eitaa logo
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت 🏴
5.8هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.1هزار ویدیو
1 فایل
کانالهای ما در ایتا @mostagansahadat @zojkosdakt @skftankez @romankadahz @aspazyzoj @bazarkandah تبلیغات 👇 @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 رحمة‌الله به عشاق اباعبدالله وقتی به شهادت رسید، هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود قبل از عملیات، داده بود جلو پیراهنش نوشته بودند: آن‌ قدر غمت به جان پذیرم حسین(ع) تا قبر تو را بغل بگیرم حسین (ع) میگفت: «دوست دارم موقعِ شهادت تیر به سینه‌ام بخورد و شهید شوم» دعایش زود مستجاب شد! و در عملیات والفجر هشت تیری سینه اش را شکافت؛ همان‌جایی که شعر را نوشته بود..! راوی: رضا دادپور        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 رمضان در اسارت دی ماه ۶۵ عسکر قاسمی         ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔻 سرانجام ماه رمضان شروع شد و همه بچه‌ها بدون توجه به عواقب احتمالی آن، شروع به روزه گرفت کردند، سربازان عراقی هم طبق روال گذشته، صبحانه ناهار و شام را در همان ساعت‌های قبلی به اسیران تحویل می‌دادند. 🔻چند روزی گذشت. یک روز یکی از نگهبان‌های عراقی به نام امجد که تا حدی مذهبی بود به آسایشگاه ما آمد، برای ما سخنرانی کرد و ما را موعظه کرد گفت: شما اسیران ایرانی مگر مسلمان نیستید و ادعای مسلمانی نمی‌کنید، پس چرا روزه نمی‌گیرید؟ شما کافر هستید، کسی که دستورات اسلام را اجرا نکند مسلمان نیست و کافر است، شما ایرانی‌ها ثابت کردید که مجوس هستید! البته امجد خودش بهتر از ما می‌دانست که نظام صدام با اعمال مذهبی زیاد موافق نبود. ولی چه قصدی داشت که این حرف‌ها را زد الله اعلم. 🔻 یکی از اسیران بلند شد و گفت: سیدی! ما همگی روزه هستیم, مجبوریم صبحانه و ناهار خود را نگه‌داریم برای افطار و سحر، بعد غذای خود را به امجد نشان داد و گفت: قربان! ما مسلمان هستیم و دستورات اسلام را انجام می‌دهیم. بعد از این صحبت، «امجد» خیلی ناراحت شد و گفت: چرا شما سحر بیدار نمی‌شوید و سحری نمی‌خورید؟ او خبر نداشت که اسرا، سحری خود را در حالی صرف می‌کنند که خود را زیر پتو پنهان کرده تا از دید نگهبانان عراقی در امان باشند. 🔻 چند روز گذشت، روز دهم ماه رمضان فرا رسید، یک مرتبه دیدیم نگهبان عراقی آمد و دستور داد که همه ما با کل وسایل از آسایشگاه خارج شویم و ۵ نفر ۵ نفر پشت سر همدیگر، روی پا نشسته و سر را روی زانو قرار دهید. بعد از آن شروع به تفتیش کردند. تفتیش به این صورت بود که باید اول لخت می‌شدی و کل لباس خود را به جز یک شورت ییرون می‌آوردی و کل وسایل داخل کوله پشتی را بیرون می‌ریختی و بعد دانه دانه آنها را داخل کیف انفرادی یا کوله پشتی می‌گذاشتی. زمانی حدوداً چند دقیقه صرف این‌کار شد. در این مدت چند سرباز عراقی با کابل‌هایی که از جنس کابل‌های برق به صورت سه تایی بود و با هم بافته بودند شروع به زدن بر روی بدن ما کردند به طوری که هر کسی توانایی ایستادگی در برابر آن را نداشت. کل بدنش پر از زخم و کبودی می‌شد. خلاصه همه ما یکی یکی نوبتمان شد و این جریان هم تمام شد. 🔻 وقتی داخل آسایشگاه آمدیم یکی از بچه‌ها که کم سن و سال‌تر و جثه ضعیف‌تری داشت، بدون اینکه خراشی برداشته باشد یا کتکی خورده باشد ایستاده بود. اسم او «ابوالقاسم محرابی» از بچه‌های خوب خوزستان بود. او تعریف می‌کرد: من آخرین نفر بودم که باید تنبیه می‌شدم و خیلی می‌ترسیدم، هرکدام از شماها که زیر کابل می‌رفتید من شکنجه روحی زیادی را متحمل می‌شدم و بیشتر می‌ترسیدم. 