✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه
السّلام علیک یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجاة الامة.
سفینة النّجاة و قرة عین النّبی المصطفی یا مظلوم یا اباعبدالله.
●•°آقا، نزدیک کربلا رسیدند امامحسینِ که یک روز از مدینه می-خواست حرکت کند، رفت کنار قبر مادر، صدا زد،مادر پاشو(بلند شو) ببین حسینت دارد از مدینه می¬رود مادر، مادر شاید آخرین باری باشد که کنار قبرت آمدم مادر، مادر، مادر مادر دیگه حسینت، شاید به مدینه بر نگردد مادر، مادر، مادر مادر پاشو(بلند شو) ببین حسینت، غریبانه دارد از مدینه، سفر می¬کند، مادر
❀•° از آنجا آمد کنار قبر برادر، تو(در) قبرستان بقیع، حسن جان دارم می¬ورم، دادش(برادر) دادش، شاید دیگه برنگردم.
✿•°آمد کنار قبر جدش (جدّشان) رسول¬الله، نوشتن در عالَم رؤیا مشاهده کرد، پیغمبر فرمود حبیبی یا حسین کأنّی أراکَ بالغریب، مُرَتِّلاً بِدمائه حسین جان می¬بینم گویا در خونِ خودت، غوطه¬وری بابا.
❀•° یک روزی از مدینه سفر کرد مثل فردایی هم(دوم #محرم ) وارد کربلا شد، میگه رسید دیدند بعضی¬ها، بعضی از أصحاب می¬گویند آقا ما یک سَرِ نخل خرما می¬بینیم از دور، آقا فرمود خوب نگاه کنید وقتی نگاه کردن دیدند صف¬هایی از أسب است که کنار هم إیستادند به شکل نخل خرما دیده می¬شود آقا فرمود این¬ها صف دشمن است
✿•° آقا فرمود ما إسمُ هذه الأرض اسم این زمین را چه می¬گویند؟ بعضی¬ها گفتند ماریه آقا فرمود آیا اسم دیگری هم دارد؟ گفتند آقا نینوا می¬گویند بعضی¬ها گفتند طفّ می¬گویند آقا فرمود اسم دیگری هم دارد؟ گفتند بله آقا کربلا هم می¬گویند
❀•° دست مبارک را بلند کرد اللهم إنّی أعوذ بک من الکرب و البلاء إنزلوا ههنا محطُّ رِحالِنا ههنا مَحَلُّ قُبُورِنا و مَسفَکُ دمائِنا هر کجا نشستی سه مرتبه با صدای بلند، صدا بزن یا حسین یاحسین...
سلام بر طنین قلبم
#حسین༺⃟•ུྃ
✨استاد واضحی
هدیه به لبخند امام زمان عج
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه ۳
السلام علیکِ یا عزیزة الحسین .
●•°حضرت رقیه غم و غصه اش و بیقراری اش بخاطر گرسنگی و تشنگی و کتک خوردن هایش نیست. اینها که برای بچه های ماهاست. بچه های ماها بیقرار میشوند با این چیزها ، نه بچه ی سیدالشهدا. او سه ساله ش است ولی پیر راه . او بیقراری اش از آن سری است که روی نیزه دارد میبیند.
میفهمید همه چیز را ولی در خودش همه چیز را میریخت و می سوخت.
❀•° اما یک جا بود که دیگر نتوانست تحمل کند ، در مجلس یزید بود که سر مقدس در تشت بود، وقتی آن نانجیب مشروب می خورد و نیم خورده ی شرابش را می ریخت در تشت و با چوب می زد، این طفلک پشت سر عمه جانش سرک می کشید که چه خبر است ؟
✿•° مرحوم محدث قمی در نفس المهموم میگوید : از اینجا بود که رقیه دیگر افتاد. ازینجا بود که تب کرد. تب کرد. از اینجا بود که مریض شد در خرابه ی شام. و آنوقت وقتی که سر را برایش آوردند ، هنوز سر را داشت دنبال میکرد دیگر ؛ در یک نقلی دارد که اصلا حرف نزد فقط سر را نگاه کرد . یعنی سکته کرد شوک شد این سر را فقط نگاه کرد
●•°شما بچه کوچک دارید؟ دختر بچه دارید ؟ خواهر کوچولو دارید؟ دختر مظهر رحمت و مهربانی آنهم نسبت به پدر ، آنهم یک همچین پدری مثل سیدالشهدا ، این سر را نگاه کرد یک چند لحظه افتاد.
