✅لذت معنوی کار کردن چیست؟
•°[☘🦋🌤]•°
❣از زمانی که عباس شهید شده بود، با خودم میگفتم:
«یعنی میشود عباس را در خواب ببینم و از او بپرسم که تو چطور به این مقام رسیدی؟»
این تصور دائماً در ذهنم خطور میکرد. بعد از مدتی او را در خواب دیدم.
خوشحال بود و مثل همیشه خندان. از عباس پرسیدم:
«من باید چه کنم تا رحمت و لطف خدا شامل حالم شود؟» عباس سه بار گفت: «کار کنید، کار کنید، کار کنید!» و بعد گفت: «اگه میخواید لذت معنوی کار کردن رو تجربه کنید، نماز شب بخونید.»
(به نقل از همرزم شهید، ابوالفضل موقر)
🌺🌿ماجرای هدیه عباس به دوستش در عالم رویا
مردادماه سال ۱۳۹۵ بود. یک مشکل در کارم ایجاد شده بود. خیلی ناراحت بودم. یک شب در عالم رویا دیدم در خانه نشستهام.
یک جوان خوشسیما با لبخند به سمتم آمد. من بلند شدم و او را بغل کردم و با هم احوالپرسی کردیم. انگار همدیگر را میشناختیم. بستهای به من داد
و گفت: «نزدیک ماه محرمه. اینو برای تو آوردم.» بسته را باز کردم دیدم داخلش دو تا پیراهن مشکی و یک شال سبز است.
پیراهن را گرفتم تا ببینم اندازهام هست یا نه. دیدم پشت پیراهن نوشته شده: «عباس دانشگر»
به چهره عباس خیره شدم. گفت: «اگر مشکل داشتی به خودم بگو، کمکت میکنم.» بعد با لبخند با من خداحافظی کرد. از خواب که بیدار شدم، گیج بودم.
دائم به خودم میگفتم: «کی بود به خواب من اومد؟» حدس زدم آن جوان باید شهید باشد. اسم عباس در ذهنم مانده بود. توی فضای مجازی «شهید عباس» را جستجو کردم. عکسی را دیدم، حس کردم همان جوان بود که در خواب دیدم.
زیر عکس نوشته بود شهید عباس دانشگر، رفتم سراغ بقیه عکسها او و وصیتنامهاش.
وصیتنامه شهید عباس دانشگر واقعاً عجیب و پرمحتوا بود. با خواندن وصیتنامه به عظمت روحی این شهید پی بردم.
از آن روز با او رفيق شدم. هر وقت تنها میشوم با او خلوت میکنم. شبها باهاش حرف میزنم تا خوابم ببرد. تا به حال چند کار خیر به نیتش انجام دادهام. از جمله ظهرها در مسجد اذان میگویم و هر ماه مبلغی از حقوقم را کنار میگذارم و به نیازمندان کمک میکنم.
من اهل شیراز هستم. با پرس و جو شماره پدر شهید را پیدا کردم و با او تماس گرفتم و خوابم را تعریف کردم. متوجه شدم تنها من نیستم که چنین خوابی را دیدهام.
بعد از دو هفته، پدرش کتاب اذان صبح به وقت حلب با تعدادی عکس شهید را برای من فرستاد. من با سیره و سبک شهید بیشتر آشنا شدم و خدا را شکر که او را به عنوان دوست خود انتخاب کردم.
🌱(به نقل از دوست شهید، سیدجعفر یزدیانی)
💥منبع: کتاب آخرین نماز در حلب
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊✨🌷🕊✨🌷✨
🌹🌿عباس من برای مردن حیف بود. او باید شهید می شد. این اواخر فوق العاده شده بود، نماز خواندنش را خیلی دوست داشتم، خیلی زیبا نماز می خواند. با نگاه کردن به او هنگام نماز آرامش می گرفتم. یقین داشتیم عباس شهید می شود.
وقتی پسرم رفت از خدا خواستم اگر عاقبت به خیری بچه ام در شهادت است، شهید و اگر در ماندن و خدمت کردن است بماند. عباسم از من خواسته بود برای شهادتش دعا کنم. هنگام دفن کردن پیکرش، به او گفتم: «شیرم حلالت مادر! ازت راضیم. سربلندم کردی»
به روایت مادر شهید عباس دانشگر🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
♦️وصیت نامه شهید عباس دانشگر♦️
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه!
🌷سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
🌷بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.
🌷راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
🌷خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌺🕊✨🌺🕊✨🌺🕊
📚معرفی کتاب های شهید دانشگر:
✔️لبخندی به رنگ شهادت
شامل زندگینامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، شهید «عباس دانشگر»
ناشر سوره مهر
و
✔️آخرین نماز در حلب
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_عباس_دانشگر
شهیدی که خیلی حرفا داره ها
✅حتماً ببینید
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید زندهست باور نداری ببین☝️
🎞 استاد رائفی پور از اثر توسّل به شهید عباس دانشگر می گوید...
❌پیشنهاد دانلود و انتشار
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" عباس دانشگر " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت شهید "عباس دانشگر"
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به کمال رساندن خوبی ،نیکوتر از آغاز کردن آن است.
امام علی(ع)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌹اعلام پایان چله(دورهپانزدهم)🌹
🕊⚘️متوسلین به شهدا⚘️🕊
@motevasselin_be_shohada
⚘️🕊✨
☘بسم الله الرحمن الرحیم☘
🌷السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)
🌹السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
❤️السلام علیک یا قائم ال محمد(عج)
✨✨✨✨✨✨
💚سلام همراهان گرامی💚
سپاس بی کران پروردگار یکتا را که هستی مان بخشید و به طریق روشن هدایت، رهنمونمان شد و
به همنشینی رهروان سعادت مفتخرمان نمود و خوشه چینی از دریای بیکران عشق الهی را روزیمان ساخت♥️🦋
💕هر چند شما عزیزان با اختیار، همدلی و مهربانیِ خودتان، ما را در این راه یاری فرمودید
لیکن:
🌸 به مصداق آیه شریفه ( -قُل لَنْ یُصیبَنا اِلاّ ما کَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلنا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَّکَّلِ الْمُؤمِنُون (سوره توبه – آیه 51)
معنی آیه: بگو هرگز چیزی برای ما اتفاق نمیافتد مگر آنچه را خدا مقدر کرده باشد. اوست صاحب اختیار ما و مومنان فقط و فقط بر خدا توکل میکنند ) 🌸
🌱 این لطف و نگاه ویژه خداوند رحمان بود که شامل حال ما شد و در این چهل روز زیبا همراه هم ، مهمان شهدا بودیم🌹
اکنون که به لطف خداوند و به مدد چهارده معصوم علیهم السلام و همت شما دوستان عزیز
🌼دوره پانزدهم چله ی کانال متوسلین به شهدا به پایان رسید
✅به رسم ادب این چله تقدیم میشود به:
🌹 خاتم الانبیاء، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم🌹
و
🌹سید و سالارمان اباعبدالله الحسین (علیه السلام)🌹
و
🌹 تمام ائمه معصومین علیه السلام و الانبیاء والمرسلین🌹
و برای
سلامتی و تعجیل در ظهور
🌹حضرت حجة ابن الحسن المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)🌹
و
🦋شادی روح پاک
🌷تمام شهدای اسلام که از درّ وجودی و ثروت عظیم خدادادی یعنی جانشان در راه احیای اسلام گذشتند و پا جای پای سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) نهادند و به سعادت شهادت نائل آمدند🌷
و در آخر برای طلب دعای خیر تقدیم به روح:
🌹🌹پدران و مادران آسمانی🌹🌹
و
سلامتی پدران و مادران عزیزی که در قید حیات هستند
باشد که از دعای خیر این عزیزان، تمام اعضای کانال بهره مند شویم.
