دیــدبان | مصــطفے شــریف
💢چند نکته که تیتر مشترک ندارد! 👈 اینستاگرامی های انقلابی جمعی از جوانان انقلابی دغدغه مند است. 👈 دو
💢چند نکته که تیتر مشترک ندارد
اول: اینستاگرامی های انقلابی جمعی از جوانان مومن انقلابی است که با دغدغه انجام وظیفه دور هم جمع شده اند، برای آنها اینستاگرام یا هر قالب و ابزار دیگری بهانه است و آنچه مهم است حفاظت و اعتلای انقلاب اسلامی است همان میراثی که از غدیر و کربلا تا شلمچه و طلائیه دست به دست به ما رسیده
دوم: اینستاگرامی های انقلابی مشتی از خروار جوان های مومن و انقلابی است که به دور از سیاسی بازی ها، دلخور از ابزار شدن ها، خسته از قالب های تکراری، کلافه از دسته بندی های سرکاری و دیده نشدن های مختلف، دور هم جمع شده اند تا به این بهانه ظرفی بسازند برای اهالی دهه پنجم انقلاب اسلامی
سوم: اینستاگرامی های انقلابی فصل مشترکشان، اعتقاد راسخ به گفتمان انقلاب اسلامی، قانون اساسی و منافع ایران اسلامی است و اعتنایی به صف بندی های چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا ندارند. مسئله ما انقلابی بودن است و هر که بر این سیاق است هم سفره ماست
چهارم: اینستاگرامی های انقلابی فرصت ها و تهدید های رسانه و فضای مجازی را درک کرده اند و باز هم بسیجی وار و با دستان خالی اما اراده های بلند و ایمان های محکم پا به میدان گذاشته اند تا در این نبرد نا برابر، از حق دفاع کنند و دلخوش به مدد الهی هستند همو که گفت ان تنصروالله ینصرکم.
پنجم: برخی از رسانه با بی انصافی این حرکت را در حد یک شو انتخاباتی آن هم برای یک جریان خاص تقلیل دادند! باید گفت ظلم اول را به آن جوان اصلاح طلبی کردید که خود را انقلابی می داند، خودتان اعتقادی به انقلاب اسلامی ندارید، چرا بقیه جوان اصلاح طلب معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی را نا دیده می گیرید!؟ چرا برای حفظ دکان سیاسی تان خط کشی ها را پر رنگ می کنید؟
ششم: روزی که این قطار شروع به حرکت کرد چوب های زیادی لای چرخش رفت، یکی گفت فلانی برای خودش ستاد زده، دیگری گفت دکان باز کرده، آن یکی گفت برنامه اصولگراها برای انتخابات است! یکی دنبال آمارمان بود، دیگری جاسوس می فرستاد بین مان و ... خطاب به آن دوستان می گویم زمان می گذرد و پوچ بودن فرضیه های صد من یه غاز تان مشخص می شود، کاش آنقدر منصف باشید که آن موقع خطای تان را بپذیرید.
هفتم: اگر این نهال پر و بالی گرفته حاصل نیت زیبا و مجاهدت بزرگوارانه تک تک جوانانی است که ذره های وجود این گروه را شکل داده اند و مدیون حمایت های بزرگان و عزیزانی که علی رغم سخن چینی ها و نمامی ها، پای کار ایستاده اند و اعتماد کرده اند، همان ها که اسمی از ایشان در میان نیست اما اگر نبودند، کار خیلی سخت می شد.
ارادتمند جوانان مومن انقلابی
#مصطفی_شریف
✅ "دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
دیــدبان | مصــطفے شــریف
💢 تفاوت ها! 👈 به راستی تفاوت در کجاست؟ 👈 مسیر از کجا جدا می شود؟ ❇️ @mostafa_sharif
💢تفاوت ها
هاشمی رفسنجانی از آن شخصیت های اثر گذار در تاریخ معاصر ایران است که چه در جایگاه تصمیم گیر و چه در کسوت تصمیم ساز، تاثیرات مهمی را از خود به جای گذاشته و رد پای او و تفکرش هنوز هم پیداست.
برخی منتقد عملکرد و تفکرات هاشمی هستند و برخی او را به عنوان فردی عمل گرا و توسعه طلب می ستایند!
پس از پیروی انقلاب و آنجا که مسئله مدل حکومت داری مطرح شد، تفاوت سلیقه ها و اندیشه ها نمایان شد.