❀•°در بعضی از نقل ها دارد که دو سه جمله هم گفت که باباجان چرا اینجوری شدی چرا رگ های گردنت افتاد؟ پدر اینجا یک پدر بود که آمد دخترش را امانتش را از خرابه گرفت و برد.
●•° ختم مصیبتم. یک پدری هم از امیرالمومنین وقتی داشت دخترش را در قبر میگذاشت ، پیغمبر. وقتی امیرالمومنین داشت حضرت زهرا را در قبر میگذاشت ، رسول خدا گفت علی جان دخترم را به من بده. امانتم را به من بده.
در شب سوم #محرم #حجاب گنه بیفکنیم
هدیه به لبخند امام زمان عج
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه
السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ
امشب شب ششم #محرم است
●•°ذکر مصیبت حضرت قاسمبنالحسن. مجلسی مینویسد: روز عاشورا امام حسین ایستاده بود. «فَبَرَزَ مِنَ الخَیمَةِ غُلامٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ»؛ حضرت ایستاده بود، یکوقت دید نوجوانی از خیمهها بیرون آمد.
✿•°بعضیها دارند که: «وَجهُهُ کَانَ کَفَلقَةِ القَمَرِ»؛ چهرهاش مثل ماهپاره بود. حق دارد #امام_حسین (علیه السلام) اینها را نفرین کند.
❀•° یک ماهپاره بیرون آمد. خدمت امامحسین (علیه السلام) آمد و خواست که اجازه بگیرد تا به میدان برود. مینویسند: «فَلَمَّا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ»، وقتی امام حسین چشمش افتاد به این نوجوان که آمده، «إعتَنَقَهُ» او را در بغل گرفت، «وَ جَعَلَا یَبکِیَانِ حَتَّی غُشِیَ عَلَیهِمَا» اینقدر حسین (علیه السلام) گریه کرد، اینقدر قاسم گریه کرد... امام حسین اجازه میدان به او نداد.
✿•°مینویسند: «فَلَم یَزَل یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حَتَّی أذِنَ لَهُ» آنقدر دست و پای عمو را بوسه زد، تا عمو به او اجازه داد که به میدان برود.
●•°این صحنه از آن صحنههایی است که امام حسین شدیداً متأثر شده است، و شدیداً نگران قاسم بود. حضرت نگران قاسم بود. حمید بنمسلم میگوید: وقتی این جوان آمد، دیدم عمر ابن سعد عضدی رو کرد به من و گفت: «والله لأشُدَّنَ عَلَیهِ»؛ قسم خورد که من میروم و کارش را تمام میکنم. به او گفتم:
❀•° «سبحان الله، ما ترید»؟ چه کار میخواهی بکنی؟ این همه دورش را گرفتند، آنها کافی نیستند که تو هم میخواهی بروی؟ میگوید: «فما ولّی وجهه حتی ضرب الغلام رأسه بالسیف»؛ میگوید قاسم رویش را برنگردانده بود که با شمشیر چنان به فرق قاسم زد، «فوقع بوجهه علی الأرض». قاسم به رو زمین افتاد... «فنادی یا عماه!» صدایش بلند شد، عمو را صدا کرد.
✿•°امام حسین (علیه السلام) مثل یک باز شکاری، خودش را به قاسم رساند، صدای او آمد، اینطور سریع آمد اما چه دید؟ با چه صحنهای روبهرو شد؟ اینجا جا داشت نفرین کند، چون دید قاسم پاهایش را روی زمین...
هدیه به لبخند امام زمان عج
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه ۹
أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ
●•°شب هفتم #محرم است با چه حاجتی به مجلس اباعبدالله آمده ای؟ بعضی از علما و بزرگان ما هر وقت کارشان گره می خورد، روضه خوان دعوت می کردند و می گفتند: روضه ی علی اصغر بخوان. روضه ی علی اصغر گره گشاست.
