یکی از جاهایی که در آن، راه مکتب اسلام با راه مکاتب مادی امروز فرق میکند، این است که مکاتب مادی امروز روی اصول خاص دیالکتیکی میگویند تضادها را تشدید کنید، ناراحتیها را زیاد کنید، شکافها را هرچه میتوانید عمیقتر کنید، حتی با اصلاحات واقعی مخالفت کنید برای اینکه جامعه را به انقلاب به معنی انفجار (نه انقلاب آگاهانه) بکشانید.
اسلام به انقلاب انفجاری، یک ذره معتقد نیست.
اسلام، انقلابش هم انقلاب صددرصد آگاهانه و از روی تصمیم و کمال آگاهی و انتخاب است.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۱۲۴)
@motahari_nab
از نظر اسلام علقه زوجین یک علقه طبیعی است و مکانیسم خاص دارد.
علاقه زوجین به یکدیگر با اینکه طرفینی است به این شکل است که از جانب مرد آغاز میشود و علاقه زن به مرد از نوع پاسخگویی است.
به همین جهت مقام زن در محیط خانوادگی مقام یک محبوب و مراد است.
اسلام تدابیری از مجرای عواطف بکار میبرد که نظام خانوادگی بر همین پایه محفوظ بماند یعنی شعله عشق و علاقه مرد همیشه روشن بوده و زن نیز پاسخگوی آن باشد.
آنچه از نظر اسلام مبغوض و منفور است این است که این شعله خاموش گردد و کانون خانوادگی به سردی گراید.
(امدادهایغیبیدرزندگیبشر، ص۱۶۴)
@motahari_nab
هیچ کس حقی به اندازه حق شهدا بر بشریت ندارد و به همین جهت هم عکس العمل احساسآمیز انسانها و ابراز عواطف خالصانه آنها درباره شهدا بیش از سایر گروههاست.
چرا و به چه دلیل حق شهدا از حق سایر خدمتگزاران بیشتر و عظیمتر است؟
البته دلیل دارد:
همه گروههای خدمتگزار دیگر مدیون شهدا هستند، ولی شهدا مدیون آنها نیستند یا کمتر مدیون آنها هستند.
(قیاموانقلابمهدی(ع) ومقالهشهید، ص۶۶)
@motahari_nab
امیرالمؤمنین(ع) راجع به فتنهها بیان میکنند که فتنه چهرهاش یک جور است، پشت سرش جور دیگر.
میفرماید: "انَّ الْفِتَنَ اذا اقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ اذا ادْبَرَتْ نَبَّهَتْ".
جملههای عجیبی است:
فتنه وقتی که پدید میآید حکم غبارهایی را دارد که در فضا پیدا میشود، یا حکم تاریکی را دارد که در تاریکی انسان نمیبیند:
دروغها پیدا میشود، شایعات پیدا میشود، هیجانها و احساسات زیاد پیدا میشود، لَه پیدا میشود، علیه پیدا میشود.
اصلًا آدم در میماند که چگونه قضاوت کند، و در فتنه واقع میشود.
ولی همینکه فتنه خوابید، مثل این است که ظلمت از بین رفت و غبارها نشست. آن وقت انسان نگاه میکند، چیز دیگری میبیند؛ میبیند آنچه که در تاریکی میدید، غیر از این است که اکنون در روشنایی میبیند.
"اذا اقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ اذا ادْبَرَتْ نَبَّهَتْ".
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۵۸)
@motahari_nab
ایمانی که از بصیرت جدا باشد اسلام آن را ایمان واقعی نمیداند.
(پانزدهگفتار، ص۶۹)
@motahari_nab
"وَ اصْبِروا"
خویشتندار باشید، امید به آینده داشته باشید، بدانید صبر ظفر میزاید.
"انَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ"
خدا با صبر کنندگان است؛
یعنی اگر انسان صبر و خویشتنداری و مقاومت کند خدای تبارک و تعالی او را مدد میدهد.
