مستشهدین ۳۱۳
📘#در_چنگال_عقاب 25 🔹ایران … سرزمین او … که اکنون با آن و مردمش بیگانه بود … با مردم خونگرم جنوب و
📘#در_چنگال_عقاب 26
🔹حالا او این بار ـ برای کمینی دیگر و قتل عامی دیگر نه از راه زمین که از راه آسمان برای ملاقات با ریچارد هالبروک، نماینده ویژه رئیس جمهوری آمریکا در منطقه افغانستان و پاکستان، پا به درون ایران میگذاشت.
🔸 او توانسته بود با ترور و شرارتهایش توجه آمریکاییها را به خود جلب کند. عبدالمالک ریگی اینک برای ایجاد اختلال و آشوب و بینظمی در ایران اسلامی به مرد آرزوهای دشمنان این مرز و بوم تبدیل شده بود.
🔹باند پرواز پایگاه نهم شکاری ـ ساعت ۱ و ۳۴ دقیقه بامداد در تمامی پایگاههای درگیر جنب و جوش خاصی برپا بود. هنوز کسی از هدف نهایی مأموریت اطلاع چندانی نداشت.
🔸در همین لحظات پایانی، برخی مسائل پیشبینی نشده در پایگاه در حال انجام بود:
➖ تعیین محل استقرار هواپیمای رهگیری شده پس از فرود اجباری در پایگاه؛
➖ تمرکز عوامل گارد انتظامی و تأمین حفاظتی آنان؛
➖پیشبینی چند دستگاه اتوبوس برای انتقال مسافران از هواپیمای هدف به سالن ترانزیت فرودگاه بندرعباس؛
➖ فراهم کردن امکانات پذیرایی از مسافران؛
➖ پیشبینی فوریتهای پزشکی و اورژانس (بهداری، آمبولانس و آتشنشانی، باریر و…) در صورت بروز حوادث غیرمترقبه در پایگاه بندرعباس و دیگر یگانهای ذیربط.
🔹در اندک زمانی سایر هواپیماهای خواسته شده، براساس طرحریزی مأموریت نیز توسط کارکنان تعمیر و نگهداری به موشکهای هوا به هوا و مسلسلهای خودکار مجهز گردیدند.
🔸خلبان دنا آلفا درون کابین هواپیمای شکاری با نگاهی دقیق به صفحة علائم و نشاندهندهها، آخرین چکهای پروازی را هم انجام داد.
🔹 با اعلام آمادگی خلبان و ارسال علامات پروازی، متخصصان خط پرواز، پینهای ایمنی مهمات هوایی را خارج کردند، و پس از برداشتن چوب چرخها، آمادگی جنگنده دنا آلفا را برای اجرای مأموریت اعلام کردند.
🔸آنان نیز میدانستند اتفاق مهمی در شرف وقوع است و حضورشان در این دقایق بامداد و اعلام وضعیت فوقالعاده برای پروازی بسیارحساس بیدلیل نیست.
ادامه دارد...
📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی
🌷#محرم تسلیت، هدیه به لبخند #امام_زمان علیه السلام
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
🚩#توجیه_المسائل_کربلا
قسمت ۱از۴۰
🔻چهل جلسه توجیهی!
▫️قرار است با هم چهل جلسه توجیهی داشته باشیم؛ چهل جلسه که فقط باید یک کار کنیم: کلاه خود را قاضی کنیم. میخواهیم حتی شده به ناحق، به کوفیان در تنها گذاشتن امام حسین علیه السلام حق بدهیم!
▪️میخواهیم بدانیم چه شد که اینطور شد، تا عبرت بگیریم. اگر تکراری در کار تاریخ باشد که قطعا هست، بدانیم توجیه کردن، همان عذر شرعی آوردن است.
▫️ اگر قرار است علمدار و رسانهی امام زمانمان باشیم، یا اگر دوست داریم حضرت عباس و حضرت زینب را الگوی خود قرار دهیم و مثل آنها باشیم، باید از این کلاه برداریِ دینی، یعنی توجیهِ مسائل، فاصله بگیریم.
▪️مطالب چهلگانهی این مبحث، برداشتی است از کتاب توجیه المسائل کربلا.
✨ادامه دارد...
📌 سید علی اصغر علوی
عرض ارادت کم ما را قبول کن
امسال هم #محرم ما را قبول کن
🌷هدیه به لبخند #امام_زمان علیه السلام
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
1_784867170.mp3
16.92M
#بشنوید🎧
دعای سِمات🤲
🎤بانوای بسیار زیبا و به یاد ماندنی
موسوی قهار
#پیشنهاددانلود👌
دعایی منقول از امام باقر(ع) که خواندن آن در آخرین ساعات روز جمعه مستحب است. بنابر روایتی از امام محمد باقر(ع) اسم اعظم الهی در این دعا ذکر شده است.
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
#شعر_مهدوی
🌱دلم افتاده میدانم که خیلی زود میآئی
کجا یا کی؟نمی دانم! خلاصه زود میآئی
🌱برای بستن زخم قناریها شده، حتی
و از دنیا اگر یک لحظه باقی بود میآئی
🌱دلِ من هرچه میگردد، درونش گم شده چیزی
و تو حتما برای رفع این کمبود میآئی
🌱سحر، دل خسته از این انتظارِ سرد و طولانی
کسی آهسته زیرگوش من فرمود: میآئی
🌱اگر دستی بخشکاند تمام نیل نیلی را
توباصندوق چوبی از فراز رود میآئی
🌱به دنبالت ورق، خواهم زد این تقویم خالی را
دلم افتاده میدانم که خیلی زود میآئی
#اللهمعجللولیکالفرج
✅کانال مستشهدین
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
مستشهدین ۳۱۳
#بشنوید🎧 دعای سِمات🤲 🎤بانوای بسیار زیبا و به یاد ماندنی موسوی قهار #پیشنهاددانلود👌 دعایی منقول
عصر های جمعه که می شود
دل آرام می گیرد
دعای سمات می خوانیم تا روحمان ملکوتی شود.👆👆
✅کانال مستشهدین
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
مستشهدین ۳۱۳
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 #عاشقانہ_دو_مدافع #قسمت_شصتم _آهے کشیدم و جلوتر از علے حرکت کردم... قرار بود کہ هم
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
#عاشقانہ_دو_مدافع
#قسمت_شصت_یکم
_هیچے میگم میخواے بریم کهف❓
سرمو بہ نشونہ ے تایید نشوݧ دادم
قبول کردم کہ برم شاید آرامش کهف آرومم میکرد
ممکـݧ هم بود کہ داغون ترم کنہ چوݧ دفعہ ے قبل با علے رفتہ بودم
وارد کهف شدم هیچ کسے نبود رفتم و همونجایے کہ دفعہ ے قبل با علے نشستہ بودیم ،نشستم
قلبم کمے آروم شد. اصلا مگہ پیشہ بہ شهدا پناه ببرے و کمکت نکنـ❓
_دیگہ اشک نمیریختم ، احساس خوبے داشتم
چشمامو بستم و زیرلب گفتم: خدایا هر چے صلاحہ هموݧ بشہ بہ مـݧ کمک کـ
و صبر بده
حرفهایے کہ میزدم دست خودم نبود
مـݧ، اسماء اے کہ انقد علے و دوست داشت خودش با دست هاے خودش راهیش کردو الاݧ از خدا صبر و صلاحشو میخواد
_روزها همینطورے پشت سر هم میگذشت
حوصلہ ے هیچ کارے و نداشتم اکثرا خونہ بودم حتے پنج شنبہ ها هم نمیرفتم بهشت زهرا
هر چند روز یکبار علے زنگ میزد بهم اما خیلے کوتاه حرف میزد و قطع میکرد
روز هایے کہ باهاش حرف میزدم حالم خوب بود اما بعدش دوباره بے و حوصلہ بودم
_هرشب راس ساعت ۱۰ روبروے پنجره میشستم و بہ ماه نگاه میکردم. مطمعـݧ بودم کہ علے هم داره نگاه میکنہ و دلش برام تنگ شده
🔹🔹🔹
_با صداے گوشیم از خواب بیدار شدم
دستم رو از پتو آوردم بیروݧ و دنبال گوشیم میگشتم
زنگ گوشے قطع شد
از ترس اینکہ نکنہ علے بوده از جام بلند شدم و گوشیمو پیدا کردم
با چشماے نیمہ بازم قفل گوشے و باز کردم مریم بود
_پوووفے کردم و دوباره روے تخت ولو شدم و پتو رو کشیدم رو سرم گوشیم دوباره زنگ خورد