✿•°شاید تنها جایی که خداوند به اباعبدالله تسلیت گفته است؛
"حسین دعه فانّ له مرضعا فی الجنة".
معلوم می شود که اباعبدالله خیلی از شهادت علی اصغرمتأثر شد.
❀•° چه کردند با دل ابی عبدالله ؟ حرمله سه تا تیر زهر آلود رها کرد . تیرها سه شعبه بود ، بگویم این تیرها چه کرد.
➖تیر اول مشک آب از هم درید
میر لشکر شد امیدش ناامید
➖تیر دوم پشت پیغمبر شکست
چون به چشم زاده ی حیدر نشست
حسین ...
➖تیر سوم را سه شعبه بُرد کار
بهر حلقوم شریف شیرخوار
هم سه شعبه هم به زهر آلوده بود
چشم گیتی این ستم نادیده بود .
✿•°تیرهای یک شعبه بدن را سوراخ میکرد . تیرهای سه شعبه اول سوراخ میکرد بعد بدن را پاره میکرد . تیرهای زهر آلود هم سوراخ میکرد هم پاره میکرد هم مسموم میکرد . گلوی شیرخواره کجا تیر سه شعبه کجا؟
اول گلو را سوراخ کرد . مِنَ الأُذُن إلَی الأُذُن گوش تا گوش علی را درید .
هدیه به لبخند امام زمان عج
#حجاب گنه بیفکنیم
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه ۱۲
السّلا علیک یا اباالفضل العباس، السّلام علیک ایّها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله.
●•°شب نهم #محرم ،مجلسی مینویسد: «أنَّ العَبَّاسَ لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتَى أخَاهُ وَ قَالَ يَا أخِي هَل مِن رُخصَةٍ» ابوالفضل وقتی دید حسین تک و تنها مانده، آمد خدمت برادر و عرض کرد حالا اجازه میدهی من به میدان بروم؟ «فَبَكَى الحُسَينُ بُكَاءً شَدِيداً»؛ امام حسین سخت شروع کرد به گریه کردن؛ بعد به او گفت: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی»؛ تو علمدار منی؛ کجا میخواهی بروی؟
❀•° حضرت عبّاس به برادر عرض کرد: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ»؛ برادر، سینهام تنگی میکند و از زندگی بیزارم. اجازه بده به میدان بروم. #امام_حسین(علیهالسلام) فرمود: «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ»؛ حالا که چنین است، پس برو یک مقدار آب برای بچهها تهیه کن...
✿•°حضرت ابوالفضل آماده شد؛ مشک را برداشت و سوار مَرکب شد. مینویسند چهار هزار مأمور اطراف شریعه را گرفته بودند. امّا عبّاس هر طور بود خودش را رساند و وارد شریعه فرات شد.
کربلا کعبة عشق است و منم در احرام
شد در این قبلة عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بیرکوع است نماز من و این تکبیرم
❀•° آقا حسین جان همه ی نمازها رکوع دارد اما نماز ابوالفضل رکوع ندارد . چرا رکوع ندارد ؟ دارد آن چنان عمود آهنین بر فرق نازنینش زدند فَسَقَطَ العبّاسُ بِوَجهِ، دیگر عباس دست در بدن ندارد تا حائل کند . عباس به رو به زمین افتاد . چه کردند نانجیبها ؟ نیزه دار با نیزه می زند ، شمشیر دار با شمشیر می زند.)
✿•°این جا بود که امام حسین را برادر صدا زد: یا اخا، ادرک اخاک
بلافاصله اباعبدالله آمد....
دیده واکن که طبیب سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بر هم منه ای سرو به خون غلتیده
تا نگویند که حسین داغ برادر دیده
●•°صدا زد: برادرم، الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی.
❀•° تا دیشب بچه های من راحت می خوابیدند ولی دیگر آرام ندارند.
هدیه به لبخند امام زمان عج
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه ۱۳
شب دهم #محرم
السلامُ علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین . صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله ساعَدَ الله قلبک یا صاحب الزمان .
