدا که جز خیر نمیخواهد؛ ماییم که ضعیفیم :)
مُشْــتيخٰاك🇵🇸
-
دانههای شن بیابانطبس، آنروز را به خاطر دارند؟!
یک هواپیمایجنگی متعلق به یک ابَرقدرت(!) بود و یک بیابانِ بیدفاع؛
اما...
قصه همان «یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا هیچکس نبود» ِ مادری بود که کیلومترها دورتر از آنجا برای کودش میخواند...
و مگر «یَدالله فوق ایدیهم» نیست؟
پس خدا بود و خدا...(:
و شن ها مأمور خدا بودند و به امر قادرِ عظیم برخاستند و حماسه آفریدند.
.
و این قصهِ پنجم اردیبهشتماه هزارُسیصدُپنجاهُنه است :)))
#طبس
نیاز عاشق سوختــن است،
لذت او درد کشیـدن است،
بقای او در فدا شدن است،
خستگی و ملامت او به سلامت زیستن است.
-شهیدمصطفیچمران-