🔸خاطره ای از روح الله محمد زاده همرزم شهید داریوش ریزه وندی
🌿یادم است هر وقت مهتاب شب بود تمامی آن چند روز که مهتاب در آسمان می درخشید داریوش چند نفر از بچه های اطلاعاتی بخصوص من را با خود برای شناسایی می برد خدا میداند چشم می دید ولی دل باور نمی کرد که شهید داریوش با بچه ها چگونه شناسایی می کردند بارها به او می گفتم که این کارها که شما انجام می دهید حماقت است ولی ایشان در جواب من لبخندی که همیشه می زد باز همان لبخند را تکرار می کرد می گفت روح الله این کارهایی که من و تو و بچه ها انجام می دهیم برای خداست هر وقت در سنگر تنها می بود قرآن می خواند هیچ وقت در مدت 15 ماهی که با شهید داریوش بودم نماز شبش را ترک نمی کرد
تمامی بچه های فرماندهی یا شناسایی عاشق رفتار او بودند یک روز در عملیات شیاه کوه گیلانغرب 21 نفر اسیر عراق را به من سپرد می گفت باید اینها را به عقب گردان ببرید و بدست نیروهای خودی بدهید من در جواب می گفتم داریوش من تنها نمی توانم اینها را به عقب ببرم ایشان سری تکان داد ولی من می دانستم باید دستور او را اطاعت کنم
به هر جوری شد آنها را به عقب آوردم و به او بیسیم کردم که به چه مکافاتی آنها را به عقب آورده ام یادم است در عملیات شیاه کوه در خط مقدم زمانی که منطقه را از عراقی ها پاکسازی کردیم مشغول تدارکات بودم به من گفت روح الله اگر یک خرما اضافی به بچه های خودمان بدهی به خون شهدا خیانت کرده ای .
یک روز که دور تا دور ما را محاصره کرده بودند من می دانستم یا باید اسید شویم یا شهید شویم چون بیشتر بچه ها شهید شدند و خیلی جنگیدیم به من گفت که دنبال من بیا بخدا قسم من و داریوش جلوتر از نیرو جلو رفتیم و اینقدر با عراقیها جنگیدیم تا محاصره را باز کردیم و بچه هایی که باقی مانده بودند همه آنها را از محاصره نجات داد.
بعد دیگر کسی نماند. آخر همه من و خودش که هر دوی ما زخمی هم بودیم به عقب آمدیم.
یادم است در عملیات خرمشهر من و او اولین کسی بودیم که وارد مسجد جامع خرمشهر شدیم یک خبرنگار با دوربین فیلمبرداری با من صحبت میکرد او نگذاشت هر چقدر به او می گفتم داریوش بگذار عکس و صحبتهای ما را ضبط کنند ولی ایشان می گفت مگر من و تو برای خدا این کار را انجام نمی دهیم؟!
دیگر من نتوانستم در جواب او حرفی بزنم شهید داریوش شخصی بود که تعدادی از بچه های معتاد را دور خود جمع کرده بود خیلی از مسئولین اعتراض می کردند می گفت :
اینها همگی زحماتی برای این انقلاب کشیده اند آنها را بعد از مدتی کشتی گیر بار می آورد همگی آنها کسانی شدند که به جبهه ها روی می آوردند و رزمنده خوبی می شدند
یادم است مدتی پیش بخوابم آمد می گفت : روح الله شکافی در بغل قبرم است که آب، من و محمود و هدایت را اذیت می کند من همان روز سیمان و ماسه بردم و تمامی شکاف های بغل قبرها را سیمان زدم
بخدا قسم چندی پیش خوابم آمد او و محمود لباس سفید در تن داشتند و روز عاشورا بود هردوی آنها سطلی در دست داشتند و شیر به بچه های زنجیرزن می دادند چند نفر از بچه ها که اسم آنها را نمی توانم ببرم رو به داریوش کردند شیر می خواستند ولی محمود و داریوش به آنها ندادند از داخل آنها من را صدا زد روح الله بیا! من با خنده و سلام پیش آنها رفتم و لیوانی شیر به من داد من از خواب پریدم و 2 رکعت نماز برای آنها خواندم.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌺🌿✨🌺🌿✨🌺🌿
🔷فرازی از وصیت نامه شهید عالیمقام داریوش ریزه وندی🔷
🌷به نام خدا، به نام او که همه چیزم از اوست. به نام او که زندگیام در جهت اوست. به نام او که زنده به اویم. زندگیام به خاطر اوست. بودنم از اوست، جانم از اوست، معشوقم اوست، مقصودم اوست،مرادم اوست و امیدم اوست. احساسش میکنم، با ذره، ذرهٔ وجودم و با تمام سلولهایم ....
