eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
35.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
379 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله:12اسفند ✨پایان:21فروردین تبادل و تبلیغات نداریم❌ @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام روح الله خلج 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩قرائت زیارت عاشورا 🕯️به یاد شهید روح الله خلج 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت بیست و هشتم یکی دیگراز برنامه های فرهنگی که احمداقا خیلی به آن توجه می کرد اردو بود. یکبار بچه های مسجد را برای برنامه‌ی مشهد انتخاب کرد .آن موقع امکانات مثل حالا نبود. بچه ها هم خیلی شیطنت می کردند، خیلی برای این سفر اذیت شد، اما بعد از سفر شنیدم که می گفت: بسیار زیارت بابرکتی بود. گفتم: برای شما که فقط اذیت و ناراحتی و...بود اما احمداقا فقط از برکات این سفر و زیارت امام رضا(ع) می گفت. ما نمی دانستیم که احمداقا دراین سفر چه دیده! چرا این قدر از این سفر تعریف می کند. اما بعدها در دفترچه خاطراتی که از او به جا مانده بود ماجرای عجیبی را در این سفر خواندیم: ..... وقتی در حرم مطهر بودم( به خاطربدحجابی ها و...) خیلی ناراحت شدم. تصمیم گرفتم که وارد حرم نشوم.به خاطر ترس از نگاه کردن به نامحرم. که آقا به ما فهماندند که مشرف شوید به داخل حرم. در جایی دیگر درباره‌ی همین سفر نوشته بود: در روز سه‌شنبه۸/۱۳ در حرم مطهر بودم. از ساعت نه ‌و سی دقیقه الی یازده حال بسیار خوبی بود.الحمدلله از دیگر برنامه های احمدآقا برای بچه ها، زیارت مزار شهدا در بهشت زهرا(س)بود. تقریبا هر هفته با سختی راهی مزار شهدا می شدیم و زیارت بسیار معنوی و خوبی داشتیم. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید ✨🌿🌸🌿✨
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت بیست و نهم راوی : جمعی از شاگردان شهید «من یقین دارم اینکه خدا به احمداقا این قدر لطف کرد به خاطر تحمل و صبوری که در راه تربیت بچه های مسجد از خود نشان داد» این جمله را یکی از بزرگان محل می گفت‌... مدارا با بچه ها در سنین نوجوانی، همراهی با آن ها و عدم تنبیه، از اصول اولیه تربیت است. احمداقا از شانزده سالگی قدم به وادی تربیت نهاد. اما درباره‌ی بچه های مسجد باید گفت که نوجوان‌های مسجد امین الدوله با دیگر محله ها و مساجد فرق داشتند. آنها بسیار اهل شیطنت و‌...بودند‌ شاید بتوان گفت: هیچ کدام از نوجوانان و جوانان آنجا مثل احمداقا اهل سکوت و معنویت نبودند. نوع شیطنت آنها هم عجیب بود. در مسجد خادمی داشتیم به نام میرزا ابوالقاسم رضایی که بسیار انسان وارسته و ساده ای بود. او بینایی چشمش ضعیف بود، برای همین بارها دیده بودم که احمدآقا در نظافت مسجد کمکش می کرد اما بچه ها تا می توانستند او را اذیت می کردند! یک بار بچه ها رفته بودند به سراغ انباری مسجد. دیدند در آنجا یک تابوت وجود دارد. یکی از همان بچه های مسجد گفت: من می خوابم توی تابوت و یک پارچه می اندازم روی بدنم. شما بروید خادم مسجد را بیاورید و بگویید انباری مسجد « جن و روح» داره! بچه ها رفتند سراغ خادم مسجد و او را به انباری آوردند. حسابی هم او را ترساندند که مواظب باش اینجا.... وقتی میرزا ابوالقاسم با بچه ها به جلوی انباری رسید، آن پسر که داخل تابوت بود شروع کرد به تکان دادن پارچه! اولین نفری که فرار کرد خادم مسجد بود. خلاصه بچه ها حسابی مسجد را ریختند بهم! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید ✨🌿🌸🌿✨
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت سی ام یا اینکه یکی دیگر از بچه‌ها سوسک را توی دست می گرفت و با دیگران دست می داد و سوسک را در دست طرف رها می کرد و... چقدر مردم به خاطر کارهای بچه ها به احمداقا گله می کردند‌ اما او با صبر و تحمل با بچه ها صحبت می کرد. درست در همان زمان که احمداقا از مسائل معنوی می گفت: برخی از بچه‌ها به فکر شیطنت‌های دوران بچگی خودشان بودند. می رفتند مُهر‌های مسجد را میگذاشتند روی بخاری! مهرها حسابی داغ می شد، بعد نگاه می کردند که مثلا فلانی در حال نماز است. به محض اینکه می خواست به سجده برود می رفتند مُهرش را عوض می کردند و.... یا اینکه به یاد دارم برخی بچه ها با خودشان ترقه می آوردند، وقتی حواس خادم پرت بود می انداختند توی بخاری و سریع می رفتند بیرون! احمدآقا در چنین محیطی مشغول تربیت بود. بچه‌ها و سختی کار را تحمل می کرد و الحمدلله نتیجه گرفت. به جرئت می گویم آن تعداد شاگرد ایشان همگی به درجات بالای علم و معرفت رسیدند. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید ✨🌿🌸🌿✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part02_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
5.7M
📚کتاب صوتی ✨خاطرات‌ شهید صیاد‌‌ شیرازی قسمت2⃣ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود. @hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ارسالی اعضای محترم کانال⤵️ سلام وعرض ارادت من ازپارسال عضو کانالتون شدم علاقه و ارادت خاصی نسبت به شهدا دارم وتا جایی که امکان داشته باشه مخصوصا بادوستان وگروهی به بهشت زهرا میریم وشهدای عزیزرا زیارت میکنیم وبراشون شکلات میبرم به نیت حاجت روایی وخیلی ها ازاین شکلات هایی که روی مزارشهدا میزارم وبرمیدارن خیلی سریع حاجت گرفتن... و هرروز داستان ها و زندگی نامه شهدا رومی خونم وتو گروهم میزارم و همگی رو دعوت میکنم به گروه متوسلین به شهدا ، علاقه خاصی به این گروه دارم و خیلی خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم به خاطر گروه خوبتون اجرتون باشهدا، التماس دعا 🌺🌺🌺