(آشناییباقرآن، ج۳، ص۹۴)
@motahari_nab
یک قانون خوب و عالی در درجه اول باید خوب تفسیر شود و در درجه دوم باید خوب اجرا و تنفیذ گردد؛
اگر خوب تفسیر نشود فرضاً آنها که متصدی اجرا و تنفیذ هستند بخواهند خوب اجرا کنند فایده ندارد، زیرا همانطوری اجرا میکنند که تفسیر شده، و اگر هم قصد خوب اجرا کردن نداشته باشند برای آنها چه بهتر.
(بیستگفتار، ص۳۲)
@motahari_nab
در شرایطی که حسین(ع) به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفی کننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است.
در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است.
اینجاست که عزاداری حسین بن علی(ع) یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است.
(بررسیاجمالینهضتهایاسلامی درصدسالهاخیر، ص۸۳)
@motahari_nab
کیست که نداند امروز در مغرب زمین، زیبایی زن، جاذبه جنسی زن، آواز زن، هنر و ابتکار زن، روح و بدن زن و بالأخره شخصیت زن وسیله حقیر و ناچیزی در خدمت سرمایه داری اروپا و امریکاست؟
و متأسفانه شما- دانسته یا ندانسته- زن شریف و نجیب ایرانی را به سوی اینچنین اسارتی میکشانید.
من نمیدانم چرا اگر زنی با شرایط آزاد با یک مرد به طور موقت ازدواج کند زن کرایهای محسوب میشود، اما اگر زنی در یک عروسی یا شب نشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن کرایهای محسوب نمیشود.
آیا اسلام که جلو مردان را از این گونه بهره برداریها از زن گرفته است و خود زن را به این اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع کرده است، مقام زن را پایین آورده است یا اروپای نیمه دوم قرن بیستم؟.
اگر روزی زن به درستی آگاه و بیدار شود و دامهایی که مرد قرن بیستم در سر راه او گذاشته و مخفی کرده بشناسد، علیه تمام این فریبها قیام خواهد کرد و آن وقت تصدیق خواهد کرد یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است، و البته چنین روزی دور نیست.
(نظامحقوقزندراسلام، ص۵۷)
@motahari_nab
حیا، هم براى مرد و در غریزه مرد است و هم براى زن و در غریزه زن است و به حکم اینکه زن حافظ ناموس اجتماع است در زن بیشتر است.
قبلاً عرض کردم زن، هم ناموس خودش است و هم ناموس مرد، برخلاف مرد که دیگر ناموس زن نیست.
خداى متعال به حکم اینکه در متن خلقت، زن را حافظ ناموس جامعه قرار داده است، این حس حیا و شرم را در زن بیش از مرد قرار داده است.
به همین جهت است که خِطبه و خواستگارى خلقتاً از طرف جنس مذکر است.
در حیوانات خِطبه و خواستگارى نیست، رفتن است ولى رفتن از جنس مذکر شروع مى شود نه از جنس مؤنث.
در انسانها هم خِطبه و خواستگارى از جنس مذکر شروع مى شود؛
یعنى آن حالت حیا و پرهیز از ابتذال و خود را مبتذل کردن، در فطرت زن هست.
(خانوادهواخلاقجنسی، ص۷۶)
@motahari_nab
مسلمانان یک دوره خود باختگی را پشت سر گذاشتهاند و به یک دوره بازیافتگی خود رسیدهاند.
لهذا جهان سومی در حال تولد است که شرق و غرب را به مقابله برانگیخته است.
خود باختگی یعنی تزلزل شخصیت، بیایمانی به خود، گم کردن خود، از دست دادن حس احترام به ذات و احساس کرامت ذات، بی اعتمادی و بیاعتقادی به فرهنگ خود و استعداد و شایستگی خود.
اما به خود آمدن یعنی بازگشتن ایمان به خود و بیدارکردن حس احترام به خود و به تاریخ خود و شناسنامه تاریخی خود، نسب تاریخی خود.
خود باختگی یعنی خود را هیچ دانستن و دیگری را شخص الیق دانستن.
(یادداشتها، ج۱۰، ص۲۶)
@motahari_nab
امروز یکی از خلأهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خلأ عشق است.
در کلمات دانشمندان اروپایی زیاد این نکته به چشم میخورد که اولین قربانی آزادی و بیبند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است.
در جهان امروز هرگز عشقهایی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین رشد و نمو نمیکند.
(مسئلهحجاب، ص۶۷)
@motahari_nab