انسان اگر به آن چیزی که مطلوب حقیقی و واقعی اوست برسد آرام میگیرد.
انسان در واقع و در عمق ذات خودش سرگردان نیست. این سرگردانیها ناشی از این است که آن حقیقت را به صورت مبهم میخواهد و برای رسیدن به او تلاش میکند، به یک چیزی میرسد خیال میکند این همان است، ولی یک مدّتی که از نزدیک او را بو میکند طبیعت و فطرتش او را رد میکند، میرود سراغ چیز دیگر، و همین طور.
این است که اگر به آن مطلوب حقیقی برسد به سعادت حقیقی- که سعادت حقیقیاش قهراً آرامش به همان معنای فوق همه چیز است- به آرامش حقیقی میرسد.
این است که قرآن میفرماید:
«الَّذینَ امَنوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوبُهُمْ بِذِکرِ اللهِ»
(فطرت، ص۱۱۶)
@motahari_nab
انسانِ اسلام انسان جامع است.
ما همیشه باید علی(علیه السلام) را نمونه قرار بدهیم. همین علی که در خلوت عارفانه خودش اینچنین است، ما میبینیم در مسئولیتهای اجتماعی حد اعلی حساسیت را دارد، و انسانی که اسلام میخواهد چنین است.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۲۵)
@motahari_nab
تجربههای تاریخی نشان داده است که جدایی علم و ایمان خسارتهای غیر قابل جبران به بار آورده است.
ایمان را در پرتو علم باید شناخت؛
ایمان در روشنایی علم از خرافات دور میماند.
با دور افتادن علم از ایمان، ایمان به جمود و تعصب کور و با شدت به دور خود چرخیدن و راه به جایی نبردن تبدیل میشود.
آنجا که علم و معرفت نیست، ایمان مؤمنان نادان وسیلهای میشود در دست منافقان زیرک، که نمونهاش را در خوارج صدر اسلام و در دورههای بعد به اشکال مختلف دیده و میبینیم.
علم بدون ایمان نیز تیغی است در کف زنگی مست؛ چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیدهتر بردن کالا.
(انسانوایمان، ص۲۸)
@motahari_nab
«کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ الْسِنَتِکمْ».
تبلیغ که همهاش زبان نیست، تبلیغ زبان اثرش بسیار کم است؛ تبلیغ، تبلیغ عمل است.
آن کسی که با موسی بن جعفر(ع) یا با آباء کرامش و یا با اولاد طاهرینش روبرو میشد و مدتی با آنها بود، اصلًا حقیقت را در وجود آنها میدید، و میدید که واقعاً خدا را میشناسند، واقعاً از خدا میترسند، واقعاً عاشق خدا هستند، و واقعاً هرچه که میکنند برای خدا و حقیقت است.
(سیریدرسیرهائمهاطهار، ص۱۶۲)
@motahari_nab
چرا شیعیان به جشن نیمه شعبان اهمیت میدهند؟
دو علت دارد:
یکی اینکه این عمل یک عکسالعملی است که طبقه مسلمانان ایران در صد ساله اخیر که حوادثی پیش آمده و فرقهای دروغپرداز و تبلیغاتچی و نعل وارونهزن در دنیا پیدا شدهاند و احیاناً ممکن است در بعضی جاها وانمود کنند که ایرانی اصولًا تابع فلان فرقه است، ایرانی میخواهد به دنیا ثابت کند که خیر، من تابع فلان فرقه نیستم.
دیگر اینکه واقعاً فلسفهای وجود دارد و آن اینکه سایر جشنها به مناسبت نجاتها و فرجها و موفقیتهای گذشته است و این جشن یگانه جشنی است که نظر به آینده بشریت دارد؛
آن جشنها تقدیر است و این جشن امید است و انتظار.
(یادداشتها، ج۱۴، ص۸۶)
@motahari_nab
ملت ایران آن روز که گفت جمهوری اسلامی، خواست مُهر خودش را یعنی مهر فرهنگ خودش را به آن بزند، و در حقیقت میدانیم که هویت یک ملت آنفرهنگی است که در جانش ریشه دوانیده است.
هویت ملی این مردم اسلام است.
بریدگان از اسلام اگرچه در داخل این ملت و تحت حمایت این ملتند اما در حقیقت از این ملت بریدهاند، زیرا از فرهنگ این ملت و از جان این ملت و از روح این ملت خود را جدا کردهاند.
انقلاب اسلامی ایران تنها قیام علیه استبداد سیاسی یا استعمار سیاسی یا اقتصادی نبود؛
قیام علیه فرهنگ غرب، ایدئولوژی غربی، دنباله روی از تفکر غربی بود، بازگشت به هویت اسلامی و خود واقعی و روح جمعی این مردم بود یعنی قرآن.
این قیام نوعی سرخوردگی از راه و روشها و راه حلهای غربی و بازیابی خود جمعی و ملی اسلامی- ایرانی بود و لهذا سایر کشورهای اسلامی را دارد تحت تأثیر قرار میدهد.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۲۴۷_۲۴۸)
@motahari_nab
در اسلام آن چیزی هم که عنوان عید دارد باز از مراسم عبادت خالی نیست.
عید به معنای پایکوبی و مانند آن در اسلام نداریم.
(آشناییباقرآن، ج۷، ص۸۳)
@motahari_nab
فصل حیاتبخش بهار الهامدهنده است، الهامدهنده احسان و نیکوکاری، دوستی و مهربانی، صفا و لطف، توحید و معرفت.
(یادداشتها، ج۱۳، ص۱۱۹)
@motahari_nab
منافق کسی است که فکر و اندیشهاش یک جور میگوید زبانش جور دیگری، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یک جهت است ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستی است؛ پیغمبر را قبول ندارد متظاهر به احترام به پیغمبر است؛ قرآن را قبول ندارد متظاهر به احترام به قرآن است؛ علی را قبول ندارد متظاهر به احترام به علی است؛ و همینطور همه مقدسات دین. پردهای بر روی کفر خودش کشیده است.
بنابراین نفاق یعنی کفرِ در زیر پرده، منافق یعنی کافری که کفر خودش را در پشت پرده مخفی نگه داشته است.
(پانزدهگفتار، ص۱۲۶،۱۲۵)
@motahari_nab
عوامل خیانت را محیطهای اجتماعی در مرد به وجود میآورد نه خلقت و طبیعت.
مسؤول خیانت مرد خلقت نیست، محیط اجتماعی است.
(نظامحقوقزندراسلام، ص۳۳۰)
@motahari_nab
وجدان جهان، ترازوی عدل الهی است.
حقیقت برای همیشه مکتوم نمیماند.
حقیقت، خود به تجربه نشان داده است که در نهایت امر وجدان و انصاف دشمن را بر میانگیزد.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۲۷)
@motahari_nab
کسی دارای روح بزرگ بشود، خواه ناخواه تن او به زحمت و رنج میافتد.
تنها آن تنها و بدنهایی از آسایش کامل و احیاناً عمر دراز، خوابهای بسیار راحت، خوراکهای بسیار لذیذ و این گونه چیزها بهرهمند میشوند که دارای روحهای حقیر و کوچکند.
اما افرادی که روح بزرگ دارند، همین بزرگی روح آنها سبب رنج تن آنها و احیاناً کوتاهی عمر آنها میشود، سبب بیماریهای تن آنها میشود.
(آزادیمعنوی، ص۱۹۵)
@motahari_nab