🌴آمین یا رب العالمین🤲💐
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌹🕊🌿🌹🕊
🌼❣🍃🌼❣🍃🌼❣🍃🌼❣
🔰دعا برای کل اعضای خانواده بزرگ کانال متوسلین به شهدا ♥️👇
🌸خدایا به حق آیه آیه های قرآن و نورانیت صلوات و برکات دعا، همه اعضای کانال را از هر نوع بلا و شری محافظت بفرما🤲🏻
🌸نور شهدا و برکت وجودشان را در زندگیشان ساری و جاری بفرما 🤲🏻
🌸هر غمی که دارند به شادی تبدیل کن🤲🏻
🌸هر حاجتی دارند برآورده به خیر بگردان🤲🏻
🌸اگر مریضی دارند از شفا خانه اهل بیت شفای
عاجل عنایت بگردان و هر چه زودتر لباس عافیت بر تنشان بپوشان🤲🏻
🌸 خوشبختی، سعادت، سلامتی و فرزند صالح و سالم نصیب بگردان🤲🏻
🌸در زندگیشان آسایش و آرامش برقرار بگردان 🤲🏻
🌸 و گره از تمام مشکلاتشان بگشا🤲🏻
🌸عاقبت همه ما را خیر و عافیت قرار بده و ختم به شهادت بفرما🤲🏻
🤲🏻🌸آمین یا رب العالمین🌸🤲🏻
🌸اللّهُمَّ
💕(🌷)صَلِّ
💕(🌷)عَلَی
💕(🌷)مُحَمَّدٍ
💕(🌷)وَ آلِ
💕(🌷) مُحَمَّدٍ
💕(🌷)وَ عَجِّلْ
💕(🌷)فَرَجَهُمْ
💕(🌷)وَ اَهْلِکْ
💕(🌷)اَعْدَائَهُمْ
💕(🌷)اَجْمَعِین
💚اللهـم صل علی محمد آل محمد💚
💚وعجل فرجهم💚
🌸 آغاز سخن این بود زین مستی و حیرانی
پایان سخن بشنو وقت است که باز آیی🌸
🌿اللهم عجل لولیک الفرج🌿
♥️به امید همراهی شما عزیزان در این راه روشن به مدد روح پاک شهدا🦋
در چله های بعدی همراه ما باشید شفاعت و عنایت شهدا نصیبتان♥️
🕊 زلف سخن چو پیچید درزلف ماهرویان🕊
🕊 پایان نمی پذیرد گفتار تا قیامت🕊
🌺🌺التماس دعا 🌺🌺
⚘️مدیون شهدائیم تا قیام قیامت⚘️
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷مهمان شهید مدافع حرم 🌷
👌مدح بسیار زیبای حضرت امیرالمومنین توسط
شهید مدافع حرم
#حامد_بافنده🌹🍃
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🔰 شهیدی مثل #پدر
🔺️ تصویرگری نمادین از فرزندان شهدای مدافع حرم در کنار سپهبد حاج قاسم
#حاج_قاسم
#پدر
#مرد
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌼🕊♥️🕊🌼
با عرض سلام و احترام خدمت خانواده ی بزرگ کانال متوسلین به شهدا و عرض تبریک به مناسبت میلاد مسعود آقا امیرالمومنین علی(ع)🌸💐
☘بزرگواران ان شاءالله به لطف خداوند چله #شانزدهم را چند روز دیگر شروع خواهیم کرد... برای دوستانی که تازه به جمع ما پیوستند توضیح مختصری عرض کنم:
🦋روال کار به این صورت هست که نام 40 شهید والامقام را که اعضای کانال پیشنهاد میکنند، لیست میکنیم و هر روز یک شهید عزیز معرفی می شود و 100 صلوات و یک زیارت عاشورا (به دلخواه) به ایشان و چهارده معصوم (ع)هدیه می کنیم
( معرفی شهدا همراه با زندگینامه و وصیت نامه ،خاطرات و... است)
🌸بزرگواران اگر شهیدی مد نظرشان هست آن را به آیدی زیر بفرستند👇
(@Shaheed8)
⬅️اگر شهید مُعرف شما معروف و شناخته شده نباشد عکس شهید به همراه زندگینامه ، وصیت نامه، خاطرات ، تاریخ تولد و شهادتشان را به آیدی که ذکر شد بفرستید🌷
❌《دوستان لطفاً به این نکته توجه کنید 👆👆حتماً اطلاعات شهید کامل باشد و بعد از معرفی شهید عزیز، این اطلاعات را سریع ارسال کنید》
ان شاءالله شفاعت شهدا شامل حال همه ما بشود 🤲
لطفا توجه بفرمائید
نام شهید منتخب خود را فقط و فقط به آیدی ( @Shaheed8)بفرستید
✅ اولویت با دوستانی هست که تا بحال شهیدی معرفی نکردند
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت51
صبح سری هم به خانه شهید صابری زدیم. در راه برگشت بودیم که تلفنت زنگ زد. زدی روی پخش.
_امشب کجایی سید؟
_خونه مون.
_ما داریم میایم اونجا.
_قدمتون سرچشم. شام منتظریم.
گفتم:((توی خونه که چیزی نداریم!))
_سر راه نگه میدارم میخرم!
وقتی رسیدیم جلوی در، خریدت را کرده بودی و مهمان ها هم رسیده بودند. آهسته گفتی:((شما برنج بذار، من کباب میخرم.))
شب به پذیرایی گذشت. انگار نه انگار از سفر آمده ای و خسته ای.
همیشه از حضور مهمان شاد میشدی. مهمان ها که رفتند، بهانه گیری فاطمه شروع شد:((چرا ما سفره هفت سین نداریم؟))
سفره ای پهن کردم. چند تخم مرغ آوردم، با هم نشستیم به رنگ کردن. من و فاطمه سبز و سرخ رنگ کردیم و تو سیاه و با رنگ زرد رویش نوشتی:یازهرا(س)
تعطیلات نوروز تمام شد و گل های بنفشه حاشیه باغچه ها میگفتند بهار آمده است. شب سیزدهم گفتی:((حاج حسین بادپا قراره فردا بیاد و از اینجا برنامه سفرش رو بچینه.))
دوستانت هم مثل خودت بودند. یک جا ماندن را بلد نبودند. ساعت چهار صبح بود که از کنارم بلند شدی گفتی:((دارم میرم فرودگاه، کاری نداری؟)) با پلک بسته گفتم:((وقتی اومدی نونم بگیر!))
ولی باید بلند میشدم و نمازم را میخواندم و اسباب صبحانه را آماده میکردم. تمام شب تا صبح را دلشوره داشتم. آقای بادپا که می آید برود سوریه، نکند تورا هم ببرد. نکند خودت هوایی شوی و راه بیفتی.
شمابه هم که میرسیدیدانگار روح هایتان به هم گره میخوردومیشدید مثل این پروانه هایی که دور چراغ میگردند.
چنان مجذوب هم و آن شعله ای که ما نمیدیدیم وشما می دیدید می شدید که آدم غصه اش میگرفت ازاین همه پرت افتادگی وبی خیال شدن درباره بقیه چیزها.
بلند شدم. نماز راخواندم،صبحانه راآماده کردم: پنیر و گردو و کره و مربا. سفره را انداختم. نگاهم به عقربه های ساعت بود. میترسیدم به جای آوردن حاج حسین بااو بروی سوریه، ولی دوساعت بعد آمدی.با حاج حسین بادپا و کسی که میگفتی اسمش سید علی است و اهل افغانستان آمدید و صبحانه خوردید و سر سفره ماجرایی را که برای سید علی اتفاق افتاده بود تعریف کردی:(سیدعلی توی افغانستان به قاچاقچیا پول میده تا بیارنش ایران. درحال آمدن، توی مسجد با دست باز نماز میخونه و همین باعث میشه کتک بیشتری بخوره، بعد فرار میکنه و خودش رو به ایران میرسونه.)
سوریه که بودید، با تو آشنا شده بود.حالا هم بی پول شده و میخواستی هرطور شده کمکش کنی.
بعد صبحانه نگاه حاج حسین رفت سراغ عکسی که روی دیوار بود،بلندشد و رفت طرفش:((ابو حامده؟))
برایم گفته بودی لحظه شهادت ابو حامد، حاج حسین کنارش بوده وتکه تکه شدنش را دیده، اما قسمت بوده خود حاج حسین سالم بماند.
حاج حسین با گوشه چفیه اشک هایش را پاک کرد.
بلند شدم رفتم آشپزخانه. دستم را گرفتم به میز که آمدی آنجا و آهسته گفتی:((باید با حاج حسین برم قم خدمت پدر شهید صابری. بعدش هم برمیگردیم و میرسونمش فرودگاه.))
_منم میام!
_جا ندارم عزیز، سید علی هم میاد، تو میخوای تا قم کنار نامحرم بشینی؟ هر دو معذب میشین!
ساعتی بعد رفته بودید، درحالی که در گوشم دو صدا طنین می انداخت: یکی صدای حاج حسین که در وقت خداحافظی میگفت:((ناراحت نباشین، سید ابراهیم میمونه تا محمدعلی به دنیا بیاد.)) یکی صدای تو که آهسته گفته بودی:((نگاه کن حاج حسین چقدر با خودش وسیله برداشته، فقط یه زیر شلواری!))
حاج حسین بادپا سبک رفته بود و تو هم همراهش. و دلم چه میلرزید!
وسط هال نشسته و زل زده بودی به عکس ابوحامد.
_کجایی آقا مصطفی؟
_دیدی حاج حسین چطور به عکس ابوحامد نگاه میکرد؟
_خُب مقصود؟
_دیدی چه سبک رفت؟
_خب؟
_اون بار باید میموند، اما از کجا معلوم این بار...!
_نفوس بد نزن مرد! بلند شو بریم تا خیابونا شلوغ نشده، برای روز مادر خریدامون رو بکنیم!
همان طور خیره به عکس سر تکان دادی:((باشه. اما باید برم و بیام!))
_کجا؟ کی؟
نگاهت را از عکس کندی، بلند شدی و لباس پوشیدی.
_ناهار آبگوشت گذاشتم ها، زودبرگرد!
_باشه!
ظهر شد نیامدی، همیشه دوست داشتی آب و گوشت آبگوشت جدا باشد. گوشت را کوبیدم و آماده گذاشتم. نان سنگک، سبزی خوردن، پیاز ترشی و پارچ لبالب دوغ.
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد ...