<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💣 اعترافات یک زن از جهاد نکاح
✒قسمت چهل و سوم
💥قسمت پایانی
حسام دستهاش را بهم گره زد و ادامه داد حاجی نگاهش رو متمرکز به همون شخص کرد و گفت: من و خانمم هم از این قضیه مستثنی نبودیم با همراهی و همفکری و همدلی که میشه کمک حال هم شد تا به هدف برسیم...
هر جملهایی که حسام در مورد خانم مائده میگفت: بیشتر به حالش غبطه میخوردم به یاد جملهای که همسرش در کتاب براش نوشته بود افتادم...
داشتم فکر میکردم چه نقطهی اشتراک زیبایی ...
خانمی که تمام مجاهدتش رو نتیجه همراهی وهمفکری وصبر همسرش میدونه و همسری که تمام جهادش را مدیون همراهی و تحمل سختی ها خانمش بیان میکنه!
توی همین افکار غوطه ور بودم که حرف آقا حسام رشته ی افکارم را پاره کرد تپش قلب گرفتم...
با چشمهاش خیره شد به چشمهام...
ونگاهمون بهم گره خورد ولی من چون دیگه از انتخابم مطمئن بودم جهت نگاهم را عوض نکردم... او هم...
آرام گفت:شما حاضرید همراه و همفکر و همدل من باشید توی این مسیر ...
صورتم سرخ شد و قلبم از جا کنده!
از شدت خجالت سرم را انداختم پایین...
ولبخندی که روی لبهای آقا حسام نشست...
بعد از رفتن حسام و صحبت با مامان و بابام رفتم داخل اتاق خودم...
خواب به چشمهام نمی اومد فکر حسام فکر خانوم مائده وفکر زنهای داعشی مجالی به پلکهام نمی داد روی هم بیان! شروع کردم گزارش مصاحبه را تایپ کردن.
دلم می خواست نگاهم رنگ تفکر بگیره و کوچکترین رفتارم رنگ عبادت...
درست مثل خانم مائده...
همراه با نوشتن گزارش گاهی اشک می ریختم... گاهی به فکر فرو می رفتم...
گاهی تحسین می کردم...
تا بالاخره متن مصاحبه آماده شد تا فردا تحویل آقای جلالی بدم
صبح اول وقت سر کار بودم فرزانه هم زود اومده بوداول پرسیدم چی شد خواستگاری؟ چشمکی زد و گفت رفت مرحله ی بعد تا خدا چی بخواد...
خیلی خوشحال شدم و گفتم: پس دوتایی باید بریم پیش خانوم مائده از تجربیاتش استفاده کنیم! با تعجب شونه هاشو رو بالا انداخت و گفت خانوم مائده!!!
وقتی ماجرا را براش تعریف کردم حسابی مثل خودم شوکه شد بعد چند لحظه گفت عه! عه! پس یعنی اون آقایونی هم اومده بود پیش جلالی از بچه های اطلاعات سپاه بودن ...
عجب پروژه ایی بود....
رسول را بگو! میگم چنین رفتاری از بچه های داعشی بعید بود...
وای چقدر زشت وقتی گاز فلفل و چاقو را بهم داد، هر چی با خودش فکر کرده باشه حق داره!
نمی دونم چرا کتابخونه ی خونشون را دیدیم نفهمیدیم!! اصلا یه پیشنهاد بدم؟
یه نگاهی بهش کردم با چشمهایی به حالت التماس گفتم: جان من فرزانه پیشنهاد!
زد به شونم گفت: این خوبه می دونم استقبال می کنی، بیا عصر یه دسته گل یه جعبه شیرینی بگیریم بریم خونه ی خانم مائده...
خوشم اومد با سر حرفش را تایید کردم
و مشغول ریزه کاری های مصاحبه شدم
قبل از اینکه گزارش کار را تحویل جلالی بدم، چیزهایی که در طول این مصاحبه یاد گرفتم را روی برگه ایی جدا برای خودم نوشتم که تجربه ایی برای مسیر جدیدم باشه تا بدونم و یادم باشه که:
مجاهد مجاهد است...
چه در خانه باشد، چه در میدان جنگ!
چه زن باشد، چه مرد!
به قول حاج قاسم: اگر تکلیف را درست بفهمی...
به گفتهی شهید یوسفالهی میرسی که:
اجر جهاد شهادت است...