با بے حوصلگے برش داشتم و جواب دادم
الو❓
الو سلام دختر کجایے تو❓چرا دانشگاه نمیاے❓
علیک سلام. حال و حوصلہ ندارم مریم
وا ینے چے. مثل ایـݧ افسرده ها نشستے تو خونہ
خوب حالا کارم داشتے❓
آره اسماء میخوام ببینمت ، باهات حرف بزنم
راجب چے
_راجب محسنے ، ازم خواستگارےکرده
خندیدم و گفتم:محسنے❓خوب تو چے گفتے❓
هیچے ،چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم واقا کہ بعدشم سریع ازش دور شدم
علے قبلا یہ چیزهایے بهم گفتہ بود ولے فکر نمیکردم جدے باشہ
_خاک تو سرت مریم بعد از ۱۰۰سال یہ خواستگار برات اومده اونم پروندیش
خندیدو گفت: واقا کہ حالا کے ببینمت❓
دیگہ واسہ چے میخواے ببینیم❓تو کہ پروندیش
یہ کار دیگہ اے دارم. حالا اگہ مزاحمم بگو
مـ کہ دارم میگم تو بہ خودت نمیگیرے
إ اسماء
شوخے کردم بابا ، بعد از ظهر بیا خونموݧ دیگہ هم زنگ نز میخوام بخوابم
پروووو. باشہ ، پس فعلا
فعلا
_گوشے رو پرت کردم اونور و دوباره خوابیدم چشمام داشت گرم میشد کہ گوشیم دوباره زنگ خورد
فکرکردم مریم ، کلے فوشش دادم
بدوݧ اینکہ بہ صفحہ ے گوشے نگاه کنم جواب دادم
بلہ❓مگہ نگفتم دیگہ زنگ نز❓
صداے یہ مرد بود ، رو صفحہ ے گوشے نگاه کردم محسنے بود سریع گوشے قطع کردم
خدا بگم چیکارت نکنہ مریم
_دوباره زنگ زد صدامو صاف کردمو جواب دادم. بلہ بفرمایید❓
سلام خوب هستید آبجے
بعد از ازدواجم با علے بهم میگفت آبجے ، از لحـݧ آبجے گفتنش خندم گرفت
ممنوݧ شما خوب هستید❓
الحمدوللہ ، ببخشید میخواستم راجب یہ موضوعے باهاتو حرف بزنم
خواهش بفرمایید❓
ݧ اینطور ے کہ نمیشہ. شما کے وقت دارید ببینمتوݧ
آخہ
_حرفمو قطع کردو گفت: علے بهم گفت بیام و ازتو کمک بگیرم
اسم علے رو کہ آورد لبخند رو لبم نشست
بهتوݧ اطلاع میدم. فعلا خدافط
خدافظ
_چند دیقہ بعد گوشیم بازم زنگ خورد ایندفعہ با دقت بہ صفحہ ے گوشے نگاه کردم. با دیدݧ صفر هاے زیادے کہ تو شماره بود فهمیدم علے سریع جواب دادم
الو سلام
الو سلام اسماء جاݧ خواب بودے❓
عزیزم بیدار بودم
چہ خبر❓
سلامتے. تو چہ خبر کے میاے❓
إ اسماء تو باز اینو گفتے❓دوهفتہ هم نیست کہ اومدم
_إ خوب دلم تنگ شده
منم دلم تنگ شده ، حالا بزار چیزیو کہ میخوام بگم باید زود قطع کنم
با ناراحتے گفتم: خب بگو
محسنے بهت زنگ زد دیگہ❓
آره
ازت کمک میخواد اسماء هرکارے از دستت بر میاد براش بکــݧ
باشہ چشم
مـ دیگہ باید برم کارے ندارے❓ مواظب خودت باش
چشم. خدافظ
خدافظ
_با حرص گوشے و قطع کردم زیر لب غر میزدم(ی دوست دارم هم نگفت)از حرفم پشیموݧ شدم
حتما جلوے بقیہ نمیتونست بگہ
دیگہ خوابم پرید. لبخندے زدم و از جام بلند شدم. اوضاع خونہ زیاد خوب نبود چو اردلاݧ فردا باز میخواست بره سوریہ
براے همیـݧ تصمیم گرفتم کہ با محسنے و مریم بیروݧ حرف بزنم
_یہ فکرے زد بہ سرم اول با مریم قرار میزارم بعدش به محسنے هم میگم بیاد و باهم روبروشوݧ میکنم
کارهاے عقب افتادمو یکم انجام دادم و بہ مریم زنگ زدم و هموݧ پارکے کہ اولیـݧ بار با علے براے حرف زدݧ قرار گذاشتیم ، براے ساعت ۴قرار گذاشتم
_بہ محسنے هم پیام دادم و آدرس پارک و فرستادم و گفتم ساعت ۵ اونجا باشہ
لباسامو پوشیدم و از خونہ اومدم بیرو
ماشیـݧ علے دستم بود اما دست و دلم بہ رانندگے نمیرفت...
ادامه دارد...
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
#نیایش_شبانگاهی
🖤شب و سکوت و آرامش
🌟مکمل هم هستند
🖤اما در سکوت میتوان
🌟گوش دل داشت
🖤صدای خدا را شنید
🌟که میگوید
🖤شب را برای تو آفریدم
🌟آرام بخواب
🖤من تا صبح مراقبت هستم
🌟شبتون به لطافت گـــل🌷
یاعلی دوستان👋
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
#سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
▪️محتاج گرمی دستان توام ، طنین دلنشین صدایت ، عطر ملایم و بهشتی گریبانت ، تشعشع نافذ نگاهت ، طنین پدرانه ی گام هایت
▫️آقا جان،معصوم متخصص زمان ما، شمائید ، که در غربت و تنهایی، منتظر یاری مائید. کمک به شما، تلاش، عملیات، برنامه ریزی و سبک زندگی نیاز دارد، شما از ما انتظار دارید تا اول از همه خودمان را به عنوان یک منتظر حقیقی تربیت کنیم.
▪️حضرت جواد از امیر مؤمنان علیهما السّلام نقل فرمود:«قائم ما را غیبتى خواهد بود تا اینكه فرمود: پس هركس بر دین خود ثابت بماند و بهسبب طولانى شدن غیبت امامش، قساوت پیدا نكند.پس او در روز قیامت در درجۀ من و با من خواهد بود.» (كمال الدّین:٣٠٣/١ ب ٢۶ ح ١۴.)
▫️یک انسان حقیقی ،منتظر عمل است، انتظار یعنی عمل. از این رو پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«أفضَلُ أعمالُ أمَّتی إنتظارُ الفَرَج= بالاترین اعمال امت من انتظار فرج است». (کمالالدین/2/644.)
▪️«انتظار» به معنی کار کردن است، نه بی کاری و بی عملی؛ «انتظار» یعنی من حاضرم و پای کار هستم.
▫️ «منتظر» واقعی کسانی بودند که به چادر امام حسین علیه السلام ملحق شدند و تا آخر پای کار ماندند. اما چند هزار نفری که از مدینه آمده بودند، تعدادی هم در راه به حضرت پیوستند و تعدادی هم شب عاشورا به حضرت ملحق شدند؛
▪️شب عاشورا که #امام_حسین(علیه السلام) اتمام حجت کرد و ماهیت و هدف قیام را بیان فرمود، همه فرار کردند و رفتند؛
▫️چون فهمیدند که حکومتی در کار نیست تا در آینده در آن شریک شوند؛ دیدند حضرت می فرماید که همه کشته می شوند؛ برای همین همه رفتند؛ آنها منتظر واقعی نبودند و برای دنیا آمده بودند.
▪️کاش ما هم یک منتظر واقعی شویم و به وظیفه مان در قبال شما عمل کنیم ،وفادار و باهم همدل بشویم
💌دلنوشته_مهدوی
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