توصیه های مکرر به امام، زمینه سازی پذیرش #قطع_نامه، برپایی مجمع عقلاء، #مذاکره با دشمن از #مک_فارلین آمریکایی تا اعزام نفر برای مذاکره با اسرائیل، میدان دادن به سرمایه داران، توجیه تجمل گرایی و #مصرف، سیاست درهای باز، آزادی اسیران آمریکایی در لبنان، ژاپنیزه کردن ایران، تلاش برای ورود سرداران به بازار، اسکی در لتیان، توسعه کیش و ارائه سبک زندگی جدید سرمایه سالار، شنا در استخر فرح، دلخوری شدید از دولت نهم و دهم، نامه بدون سلام و... بخشی از عملکرد و مواضع هاشمی هستند که نشانه مبانی فکری متفاوت او هستند.
تفکر هاشمی رفسنجانی در دو محور با #امام راحل و #رهبر_انقلاب تفاوت جدی دارد.
اولین تفاوت بر سر تعریف #انقلاب_اسلامی و #جمهوری_اسلامی است، برای هاشمی رفسنجانی انقلاب اسلامی در بهمن پنجاه و هفت تمام شد و نتیجه آن تاسیس حکومت جمهوری اسلامی بود، لذا جمهوری اسلامی نه بر اساس رویکرد انقلابی که بر پایه شبکه منافع خود باید تصمیم گیری کند! و حرکت بر خلاف شعارهای انقلاب برای حفظ منافع حکومت توجیه پیدا کرد! تلاش او برای مذاکره با آمریکا از مک فارلین تا #برجام، توصیه به خروج از سوریه و نشست و برخواست با سران سعودی، میوه های همین تفکر هستند.
اما از منظر امامین انقلاب، انقلاب اسلامی مسیری بلند است و جمهوری اسلامی به عنوان یک دستاورد باید مرکبی باشد برای تحقق باقی اهداف.
دوم اینکه بر خلاف رهبر انقلاب که معتقد به استحصال پاسخ سوالات از دل گفتمان انقلاب اسلامی است، هاشمی رفسنجانی به دنبال ارائه راه حل یا الگوی موفقیت از بین مدل های موجود در جهان بود، پس سعی کرد ژاپن گونه اقتصاد ایران را باز سازی کند! نسخه او برای اقتصاد، ایجاد هسته های ثروت، مصرف گرایی و بستن با غرب برای ورود تکنولوژی و سرمایه بود و نه #اقتصاد_مقاومتی! و حتی در مسیر ژاپنیزه شدن، ترک موشک را توصیه می کرد!
این تفاوت های مبنایی تفسیر گر تمامی اقدامات و بازی سازی های سیاسی #هاشمی_رفسنجانی در سال های پسا انقلاب تا روز آخر عمرش بود، تفاوت هایی که در سال های اخیر، خبر از نوعی لجاجت، رقابت و تقابل می داد.
#مصطفی_شریف
✅ "دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
دیــدبان | مصــطفے شــریف
💢 مشهد را مشهدالرضا (ع) می خواهیم 👈 حالا که همه بر سر محوری و اولویت جایگاه زیارت توافق داریم، باید
💢مشهد را مشهدالرضا(ع) می خواهیم
در ایام انتخابات شورای شهر، زمانیکه در کسوت یک جوان که کمی هم تجربه مدیریت شهری داشت پا به آوردگاه هزاردستان انتخابات گذاشتم، یک بغل حرف و دغدغه داشتم و صندوقچه ای از تجربیاتی که به واسطه حضور در شورای شهر و شهرداری کسب کرده بودم، وقتی شبکه مسائل مهم مشهد را کنار هم می گذاشتم و ریشه کمبود ها، اختلافات و حتی دعواها را بررسی می کردم، قدر مشترک همه آنها را خلاء تصویری مشترک از مشهد ایده آل می دیدم.
در واقع ما نیاز داریم در لایه های مختلف مردم، از نخبگان تا مدیران، از تصمیم سازان تا تصمیم گیران، تصویری مشترک از مشهد مطلوب داشته باشیم تا در دوره های مختلف مدیرتی هر کدام بخشی از آن را محقق کنیم نه اینکه منابع و فرصت ها را صرف دوباره کاری یا موازی کاری کنیم یا حتی در برخی موارد چرخ را از نو اختراع کنیم.