والعاقبه للمتقین
💢 #پایان
Part29.mp3
9.45M
📚نمایش صوتیکتاب
#پایی_که_جا_ماند_(2)
✨بر اساس خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق
#دفاع_مقدس
قسمت 4⃣1⃣
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام وعرض ادب
من از شهید عزیز ابراهیم هادی🌹 خیلی حاجت گرفتم خیلی به ایشون علاقه دارم حتی احساس می کنم از عزیزانم بیشتر دوستش دارم❤️ عکسش داخل خونمون هست، پروفایلم هستش
یکی از حاجتهایی که از ایشون گرفتم را عنوان می کنم
پسر هجده ساله ای دارم
دوستان نابابی داشت خیلی نگرانش بودم میترسیدم این دوستان ناباب او را به بیراهه ببرند😭
دوستانش روی رفتارو اعمالش تاثیر گذاشته بودند😭
شب وروزم شده بود گریه😭
دست به دامن شهید ابراهیم هادی عزیز🌹 شدم
عاجزانه ازشون خواستم به نیتشون نذر دادم ختم قرآن گرفتم
خداروشکر پسرم به عنایت وتوجه برادر شهیدم ابراهیم هادی دوستاش وکنار
گذاشت 😍😊
مشغول به کار شده باشگاه میره💪💪
خودمم باورم نمیشه که این پسر منه ۱۸۰ درجه فرق کرده
نتیجه گرفتم وقتی یقین داشته باشی شهدا زنده اند و صدامون رو میشنوند پس حتما جوابت رو میدن👍 اونها جونشون رو واسه ما دادند الان هم در مشکلات به دادمون میرسند
خدایا شکرت🤲🤲🤲🤲
🕊♥️🌤
🌱اینجا دل در کمین ایمان است و عشق،،، اما اگر چاشنی های اخلاص کم باشد ، این کمین کردن و انتظار کشیدن برای رسیدن به هدف و مقصود بی شک ، فایده ای در بر نخواهد داشت .
🕊شهیدان آسمانی ما ، کجا می توان مخلصانی چونان شما را در حوالی خود دید و دریافت .هزاران بار سجده شکر برای داشتنتان برای حضور دلگرم کننده شما در اعماق وجود ما .
کوچ پرستوها گاهی تلخ است و گاهی دل انگیز. در آن کوچ های بهنگام با تمام دلایل و پیشامدهای فصلی اما دلتنگی هایی نهفته است .
💥شهید انسانی فراتر از جنس الماس است، که با کوچ خود دنیایی را به سوی نور فرا می خواند .
♻️تلالو نور در اندیشه هایی والا شکل می گیرد ، اندیشه هایی چنان خالص و ناب که ذره ذره وجود انسان را در بر می گیرد .
روح شهدای والامقام ما شاد 🕊🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
#پیام_شما 🌹🌹🌹
سلام عزیزم
نمیدونم چه دعای خیری براتون کنم
ان شاءالله عاقبت بخیر شید و شهادت في سبیل الله قسمتتون بشه
چقدر داستانهاتون قشنگ جذاب شیرین و خدایی هست
کاش جوانهامون بجای این رمانهای بی سروته که تهش عشقای واهی هست این دسته داستانهای شهدایی را می خواندن
ان شاءالله بحق خون پاک شهیدان خداوند توفیقشان بده و این داستانها را جایگزین کنند
در آخر سپاسگزارم از چله ای که میذارید
در مجموع گروه خوب و بامعنویتی دارید ان شاءالله مورد قبول حق و شهدا قرار بگیره و دعای شهدا بدرقه زندگی خودتان و خانواده تان باشد.
✨🌸
#پیام_شما🌹🌹🌹
سلام وقتتون بخیر بنده هم واقعا تشکر میکنم خیلی خیلی کانال خوبیه آشنایی با شهدا آدم از گرفتاری دور میکنه ب خدا نزدیک تر منو بچه هام صبح قبل صبحونه اول مطالب شمارو میخونیم و بچهها با شهدا آشنا میشن براشون صلوات میفرستن اصلا یه حال وهوای دیگه داره خونمون از وقتی عضو متوسلین ب شهدا شدیم عاقبت بخیر باشید
✨🌸
✅دوستان ان شاءالله بزودی چله شهدا را شروع خواهیم کرد.
لطفا عزیزان و دوستانتان را به گروه دعوت کنید برای یاری امام زمان عج نیرو جمع کنید... برای شناساندن شهدا به دیگران قدمی بردارید براشون تبلیغ کنید شهدا که تمام دارایی شون که جان عزیزشان بود دادن این کمترین کاری هست که میشه براشون انجام داد...
❌لطفا کم کاری نکنید هر بزرگواری اگر لینک را به گروه هایی که داره بفرسته تعداد قابل توجهی به محفل شهدایی ما اضافه میشوند و ان شاءالله با آشنا شدن شهدا، زندگی و سیره آنها، در زندگی مان تحولات معنوی خوبی ایجاد خواهد شد.
یک یاعلی بگو و شروع کن✋
#حاجتروا_انشاءالله🤲💐
@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
.
📝دستنوشته ای از شهیدمدافع حرم نوید صفری:
"خداوندا شهادت را نصیب ما بفرما، خداوندا شهادت هنر مردان خداست، پس بیا و تو مرا بپذیر و ما را مرد خود کن و شهادت را برای ما قرار بده.