🌷از شما خانوادهام میخواهم و به شما وصیت میکنم که با شنیدن خبر شهادت من به دوستان و آشنایان تبریک بگویید. به آنها بگویید که جان من هدیهای برای امام امت ـ خمینی بت شکن و راه خداست. بگویید فقط برای خداوند متعال و برای دین اسلام به جهاد رفته و شربت شهادت نوشیده است.
🌷امیدوارم که به من هیچ وقت ناکام نگویید، چون در نهایت کامم را گرفتم که بهترین نعمتهاست. امروز من در راه جاودانهای گام نهادهام که انتهای آن حکومت مستضعفان بر جهان است.
🌷راه و حرکت ما از امروز و یا چند روز پیش آغاز نشده، بلکه از اول تاریخ و داستان هابیل و قابیل شروع شده و با پایان جنگ اتمام نمیگیرد، بلکه تا ظهور حضرت حجت (عج) ادامه خواهد داشت. به شما وصیت میکنم که بعد از شهادت من، سیاه نپوشید و گریه نکنید. چون شب دامادیم است. خوب میدانید که قلب و روحم همیشه پیش معبودی بود که از همه کس به ما نزدیکتر است.
🌷شهادت آرزوی من بود و اکنون که به آرزو و محبوبم رسیدهام میخواهم شاد باشید و نقل و شیرینی بدهید. افتخار کنید که برای اسلام و به فرمان مردی به جهاد رفتم که به حق نایب مهدی (عج) است و برای حق و حقیقت و دفاع از ناموس و اسلام با کفر و الحاد به مبارزه برخاستم. از خواهرم میخواهم که حجاب را کامل حفظ کند و زینب زمان باشد و در راه خدا مبارزه کند.
🌷در پایان از شما میخواهم اگر جسمم برگشت، در قبر، چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که کورکورانه به این راه نرفتم، دستانم را باز بگذارید تا راحتطلبان و دنیاپرستان ببینند که چیزی با خود به آن دنیا نمیبرم و مشتانم را گره کنید، تا ملحدان و منافقان بدانند که حتی جسم بیجانم نیز نخواهد گذاشت، حتی لحظهای آرامش به خود ببینند.
🌷خدایا! بهترین لذت دنیایی و آخرتی که همانا عبادت توست برای من قرار ده. خدایا! تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت. مرا در آن صراطی گذار که هیچ گاه در لحظهٔ جان دادن حسرت نخورم.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹✨🌿🌹✨🌿🌹✨
📚معرفی کتاب از شهید داریوش ریزه وندی:
《 ناگاه در فلق》
زندگینامه داستانی شهیدان داریوش ریزه وندی و محمود شهبازی
اثر خسرو باباخانی.انتشارات نشر شاهد
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️شهید حاج قاسم سلیمانی:
امام خمینی میفرمایند در سیر و سلوک، اوج بندگی در سیر و سلوک و در عالم معنویت، شهادت است؛
یعنی بندگی، بندگیِ خالصانه، عبودیت منجر به شهادت میشود.
#خاطره_شهید
#حاج_قاسم🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹شهید حاج قاسم سلیمانی:
شرط شهید شدن، شهید بودن است.
اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش میشود
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام داریوش ریزه وندی
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩قرائت زیارت عاشورا
🕯️به یاد شهید داریوش ریزه وندی
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💣 اعترافات یک زن از جهاد نکاح
✒قسمت سوم
هرچی با خودم کلنجار رفتم نمی تونستم با این مصاحبه کنار بیام ...گفتم فردا که میرم سرکار خیلی جدی به سردبیر مون میگم من این مصاحبه را انجام نمیدم!
هنوز نرفته استرس تمام وجودم رو گرفته مگه دیوانه شدم ذهن خودم را درگیر یه کسی کنم که هیچی از شرافت و غیرت حالیش نیست ...
این همه آدم خوب توی این مملکت داریم هیچکس اصلاً نمی شناستشون بعد من برم از یه خانومی که .....لا اله الا الله!
مصاحبه بگیرم! ته تهش اینه که اخراجم میکنه که بکنه! اصلا مهم نیست ....
بهتر از اینه که مصاحبهکننده همچین فردی باشم و اعصاب و روانم رو داغون کنم....ولی کارم چی؟ ...خدایا خودت کمک کن.....چه پروژهای...
با همین افکار شب را صبح کردم .صبح راهی محل کارم شدم تا رسیدم دفتر خانم امجد رو دیدم. پیش خودم گفتم بهترین فرصته برم باهاش صحبت کنم که این مصاحبه رو خودش انجام بده...
وقتی سوژه رو بهش گفتم چنان ذوق زده شد که انگار قراره با چه شخصیت شخیصی مصاحبه کنه !!!همون موقع سردبیرمون هم رسید با هم رفتیم تا باهاش صحبت کنیم
من گفتم آقای جلالی متاسفانه من نمیتونم برای مصاحبهی فردا برم با خانم امجد صحبت کردم ایشون هم قبول کردند...
هنوز حرفم تموم نشده بود که خیلی عصبانی گفت مگه من نگفتم راجع به این سوژه با کسی صحبت نکنید!؟ مگه من نمیدونستم خانم امجد در این مجموعه هست ؟؟
خوب حتما یه چیزی بوده که به شما گفتم این مصاحبه رو انجام بدید ....
بعد در حالی که نگاهش به خانم امجد بود گفت تنها شما دو نفر مطلع شدید. تحت هیچ شرایطی نباید موضوع این مصاحبه به بیرون درز کنه !
اگر از بیرون چیزی بشنوم و سوژه بپره جز شما دو نفر شخص دیگهای مقصر نیست...
در این صورت هم دیگه خودتون برید حسابداری برای تسویه حساب.....
خانم امجد که خیلی ناراحت و مضطرب شده بود گفت چشم آقای جلالی چشم از طرف ما مطمئن باشید خیالتون راحت...
آقای جلالی نگاهی به من کرد و گفت قرار فردا ساعت ۱۰ یادتون نره منتظر گزارش کارتون هستم...
◀️ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💣اعترافات یک زن از جهاد نکاح
✒قسمت چهارم
باحالت عصبی رفتم پشت میزم نشستم شروع کردم طرح کردن سوالهای مصاحبه ی فردا...
۱_خودتون را معرفی کنید...
یعنی واقعا چطوری میخواد خودش رو معرفی کنه؟؟؟اصلا چی می تونه بگه!
۲_از گذشتتون بگید از تفکرتون...
چه توقعی میشه داشت! اصلا این آدمها فکر هم می کنند که تفکر داشته باشند! ناگفته پیداست تفکر کشت و کشتار...خون و خونریزی...تفکر کنیز و برده فروشی....
آخه خدای من این چه سوالیه من میخوام بپرسم؟
۳_چی شد از سوریه سر درآوردید؟انگیزتون چی بود؟
انگیزه ...
انگیزه...
انگیزه...
داشتم با خودم فکر میکردم واقعا انگیزه امثال این زن ها چیه؟چه چیزی اونها را به چنین سمت و سویی می کشونه؟؟؟
در همین حین فرزانه که همون خانم َاَمجدمون هست با یک آب و تابی گفت نگاه کن چه مقاله ایی برات پیدا کردم با خوندنش کلی می تونی راجع به زنهای جهاد نکاح شناخت پیدا کنی خیلی کمکت می کنه...
بعد هم با یک لبخند ملیح به من گفت سخت نگیر به نظر من که چنین مصاحبه ای خیلی هم جذابه....
نیم نگاهی کردم و گفتم زحمتت فرزانه جان برام بخونش....
شروع کرد ... نقش زنان در داعش تنها به جهاد نکاح محدود نمی شوداز ارائه کمک های لجستیکی و انتقال مخفیانه و قاچاق عناصر گروه از جایی به جای دیگر گرفته تا گردان الخنساکه به زنان تک تیرانداز داعشی مشهور است که در ساخت کمربند های انتحاری و انواع بمب ها بسیار زبده اند...