✿•°مثل امشب فرصت گرفت سیدالشهدا شب قدر عالم است امشب، مهیا کرد عالم را برای فردا. می دانید امام عالم است دیگر ، عاشورا روز خیلی با عظمتی است. آماده کرد امشب ، آنچه باید اتفاق بیفتد . اصحابش را آماده کرد سر شب تو خیمه جمعشان کرد محیایشان کرد . اهل حرم را آماده کرد آرامشان کرد آماده شان کرد برای فردا ،
❀•° میدان را صحنه ی میدان را آماده کرد حتی شنیدید انقدر ریز همه چیز را آماده کرد خارهای جلوی خیمه ها را جمع کرد. که فردا بچه هایش وقتی از این راه فرار می کنند این خارها دامنشان را نگیرد.
شد آسمان تاریک از این قلب پر آه و دود من
نزدیک گردیده غروب ای طالعِ مسعود من
تنها به میدان می روی گریان و عطشان می روی
می سوزم و چشمان تو ریزد سرشک از دود من بگذار بوسم پای تو چون سایه ی بالای تو
باز آ در آغوشت کشم ای شاهد مقصود من
➖فرمود: یک جوری از ما جدا شد محو خدا بود گویا مارا نمیشناسد .
از روح طوفانیِ تو بنیاد صبرم شد به باد
دامن مکش آخر چنین بگسست تار و پود من
●•°آمدند بالای تَلِّ زینبیه . ای وای دریای خون و گوهر غلطان که دیده یا بقیه الله ، اگر شب عاشورا نبود نمی خواندم این جمله را .
❀•° دریای خون و گوهر و غلطان که دیده؟ زانوی شمر و سینه قرآن که دیده؟
این شاعر بزرگوار خیلی لطیف صحنه را تصویر کرده ، می گوید بی بی زینب ابتدا التماس اصحاب کرد . عباس کجایی؟ سعید ابن عبدالله کجایی؟ علی ابن علی اکبر کجایی؟ بیایید این تیغ را از دست شمر بگیرید .
✿•°ای خفته در دریای خون از جای خیزید آخر شما مردان میدان ستیزید . سعید ابن عبدالله که می گفتی حسین جان دشمن به تو نزدیک شده نمی توانم نزدیکیِ دشمن را ببینم پاشو، ببین شمر با چکمه رو سینه ی حسین نشسته .
❀•° سپس خودش را به عمر سعد رسانید عمر سعد أیُقتَلُ ابو عبدالله ؟ و أنت تنظُرُ إلَیه ؟ اشاره کرد زودتر کار را تمام کنید. اینجا بود #امام_حسین علیه السلام دستور داد برگردید خیمه .
هدیه به لبخند امام زمان عج
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه ۱۵
السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ
عزاداری امام سجاد علیه السلام برای امام حسین علیه السلام
السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّة و موضع الرّسالة.
●•°من این دل های شما را روانه کنم قبرستان بقیع، قبوری که خاموش و بدون هیچ صحن و سرایی است. دو سه جمله از سیدالساجدین، علی بن حسین روضه بخوانم. آقایی که سی و پنج سال عزادار کربلا بود. دوران امامت امام از سال 61 هجری تا 94 یا 95 بوده است در این مدت عزادار پدر بزرگوارش اباعبدالله بود.
✿•°هر افطار که آب می آوردند همین که نگاهش به آب می افتاد اشک می ریخت، می فرمود: قتل ابن رسول الله عطشانا؛ من چطور با آب افطار کنم در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند. هر غذایی که برایش می آوردند همین که نگاه می کرد، می فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا؛(1) پدرو را جلوی چشمم گرسنه سر بریدند مگر می شود فراموش کرد؟
❀•° گفتند: آقا جان، خیلی خودتان را اذیت می کنید. فرمود: یعقوب یک یوسف داشت وقتی یوسف از مقابلش رفت با این که می دانست زنده است و می آید، آن قدر گریه کرد تا چشم هایش را از دست داد، چطور گریه نکنم؟! در یک روز چند یوسف مرا قطعه قطعه کردند! علی اصغر، علی اکبر، عمو جانم عباس، پدر بزرگوارم اباعبدالله.
●•°سیدالساجدین مظهر این مصائب و مشکلات و اشک هاست. در مدینه اجازه ی روضه خوانی نداشت اما به هر بهانه و زمینه ای برای پدر بزرگوارش اشک می ریخت.
✿•°امام سجاد سند زنده ی کربلا است، چون زینب کبری بعد از حادثه ی عاشورا زیاد زنده نماند. یکی دو سال بعد، از دنیا رفت. اما امام سجاد، سیدالساجدین سند زنده است.
❀•° امام سجاد همه ی حوادث و قضایا را دید. مصیبت هایی دید که مخصوص خودش هست؛ مصیبت شام، کوفه. سهل ساعدی می گوید: رفتم خدمت امام سجاد عرض کردم: آقا جان، سهلم، پیر غلام شما هستم، از بیت المقدس می آیم، خبر نداشتم. این سر های نورانی مال کیست؟ به ما گفتند افرادی که علیه حکومت کودتا کرده اند، آن ها را دارند می آورند. اما این که سر عباس است! این سر حسین است من این سر ها را می شناسم این سر شبیه پیغمبر است.
●•°رأس زهریّ قمریّ أشبه الخلق برسول الله(2)
✿•°امام فرمود: سهل ساعدی! عزیزان ما را در کربلا به شهادت رساندند. اما حالا تو یک کاری بکن اگر پول داری مقداری پول به این نیزه دارها بده تا این سرها را مقداری دور کنند که این مردم این به هوای این سرها به زن و بچه آل الله نظر نکنند.(3)
--------------------------------------
1- وسائل الشیعه،ج3،ص282؛ بحارالانوار،ج45، ص149؛ اللهوف، ص209.
2- بحارالانوار، ج45، ص114.
3- سوگنامه آل محمد، ص449-448.
منبع: روضه های استاد رفیعی،ص56.
آجرک الله یا #امام_زمان عج
#محرم تسلیت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴✿⃟#مرثیه ۹
أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ
●•°شب هفتم #محرم است با چه حاجتی به مجلس اباعبدالله آمده ای؟ بعضی از علما و بزرگان ما هر وقت کارشان گره می خورد، روضه خوان دعوت می کردند و می گفتند: روضه ی علی اصغر بخوان. روضه ی علی اصغر گره گشاست.
✿•°شاید تنها جایی که خداوند به اباعبدالله تسلیت گفته است؛
"حسین دعه فانّ له مرضعا فی الجنة".
معلوم می شود که اباعبدالله خیلی از شهادت علی اصغرمتأثر شد.
❀•° چه کردند با دل ابی عبدالله ؟ حرمله سه تا تیر زهر آلود رها کرد . تیرها سه شعبه بود ، بگویم این تیرها چه کرد.
➖تیر اول مشک آب از هم درید
میر لشکر شد امیدش ناامید
➖تیر دوم پشت پیغمبر شکست
چون به چشم زاده ی حیدر نشست
حسین ...
➖تیر سوم را سه شعبه بُرد کار
بهر حلقوم شریف شیرخوار
هم سه شعبه هم به زهر آلوده بود
چشم گیتی این ستم نادیده بود .
✿•°تیرهای یک شعبه بدن را سوراخ میکرد . تیرهای سه شعبه اول سوراخ میکرد بعد بدن را پاره میکرد . تیرهای زهر آلود هم سوراخ میکرد هم پاره میکرد هم مسموم میکرد . گلوی شیرخواره کجا تیر سه شعبه کجا؟
اول گلو را سوراخ کرد . مِنَ الأُذُن إلَی الأُذُن گوش تا گوش علی را درید .
هدیه به لبخند امام زمان عج
#حجاب گنه بیفکنیم
✅ به مستشهدین ۳۱۳ بپیوندید:
👇
─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═
@mostashhadin_313🇮🇷
─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅
#همراه_ما_باشید
#ما_را_به_دیگران_معرفی_کنید