فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خاطره جالب شهید سپهبد صیاد شیرازی
🕊🌿🌤
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام علی صیاد شیرازی
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩قرائت زیارت عاشورا
🕯️به یاد شهید علی صیاد شیرازی
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
📌قسمت هفتاد و هشتم
یکباره از فاصله دور به سمت خط می امدیم .یک خاکریز به سمت خط مقدم کشیده شده بود.احمد اقا از بالای خاکریز حرکت میکرد.ما هم از پایین خاکریز می آمدیم.
فرمانده گروهان از دور شاهد حرکت ما بود. یکدفعه فریاد زد: برادر نیّری بیا پایین الان تیر میخوری.
احمد آقا سریع از بالای خاکریز پایین امد.
همین که کنار من قرار گرفت گفت: من تو این منطقه برام هیچ اتفاقی نمیفته. محل شهادت من جای دیگری است.!
چند روز بعد دیدم خیلی خوشحاله. تعجب کردم و گفتم: برادر نیّری ندیده بودم انقدر شاد باشی؟!
گفت: من تو تهران دنبال یک کتاب بودم ولی پیدا نکردم. اما این جا توانستم این کتاب رو پیدا کنم.
بعد دستش را بالا اورد.کتاب "سیاحت غرب" در دست احمد آقا بود.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب
( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری
✨🌿🌸🌿✨
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
📌قسمت هفتاد و نهم
راوی : رحیم اثنی عشری
خدا را شکر می کنم. من در آن روزها یک دفترچه همراهم داشتم که کوچکترین وقایع را یاد داشت می کردم. حدود سه دهه از آن زمان گذشته اما گویی همین دیروز بود که...
اواسط بهمن از منطقه پدافندی مهران به دوکوهه برگشتیم. بوی عملیات را همه حس میکردند.
یک شب برادر مظفری جانشین گردان برای ما صحبت کرد.ایشان گفت که با پایان یافتن زمان حضور شما در جبهه، می توانید تسویه کنید و برگردید اما عملیات نزدیک است. اگر بمانید بهتر است.
اکثر بچهها گفتند می مانیم.
اما چند نفری از ما جدا شدند.من اعتقاد دارم گردان ما غربال شد چون کسانی از ما جدا شدند که هیچ بویی از معنویت نداشتند!
یادم هست که ۱۵بهمن، ما را به اردوگاه عملیاتی بردند.
یک هفته آن جا بودیم. خبر شروع عملیات والفجر۸ را در بیستم بهمن، همان جا شنیدیم. دو روز بعد ما به آبادان رفتیم.
روز بعد ما را به سوله کنار اروند آوردند. روز ۲۴بهمن ما را به آن سوی اروند منتقل کردند. دو شب در سنگرهای پشتیبانی حضور داشتیم.
به ما گفتند: مرحله دوم عملیات در راه است.این مرحله بسیار سخت تر از حمله اول است چون دشمن در هوشیاری کامل است.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب
( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری
✨🌿🌸🌿✨
1797789347.mp3
9.55M
📚کتاب صوتی
" لوطی و آتش"
( مجموعه ۵ داستان از زندگی سردار شهید #حسن_باقری)
#لوطی_و_آتش
#رحیم_مخدومی
#دفاع_مقدس
قسمت 4⃣
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