یکدفعه برگشت گفت خداوکیلی از جهاد نکاح بگذریم هیجان انگیز نیست تک تیرانداز! کلی هورمون دوپامین رو توی بدن آدم بالا میبره...
بعد ادامه داد وای فکر کن برای هر جابه جایی خودرو بمب گذاری شده بیست هزار دلار بهشون میدن راستی بیست هزار دلار به پول خودمون چقدر میشه؟؟؟
و بدون اینکه منتظر جواب من بشه گفت حالا جالبه اینجا نوشته بیشتر عملیاتهای انتحاری توی کشورهای اروپایی توسط چنین زن هایی انجام میشه! نه دیگه خوشم نیومد زن چه شه به انتحار! واقعا عقل نباشد جان در عذاب است... میگم فردا میری خیلی مواظب خودت باش جدی میگما!
گفتم فرزانه می تونی یه مقاله رو بدون نظر دادن بخونی؟؟؟
گفت بله چشم ! نوشته که این گردان یک ماموریت مهم دیگه ایی هم دارن... کارشون وصل کردن بُوَد نِی فصل کردن...ماموریت مهم ماورای وظایف گفته شده کتیبه الخنسا یافتن همسرانی برای عناصر و سر کردگان گروه بوده و این انتخاب به طرف مقابل تحمیل می شه و فرد منتخب باید به این ازدواج تن بده!!! آقا الان این کجاش جهادِ این که تحمیلی و زوره...
گفتم فرزانه می دونی تو نمی تونی! یعنی هر چقدر هم سعی کنی نمی تونی متمرکز یک مطلب رو بخونی !
حق داره آقای جلالی مصاحبه رو به تو نسپاره طرف یک کلمه حرف بزنه تو یه منبر براش حرف میزنی...
با اخم بهم نگاه کرد و گفت باش بیا اصلا خودت بخون...
◀️ ادامه دارد ...
Part09.mp3
8.44M
📚نمایش صوتیکتاب
#پایی_که_جا_ماند_(1)
✨بر اساس خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق
#دفاع_مقدس
قسمت 9⃣
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
السلام علی الشهدا و الصدیقین
با سلام خدمت شما.
خداوند رو شاکرم که مدتی است با کانال شما آشنا شدم .
من از چله هشتم به کانال پیوستم.مدتی به خاطر پسرم مضطر شده بودم.در همین چله با زندگی نامه شهید بزرگوار سید مهدی یحیوی آشنا شدم..سعادت داشتم مزار ایشان رو پیدا کردم و متوسل شدم بهشون جهت رفع گرفتاریم.
بعد مدتی به لطف خداوند و توسل به شهید بزرگوار مشکل فرزندم برطرف شد.
مدتی پس از چله زیارت عاشوار در همین کانال به لطف خداوند سعادتی پیدا کردم سفر زیارتی آقا اباعبدالله هم برام جور شد و مشرف شدم به کربلا.
انشاالله همه عزیران حاجت روا باشن و دعای خیر شهدا گرانقدر بدرقه راه همگی.
🌹🌹🌹🌹🌹
لااقل بین بچه مذهبیا خیلی این جمله رواج داره که میگن : کاش ماهم زمان جنگ بودیم و ...
خب رفیقِ خوبم ، همین الانم جنگِ دیگه ! حضرت آقاهم فرمانِ #جهادِ_تبیین داده . تو وسط این جنگِ بزرگ ، کجای میدون ایستادی ؟
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نماز شهید آرمان علیوردی قبل از شهادت بر سر مزارش
🌷شهید آرمان علیوردی یک ماه قبل از شهادتش به قطعه ۵۰ و محل مزارش سرزده و در آن مکان نماز خوانده و گفته بود که من شهید خواهم شد و به زودی به اینجا میآیم.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
#شهید شدن اتفاقی نیست
اینطور نیست که بگویی؛
گلولهای خورد و مُرد..
#شهید رضایتنامه دارد...🥀
و رضایت نامهاش را اول
#حسین و علمدارش
امضا میکنند
و بعد مُهر #زهرا میخورد...!❤️
حٰاجقٰاسِمسُلِیمٰانی°♡
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥التماس یک شهید از همسرش قبل از شهادت...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