صد البته برای خلق تصویر مشترک، نیاز به شاخص مشترک داریم و کیست که انکار کند که بهترین شاخص برای مشهد آینده، مکتب رضوی و وجود مطهر امام رضا(ع) است، که همه از هر گروه و جناحی مسکین همین خانه هستیم و در نتیجه مشهد مطلوب، همان مشهدالرضا(ع) است یعنی شهری در تراز فرهنگ و شاخص های رضوی.
شهردار جوان شهر مشهد در ابتدای فعالیت خود، ضمن تمسک و توسل به علی ابن موسی الرضا(ع)، پیشنهاد گفتگو داد و به قول خودش گام اول را برداشت.
حالا که به واسطه طرح دغدغه برخی مومنین انقلابی مبنی بر حفاظت از هویت مشهدالرضا(ع) و پاسخ مثبت و تمام قد شهردار مشهد به این مهم و تاکید بر محوریت هویت زیارتی مشهد، باب بحث باز شده، جا دارد نشست های گفتگو پیرامون شهر تراز رضوی در ابعاد گوناگون شکل بگیرد و اقدامات یا برنامه های مختلف با این تراز سنجیده شود تا سرآغازی باشد بر ایجاد تصویر مشترک مشهد مطلوب و تحقق مشهدالرضا(ع).
.
پ ن:
۱.لطفا این یادداشت را سیاسی نبینید و در آن تامل کنید
۲.برای ساختن آینده می توان فصل مشترک ها را دید و کنار هم ایستاد برای خدمت به مردم ایران اسلامی
#مصطفی_شریف
#مشهد_الرضا (ع)
✅ "دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
دیــدبان | مصــطفے شــریف
💢 خروس قندی و سگ زرد 👈 قصه ما شده حکایت آنکه در کابوس فریاد می زند و کسی نمی شنود! ❇️ @mostafa_sha
💢خروس قندی سگ زرد
قصه ما شده قصه آن که در کابوس فریاد می زند اما کسی نمی شنود!
قصه او شده قصه دخترکی بلند پرواز، که نه تنها به پسر #کدخدا نرسید که حالا پسر چوپان هم برای او برنامه دارد! و او چاره ای ندارد جز اینکه تن فروشی هایش را با آب و تاب تعریف کند!
نمی تواند بفهمد اوباما و #ترامپ یکی هستند و سگ زرد اروپا برادر شغال آمریکاست!
حاصل پریدن شان در آغوش کدخدا، فرزند نا مشروعی شد روی دست ملت، بنام #برجام! که حال و روزمان را قهوه ای کرده است!
ترامپ که رفت از آغوش کدخدا خزیدند در بغل اروپا! که شاید این یکی عقد کند و حلقه ای به دست غرب گرایان بکند! یا حداقل شیرینی بخورند و دهن دلواپسان محل بسته شود!
دوباره اقتصاد معطل بوالهوسی های اینها شد! غافل از اینکه #آمریکا زهرش را پاشیده و اروپا می خواهد بالای سرمان بایستد تا مطمئن شود از پای در خواهیم آمد، تمام کند ماموریت نیمه کاره را! سزارین کند محصول غرب گرایی را!
رویای #کلید به دست ها این بود که اروپایی های به آمریکا پشت کنند و بعدش هم بیایند ما را ماچ کنند که چقدر خوب هستیم ما! ما هم آمریکا را جیز بدهیم و او هم دچار شکست عشقی شود!
اما اروپایی های اتو کشیده #FATF را بهانه کردند تا برای یک مشت دلار نظام مالی بانکی مان همین یکی دو تکه پارچه را دور خودش نپیچد و برهنه شود در محضر عموتام!
گفتند #نفت می خریم، #پول و #تکنولوژی می دهیم، تازه بانک ها و شرکت هایمان هم برای دیدن تان صف می شکند! و نام وعده سرخرمن شان شد #SPV
غرب گرایان هم هر شب کلید در مشت، خواب تَرکی دیگر بر دیوار تحریم را می دیدند!
کاش حداقل تاریخ می خواندند اینها!
دوباره غرب پرست ها شروع کردند به لابی کردن و وز وز کردن در گوش این و آن، که آقا اگر FATF را بپذیریم اروپا به ما همه چیز می دهد و می شویم آدم حسابی! آخ که چقدر قجری مسلک اند اینها!
آب که هیچ! سراب هم نبود! گود فاضلاب بود معرکه گیری اورپایی ها! SPV شد #INSTEX
تقریبا هیچ!
حالا و بعد از کلی اِهِن و تُلُپ آقایان دیپلمات کار بلد! گفته اند نفت می گیریم و غذا و دارو می دهیم!