🔻 در این بین، در دل خودم آیةالکرسی را قرائت کردم، می‌دانستم که آیةالکرسی خواص زیادی دارد از جمله معجزات آن محافظت در برابر دشمنان می‌باشد. باور کنید هنوز آیةالکرسی تمام نشده بود که نوبت من شد. ناگهان افسر عراقی از دو نگهبان‌ها را صدا زد که زود بیایید کارتان دارم. نگهبان‌ها هم سریعا به طرف افسر عراقی دویدند، من هم از این فرصت استفاده کردم وارد آسایشگاه شدم از آن تنبیه نجات پیدا کردم. هدیه به روح مطهر شهدای غریب اسارت کسانی که سال‌ها بعد پیکر مطهرشان به وطن اسلامی بازگشت صلوات آزاده اردوگاه تکریت ۱۱        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 ﷽ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ قطعاً مؤمنان رستگار شدند همان كسانی‌كه در نمازشان خشوع دارند ای به آيين پاك آيينه ساده و بی‌ريا و بی‌كينه اين همه روشنی، مگر داری جای دل آفتاب در سينه ازدحامت حضور بيداری است در صفوف نماز آدينه دستهايت كليد معبد عشق با خدا آشنای ديرينه آرمان بلند شعر من است درك آن دستهای پر پينه آشنا كن مرا به آيينت ای آئينه، آی آئينه ! مومنون - آیه ۱و۲ ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
🍂 تصاویری از لحظات نفس‌گیر عملیات رمضان . ماه رمضان ۱۳۶۱        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 امدادگرِ اهل آبادان ۱ خاطرات نرگس آقاجری         ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ وی روزهای جنگ در سال ۵۹ و آغاز فعالیتش به عنوان یک امدادگر را این گونه روایت می‌کند: 🔸 روزی که جنگ شد ✍ جنگ که شروع شد ۲۰ ساله بودم.  سازمان جوانان آن زمان یا همان هلال احمر الان، کلاس‌های آموزشی برگزار کرده بود؛ مثل ماشین‌نویسی، خیاطی و ... . من هم ماشین‌نویسی ثبت‌نام کرده بودم. صبح ۳۱ شهریور داشتم آماده می‌شدم به کلاسم بروم که برادرم به خانه آمد و وقتی فهمید می‌خواهم به کلاس بروم گفت، شما این صداها را نمی‌شنوید؟ و بعد خبر داد که عراق حمله کرده است. بعد هم که هواپیماهای عراقی را دیدیم و صدای خمپاره‌ها و موشک‌ها را شنیدیم، فهمیدیم که بالاخره بله! راستی راستی یک حمله‌ای به خاکمان شروع شده است.  مثل خیلی‌ خانواده‌های دیگر شهر خانواده‌ام اصرار داشتند آبادان را ترک کنیم. یعنی می‌گفتند کل شهر باید تخلیه شود. ولی ما به پدرم اصرار کردیم تا اجازه بدهد ما بمانیم. البته پدرم به این راحتی راضی نشد اما بالاخره انسان متعهدی بود و آن قدر پافشاری کردم تا راضی شد در آبادان بمانم. ادامه دارد        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
در روزهای نخست از جنگ، هنوز کسی تصوری از آینده جنگ نداشت و البته کمتر کسی هم بود که فکر کند این جنگ، 8 سال به درازا می انجامد. اهالی شهرهای جنگزده، اگر آشنایی در شهرهای مجاور داشتند، آن ها پناه می بردند، در غیر این صورت در معبر شهرها و دشت های خارج از شهر، به صورت دلخراشی آواره می شدند.با گذشت چند هفته از جنگ و کمرنگ شدن افقهای آتش بس،"هلال احمر" دست به کار شد و اردوگاه هایی موقتی برای اسکان جنگزدگان مهیا کرد.این اردوگاهها فضایی غمبار و نامناسب داشتند و هیچ کس هم تصور نمی کرد به مدت طولانی مورد استفاده قرار بگیرند و البته با طولانی شدن جنگ، تمامی این آوارگان به شهرهای مجاور انتقال داده شدند و این قبیل اردوگاه ها جمع آوری شدند.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
❣سید علی چه عهدی با خدا و مولای خود بسته بودی؟ تولد : ۲۱ رمضان شهادت : ۲۱ رمضان مصادف با شهادت مولا علی(ع) هنگام شهادت هم ۲۱ ساله بودی! واقعا چه رازیست؟! شهید آوینی درست گفته است: « در عالم رازی است که جز با خون فاش نمیشود..» "سیدعلی دوامی" همچون مولایش علی‌وار زیست و علی‌وار شهید شد. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd