🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌤حکایت عاشقی هنوز ادامه دارد؛ هر مزار، هر شهید یک حکایت است از روزهایی که دور نیستند اما غبار فراموشی رویشان نشسته است.
🕊 این وسط آدمهای عاشقی هم هستند که تک و تنها غبار را پس میزنند. غبار که کنار میرود، فکه و سوسنگرد و دهلاویه دوباره جان میگیرند.
💫سلمانیه و شلمچه و هور الهویزه زنده میشوند و زمان میشود به وقت همان سالهای گلوله و آتش و خمپاره ؛ همان سالهای عاشقی.
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊☘♥️☘🕊🌷
🌻سیده خانم مادر شهیدی است که دلش هنوز با پسرش است، پسرش محمد 22 فروردین 1362 پرکشید سمت آسمان و جاویدالاثر شد.
🕊جوانی که سال 61 وقتی رفت جبهه 17 ساله بوده و وقتی شهید شده 18 ساله. محمدرضا هنوز هم همان جوان 18 ساله است.
گذشت روزگار، فقط سیده خانم را پیر کرده، صورتش را چروک انداخته و سوی چشمهایش را کمتر کرده. اما حریف عشق این مادر به فرزندش نشده، همین است که سیده خانم، قطعه شهدای گمنام را رها نمیکند، همیشه اینجاست و بساط عشق و عاشقیاش برپا.♥️
🥀سیده خانم هم مثل خیلی از مادران شهدای جاویدالاثر، دلش یک سنگ مزار میخواسته، مزاری که یک تکه استخوان هم که شده از جوان رعنایش، در آغوش داشته باشد.
⚘🥀⚘🥀⚘🥀⚘
به ارواح طیبهی شهدای گمنام
و به چشم ها و دل های منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود میفرستیم و فضل و رحمت فزایندهی پروردگار را برای همهی آنان مسألت میکنیم.🌹
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
📚معرفی کتاب:
✔️《شهید گمنام》
کتاب شهید گمنام از انتشارات ابراهیم هادی است که در آن از (۷۲ تن از شهدای گمنام و جاویدالاثر روایت میکند.)
🕊💫شهدایی که خانواده های آنها سخت در اشتیاق آنها هستند اما....
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
shahide-ghomnam.mp3
5.22M
🌹🕊شهید گمنام؛
خوشنام تویی
گمنام منم...😔
کسی که لب زد بر جام تویی
ناکام منم.... 😭
🎙حاج محمود کریمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣🥀تو خاک ما ستاره هایی دفن اند
که دلشون می خواست معما باشند...
دست تو شناسنامه هاشون می بردن
تا که شناسنامه ی ماها باشند...😔
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از "شهدای عزیز گمنام" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت "شهدای گمنام" همنوا با امام زمان(عج)💚
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
1_4162691993.mp3
6.25M
زیارت عاشورا همراه با روضه🖤
ثواب آن هدیه به ارواح مطهر
۱۴ معصوم علیهم السلام
و شهدای والامقام
«لبیک یاحسین جانم»
#استودیویی
#فوق_العاده
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
✨📖 ﷽ 📖✨
سالروز شهادت
سیدةالسادات، امّ الائمة،
حضرت زهراسلام الله علیها را
محضر صاحب عصر و زمان،
آقا امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف
و خدمت شما بزرگواران
تسلیت و تعزیت عرض میکنیم🏴
آجرک الله یا صاحب الزمان🏴
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
🖤 متوسلین به شهدا 🖤
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
☀️#رفیق_مثل_رسول
#قسمت_۶۲
بچه ها دشمن را حسابی پس زده بودند و این بار با خیال راحت تری میتوانستیم داخل صحن راه برویم.یاد محرم افتادم،گوشه ای از حرم به یادش دو رکعت نماز خواندم.به سجده که رفتم.شکر خدا را بجا آوردم که یک بار دیگر فرصت حضور پیدا کردم.بعد از نماز همراه بچه ها به سمت فرودگاه آمدیم و با اولین پرواز به سمت حلب راهی شدیم.وضعیت پروازهای نظامی مشخص بود.باید همه مثل قوطی ساردین کنار هم مینشستیم. علیرضا خندید و گفت:لای در باز بشه و نفر اول سر بخوره، بقیه هم دنبالش رفتیم پایین.بعد هم نگاهی به من کرد و گفت:بهتره برای آموزش اسم جهادی انتخاب کنیم،این طوری بین بچه های بومی و حزب الله، مارا به اسم جهادی میشناسند.
طول پرواز حدودا یک ساعت بود.وقتی پیاده شدیم،محسن با خنده گفت:یک ساعته رسیدیم،اما دوساعت زمان میبره بدنمون به حالت اولش برگرده.با دو ماشین تویوتا از طریق جاده نیرب به سمت آکادمی رفتیم.راننده ما یکی از بچه های حزب الله بود که دست و پا شکسته فارسی را یاد گرفته بود.برای ما گفت:تازه منطقه آرام شده و روزهای قبل خیلی سرشون شلوغ بوده.
یکی دوروز داخل آکادمی بودم.دنبال یکی از بچههای خودمان میگشتم که پای کار باشد و بتوانم فعالیت بیشتری داشته باشم تا اینکه یک روز داخل محوطه شنیدم که کسی من را به اسم صدا میکند.نگاه کردم،دیدم یحیی است.از دیدنش خوشحال شدم.یحیی گفت:قسمتی از کار منطقه را دست گرفتم ،برای سرکشی به اینجا اومدم.با شنیدن اسم خلیل و تبحرش در تخریب ،منتظر موندم تا ببینم این خلیل کیه؟
با یحیی هماهنگ کردم که صبح برای آشنایی و شناسایی بیشتر منطقه من را همراهی کند. تمام مسیر یحیی شروع کرد به شوخی کردن.واقعا به منطقه مسلط بود.اگر منطقه را یک دایره بزرگ تصور میکردیم،فقط نقطه مرکزی و یک راه باریک دست نیروهای ما بود.یکی از حد فاصل های ما،باغ زیتون بود.من و یحیی به راحتی وارد این محدوده شدیم.یحیی با شناختی که داشت،مسیری را انتخاب کرد که درست از بین مسلحین عبور کردیم.به شوخی گفتم:ماالان پشت به خودی و رو به دشمنیم،الان مسلحین ما رو میزنند.
برگردیم هم خودی ها ما رو میزنند.
زندگینامه شهید مدافع حرم🕊🌹
#رسول_خلیلی
ادامه دارد...
🌼🍃♥️🍃🌼
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
☀️#رفیق_مثل_رسول
#قسمت_۶۳
یحیی این خاطره را تعریف کرد که (بعد آزادی و پاک سازی یک منطقه، داشتم گشت میزدم که یک خودرو بدون سرنشین دیدم.نزدیکش شدم ،همه چیز را چک کردم.دیدم تله نیست، خواستم در ماشین را باز کنم،یک گلوله کنارم خورد.سریع موضع گرفتم و خودم رو به ماشین خودم رسوندم،پیش خودم گفتم:مسلحین تو خونه روبرویی هستند.سریع رفتم به موقعیتی که داشتم و به بچه ها گرای خونه رو دادم.دیدم یکی از بچه ها خندید و گفت؛اونجا دست ماست.بچه های خودمون داشتن میزدن.وقتی پشت بی سیم مشخصات دادن بهشون،گفتم تویی و دیگه شلیک نکردن. برای همین ما برگردیم هم شاید دوستان بزنند.
بعداز یک سه راهی وارد جاده شدیم و به سمت ذهبیه رفتیم.از تل نبی ادریس که رد شدیم،یحیی در مورد پیدا شدن دست میثم(شهید علی کنعانی)بیست روز بعداز شهادت و دفن آن در همین تل نبی ادریس صحبت کرد.یحیی وجب به وجب منطقه و پراکندگی دشمن را به خوبی می شناخت.از روستا ها که رد میشدیم ساختمان های مدارس و مساجد ویران شده بود.در کنار تمام این ویرانی ها تنها تصویر زیبا،صورت بچه های معصومی بود که به دنبال ماشین ها برای گرفتن غذا میدویدند.
به یک سه راهی رسیدیم.بعداز سه راهی ما از تل شغیب گذشتیم.زمین های مزروعی حاصلخیزی دو طرف جاده بود.به ترکان که رسیدیم ،یحیی خاطرات زیادی از امیرعلیزاده و علی کنعانی تعریف کرد و گفت؛یک صوت از امیر علیزاده دارم که بعد معرفی خودش میگوید:من از خدا میخوام من رو از یاران مخلص و حقیقی امام زمانم قرار بده.امیر خیلی روحیات خاصی داشت.آخرین روز به من گفت:این کلید اتاق منه،هرچی دارم جمع کن بفرست تهران.من هم به شوخی گفتم:به من چه ربطی داره،خودت کارتو بکن.امیر لبخندی زد و گفت:کار دیگه.
داخل ماشین به من گفت:یحیی من درباره کارمون یه تفآل به قرآن زدم،میدونی چی اومد؟_نه. _آیه چهارده سوره توبه
بعد هم آیه را که درست شرایط مابود ،برایم خواند.
یحیی بغض کرد.از لرزیدن صدایش میشد فهمید چقد شهادت امیر علیزاده برایش سخت بوده نگاهی کرد و گفت:خیلی سخته دو تا رفیقت را توی یک روز و یک لحظه از دست بدی
زندگینامه شهید مدافع حرم🕊🌹
#رسول_خلیلی
ادامه دارد...
🌼🍃♥️🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تنها سلاح ما، توسل به بیبی فاطمه زهرا (س) است.
🔹 روایت شهید سلیمانی از توسل به حضرت فاطمه(س) در شب عملیات والفجر هشت
◇ بخشی از مستند «شبی که طوفان شد.»
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
roze fatemie aali 1.mp3
3.17M
روضه
🖤 روضه سوزناک شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
🎙 استاد عالی
🏴🏴🏴
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