آه ای خدا! نمی دانم کجا و چگونه؟
در غزه، در لبنان، در سوریه، در عراق، در یمن و یا در هر کجای این عالم. مهم این است که تو مرا قبول کنی. آری تو مرا بخر و ببر. هرطور و هرکجا که دوست می داری.
من لقاء تو را دوست دارم و برای رسیدن به آن می خوام هر چه را بپذیرم. زیر دست و پای دشمنانت لگدمال شوم و جان بدهم چه بهتر. لب تشنه باشم، عریان باشم گمنام باشم چه بهتر..."
🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)🌹
چه زیباست نوکر هرچه می تواند خود را شبیه اربابش کند...
#شهیدنویدصفری
#دستنوشته_شهید
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨فیلم کوتاهی از اتاق شهید نوید صفری ✨
بعد از شهادت، مادر بزرگوار شهید وسایل و عکسهای شهید را به دیوارهای اتاق زده اند و خیلی از ارادتمندان وقتی به دیدن مادر شهید می روند، دو رکعت نماز هم در این اتاق پر از آرامش می خوانند.
#شهیدنویدصفری
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام
یه کرامت از شهید علمدار دارم تمام نوشته هام واقعی هستند
و برای خودم اتفاق افتاده
دلم در سینه جا نمی شد بس که بی قرار شده بود.دو خانواده بودیم ویک ماشین ،در راه مداحی شهید علمدار رو از
موبایلم گوش می کردم به اون حس وحالش غبطه می خوردم،به سفری مقدس می رفتیم ،به پابوس امام رضا
علیه السلام.
پس از ساعت ها بلاخره به مشهد رسیدیم .حرم آقا چه صفایی داشت .توی دلم با شهدا حرف می زدم و از
اینکه چنین جای معنوی هستم به آنان فخر می فروختم .خلاصه سفر مشهد تمام شد ما قصد برگشت کردیم .
غروب بود که حوالی استان مازندران رسیدیم .من و یکی از همسفرا پیشنهاد دادیم که به زیارت قبر شهید علمدار بریم
.اما با مخالفت شدید همراهان بالاخص راننده مواجه شدیم(ناگفته نماند که مخالفت همراهان به خاطر فرط خستگی
بود) هیچی خلاصه قلب ما رو نگو ......سقوط کرد..
همسفر موافق گفت بیا زیارت عاشورا بخونیم و به شهید علمدار هدیه کنیم شاید دعوتمون کنه.....(( پیرو سفارش خود
شهید مبنی بر اینکه در گرفتاری ها زیارت عاشورا بخوانید))
سریع شروع به خواندن زیارت عاشورا کردیم و به شهید هدیه کردیم .....،،،،،به امید جواب ماندیم
راننده همچنان به راه خود ادامه میداد که یهو.........
یهو راننده گفت گیج شدم .انگار راه رو گم کردیم نمی دونم کجاییم .هر چه جلوتر می رفتیم بیشتر مبهوت می شدیم
.راننده ماشین را نگه داشت و پیاده شد و از یه نفر پرسید ببخشید اینجا کجاست؟
بنده خدا در جواب گفت اینجا ساریه.......!!!!!!
حالا منو بگو که چه حالی داشتم (میدونید راننده اصلا قصد نداشت وارد شهر ساری بشه.)
ته دلم غو غایی شده بود زیارت عاشورا اثر خودش رو گذوشته بو د ما دعوت شهید علمدار بودیم .
خلاصه راننده با فرط خستگی تسلیم شد . وما در شهر ساری بودیم .اما یه مشکل دیگه!!!!!!!!!!
قبلا گفته بودم که ما غروب به اونجا رسیدیم .با هر زحمتی بود آدرس گلزار شهدای ساری رو پیدا کردیم اما اما اما
درب گلزار بسته بود و تا فردا صبح هم باز نمی شد ......
این را از نگهبان گلزار شنیدیم
من با امید و نا امیدی باز به شهید التماس کردم ....
خلاصه پس از اینکه نگهبان فهمید که ما زایر امام ر ضا بودیم اجازه داد که ما سریع زیارت کنیم و بر گردیم ...
پیاده شدیم باورم نمی شد مهمان شهید علمدار بودم در پوستم نمی گنجیدم .....،
هنوز گلبرگ های سرخ روی قبر شهید مشامم را می نوازند
کاش باز هم........
🔰دوستان اسامی شهدای چله در حال آماده شدن هست ان شاءالله به زودی چله را شروع خواهیم کرد تا آن موقع لطفا همراهی کنید و هر بزرگواری که پیام بنده را دید لینک را در گروه های خودش ارسال کنه تا ان شاءالله با حضور خوبان و رفقای شهدا گروه رونق بیشتری بگیره....
ان شاءالله که شهدا شفیع همه ما باشند
الهی آمین🤲🌹🌹🌹
@motevasselin_be_shohada