پس چه شد ورود سرمایه، تکنولوژی و خرید نفت!
گفته بودیم سگ زرد برادر شغال است.
حالا می خواهد هر چه تیغ آمریکایی نبریده، این ها ببرند و خروس قندی بدهند!
مزه کرده به دهن شان، هالو صفتی دخترک غرب گرا، می گویند حالا که طرف می دهد بزار تا تهش بدهد! آبرو و شرف و عزت چهل ساله این ملت را
اما چرا حالا!
چرا در #دهه_فجر! چرا می خواهند روزهای فتح و غرور ما را خراب کنند!
چه کینه ای دارند از انقلاب ما
کاش جلال بود و نسخه دوم غرب زدگی را می نوشت.
#مصطفی_شریف
✅ "دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
دیــدبان | مصــطفے شــریف
💢 بازار یابی سیاسی تهدید پایه! 👈 مهمترین نتیجه بازاریابی سیاسی تهدید پایه، حفظ وضع موجود است! ❇️ @
💢بازاریابی سیاسی تهدید پایه
تهدید و فرصت بازوهایی قوی هستند برای ایجاد انگیزه، تصمیم سازی و اقدام، به تعبیر دیگر امید به جایگاه بهتر پیش رو یا بیم از جایگاه بدتر پشت سر، سبب کنش گری در انسان است و اساس علم تبلیغات بر همین پایه است.
در انتخابات ها می توان از استراتژی تهدید یا تشویق برای جهت دهی رای مردم و انسجام طرفداران استفاده کرد.
اما تشویق به سمت نقطه مطلوب همیشه سخت تر از تهدید از نقطه ای مفروض یا محتمل است، چرا که برای اولی باید با شناخت دقیق از نیاز های جامعه، برنامه ای عملی و منطقی ارائه کرد، تحول گرا، ریسک پذیر و پاسخگو بود اما در دومی نیاز به هیچ کدام اینها نیست، تهدید را تعریف و بزرگنمایی می کنیم، چند شاهد جور می کنیم و در نهایت ضمن منت بر سر مردم خود را قهرمان حفظ وضع موجود معرفی می کنیم و نه حرکت به سمت وضع مطلوب!
متاسفانه با مرور شعارها و ادبیات سیاسی تبلیغاتی حاکم بر انتخابات ها یا رویداد های مهم سیاسی کشورمان از این موارد به وفور یافت می شود.
اصلاح طلبان و شقوق مختلف آنها سعی کرده اند تهدید " سلب آزادی" را ابزاری برای جمع آوری رای کند و اصولگرا ها از تهدید "سلب دین و ارزش ها" برای دور کردن مردم از حریف و نزدیک کردن به خود بهره برده اند.
البته این شعارها بعضا با مصادیقی همراه می شود و شانس باور پذیری تهدید را بالا می برد و در مواردی صرفا مفروض و محتمل است.
فارغ از اینکه تا چه حد این نسبت ها به طرف مقابل می چسبد، متاسفانه این گفتگو ها و شعارها به قدری تکرار شده که سبب شده طرفداران این طرف تمامی آن طرفی ها را دین گریز و دین ستیز بدانند و طرفداران آن طرف این طرفی ها را ضد آزادی، دگم، غیر منطقی و توجیه گر می دانند!
نتیجه بدیهی دیگر این نوع رویکرد، بالا رفتن سطح بدبینی بین لایه های مختلف مردم و مسئولان است که خود می تواند زمینه بروز آسیب های بعدی باشد.
اما مهم ترین نتیجه اتخاذ سیاست بازاریابی تهدید پایه، حفظ وضع موجود است، یعنی مردم رای می دهند تا وضع بدتر نشود نه اینکه وضع بهتر شود! یا از بیم ابتلا به شر آن یکی به دامن این یکی پناه می برند! پس آنهایی که رای می آورند از ارائه برنامه عملیاتی و تلاش برای تحقق آن و اساسا تحمل بار پیشرفت معاف هستند و مردم هم راضی به همین!
امیدواریم با ورود نسل جوان به حوزه سیاست از یک سو و از سوی دیگر با بلوغ سیاسی مردم، بیش از گذشته در کنار رویکرد تهدید پایه، رویکرد فرصت پایه و آینده ساز نیز اتخاذ شود و جریان های سیاسی به جای لولو سر خرمن تراشیده از حریف ، در باغ سبز برنامه های بهبودشان را به مردم نشان دهند.
#مصطفی_شریف
✅ "دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif