eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
249 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" سید رضا حسینی " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 🕯️به نیت شهید "سید رضا حسینی" 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷 ✅ فصل سوم .... چمدان پر از لباس و پارچه بود. لا‌به‌لای لباس‌ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. لباس‌ها هم با سلیقه‌ی تمام تا شده بود.   خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.» ایمان که به دنبالمان آمده بود، به در می‌کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم بکنیم.» خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!» خجالت می‌کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند، فکر می‌کند من هم به او عکس داده‌ام.» ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته‌اید؟! باز کنید ببینم.» با خدیجه سعی کردیم عکس را بکنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی‌شد. خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»  ایمان، چنان به در می‌کوبید که در می‌خواست از جا بکند. دیدیم چاره‌ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی‌توانیم بکنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب‌هایی که گوشه‌ی اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. ایمان که شستش خبردار شده بود کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است، اول با نگاه اتاق را وارسی کرد و بعد گفت: «پس کو چمدان. صمد برای قدم چی آورده بود؟!» زیر لب و آهسته به خدیجه گفتم: «به جان خودم اگر لو بدهی، من می‌دانم و تو.» خدیجه سر ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد. 🔰ادامه دارد....
‍‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷 ✅ فصل چهارم .... خدیجه سر ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد. روزها پشت سر هم می‌آمدند و می‌رفتند. گاهی صمد تندتند به سراغم می‌آمد و گاهی هم ماه به ماه پیدایش نمی‌شد. اوضاع مملکت به هم ریخته بود و تظاهرات ضد شاهنشاهی به روستاها هم کشیده شده بود. بهار تمام شد. پاییز هم آمد و رفت. زمستان سرد و یخبندان را هم پشت سر گذاشتیم. در نبود صمد، گاهی او را به کلی فراموش می‌کردم؛ اما همین که از راه می‌رسید، یادم می‌افتاد انگار قرار است بین من و او اتفاقی بیفتد و با این فکر نگران می‌شدم؛ اما توجه بیش از اندازه پدرم به من باعث دلخوشی‌ام می‌شد و زود همه چیز را از یاد می‌بردم. چند روزی بیشتر به عید نمانده بود. مادرم شام مفصلی پخته و فامیل را دعوت کرده بود. همه‌ی روستا مادرم را به کدبانوگری می‌شناختند. دست پختش را کسی توی قایش نداشت. از محبتش هیچ کس سیر نمی‌شد. به همین خاطر، همه صدایش می‌کردند « شیرین جان ». آن روز زن برادرها و خواهرهایم هم برای کمک به خانه‌ی ما آمده بودند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرده بود. دمِ غروب، دیدیم عده‌ای روی پشت بام اتاقی که ما توی آن نشسته بودیم راه می‌روند، پا می‌کوبند و شعر می‌خوانند. وسط سقف، دریچه‌ای بود که همه‌ی خانه‌های روستا شبیه آن را داشتند. بچه‌ها آمدند و گفتند: «آقا صمد و دوستانش روی پشت‌بام هستند.» همان‌طور که نشسته بودیم و به صداها گوش می‌دادیم، دیدیم بقچه‌ای، که به طنابی وصل شده بود، از داخل دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی. از داخل دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی. چند نفری از دوستانم هم به این مهمانی دعوت شده بودند. آن‌ها دست زدند و گفتند: «قدم! یااللّه بقچه را بگیر.» هنوز باور نداشتم صمد همان آقای داماد است و این برنامه هم طبق رسم و رسومی که داشتیم برای من که عروس بودم، گرفته شده است. به همین خاطر از جایم تکان نخوردم و گفتم: «شما بروید بگیرید.» یکی از دوستانم دستم را گرفت و به زور هلم داد روی کرسی و گفت: « زودباش. » چاره‌ای نبود، رفتم روی کرسی بقچه را بگیرم. صمد انگار شوخی‌اش گرفته بود. طناب را بالا کشید.مجبور شدم روی پنجه‌ی پاهایم بایستم، اما صمد باز هم طناب را بالاتر کشید. صدای خنده‌هایش را از توی دریچه می‌شنیدک. با خودم گفتم: « الان نشانت می‌دهم. » خم شدم و طوری که صمد فکر کند می‌خواهم از کرسی پایین بیایم، یک پایم را روی زمین گذاشتم. صمد که فکر کرده بود من از این کارش بدم آمده و نمی‌خواهم بقچه را بگیرم. طناب را شل کرد؛ آن‌قدر که تا بالای سرم رسید. به یک چشم بر هم زدن، برگشتم و بقچه را توی هوا گرفتم. صمد، که بازی را باخته بود، طناب را شل‌تر کرد. مهمان‌ها برایم دست زدند. جلو آمدند و با شادی طناب را از بقچه جدا کردند و آن را بردند وسط اتاق و بازش کردند. صمد باز هم سنگ تمام گذاشته بود؛ بلوز و شلوار و دامن و روسری‌هایی که آخرین مدل روز بود و پارچه‌های گران‌قیمت و شیکی که همه را به تعجب انداخت. مادم هم برای صمد چیز‌هایی خریده بود. آن‌ها را آورد و توی همان بقچه گذاشت. کفش و لباس زیر و جوراب، با یک پیراهن و پارچه‌ی شلواری و صابون و نبات. بقچه را گره زد و طناب را که از سقف آویزان بود به بقچه وصل کرد و گفت: « قدم جان! بگو آقا صمد طناب را بکشد. » رفتم روی کرسی؛ اما مانده بودم چطور صدایش کنم. این اولین باری بود که می‌خواستم اسمش را صدا کنم. اول طناب را چند بار کشیدم، اما انگار کسی حواسش به طناب نبود. روی پشت‌بام می‌خواندند و می‌رقصیدند... 🔰ادامه دارد...‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای عهد.mp3
1.78M
🔰دعای عهد 🎙با نوای استاد فرهمند من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا 🌤🌿 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 💚سلام به چهارده معصوم(ع): 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ 🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيَّ بْنُ جَعْفَرٍ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي 🌷⃟ *صَلِي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ 🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 ➡️@motevasselin_be_shohada ‌ 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 7⃣1⃣هفدهمین چله ی؛ 🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد 🌤کانال متوسلین به شهدا🌤 🖇 امروز " 2 فروردین ماه" 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام "" 🌷🌷🌷 معرف: خانم معصومه آقایی خواهر گرامی شهید🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada
شهید بزرگوار محمدباقر آقایی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: 1343 محل ولادت: روستای نوجال تاریخ شهات: 1366/4/4 محل شهادت: سردشت مزار: امامزاده محمد‌_کرج ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید محمدباقر آقایی 💐🍃شهید آقایی در یک خانواده مذهبی در روستای نوجان در جاده چالوس در اطراف کرج سال ۱۳۴۳ چشم به جهان گشود. سیزده ساله بود که خانواده اش به دلیل تحصیل فرزندان، به کرج مهاجرت کردند. هنوز سنی نداشت که به مسائل انقلابی علاقمند شد. بعدها هم به عضویت بسیج درآمد. 🦋شانزده سال بیشتر نداشت و هنوز محصل بود که به عنوان رزمنده پا به عرصه دفاع از وطن نهاد و سالها در جبهه با دشمن بعثی جنگید. او هم به جبهه می رفت و هم درس می خواند. ☘وی در کسوت معاون گردان حضرت علی اکبر از لشکر 10 سیدالشهدا حماسه ها بر صفحه جهاد و مقاومت حک کرد. 🥀🕊او در عملیات های مختلف شرکت کرد و بارها زخمی شد تا سرانجام در تاریخ چهارم تیرماه 1366، در حالی که به تازگی در دانشگاه، رشته مدیریت، قبول شده بود، در سردشت به فیض شهادت نائل گشت و پیکر پاکش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷قسممتی از وصیت نامه شهید والامقام محمد باقر آقایی: بسم الله الرحمن الرحيم 🌷من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا. (قرآن كريم) برخي از مؤمنان بزرگ مرداني هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند كاملاً وفا كردند و بعضي منتظر شهادت مي‌باشند و هيچ عهد خود را تغيير ندهند. السلام علي الحسين و علي علي ابن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين 🌷با سلام به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت حضرت بقيه‌الله (عج)، امام و پيشواي مسلمين كه روزي به امر ايزد منان از پس پرده غيبت بيرون آيد و جهان به دست وي به يك حكومت واحد الهي مبدل شود انشا‌ءالله با درود فراوان به رهبر كبير اسلام و انقلاب، حضرت روح الله، اين پدر بيچارگان و اميد محرومان عالم كه از طرف ايزد منان مأموريت يافته كه نعمت وي شامل حال ما كه در گمراهي به سر مي‌بريم شد و اين مرد بزرگ الهي ما را از فساد و تباهي و ظلمت به سوي نور و آن هم نور الهي كه ما از آن دور بوديم هدايت كرد 🌷با درود به ارواح طيبه شهيدان كه به تحقيق ثابت كردند كه پيرو محمد (ص) مي‌باشند و با خون سرخ و جوشان خود نشان دادند كه مثل سرور شهيدان امام حسين (ع) در مقابل كفار و مشركين ايستادگي مي‌كنند و از جان خود دريغ نمي‌كنند و با درود فراوان به رزمندگان هميشه افتخار آفرين كه با رزم خود پوزه دشمنان اسلام را به خاك مذلت ماليده و مي‌مالند و تا تحقق اهداف انقلاب اسلامي از پاي نمي‌نشينند 🌷خدايا بنده‌اي گنهكارم و رو سياه، زيادي گناه آنقدر بر دوشم سنگيني مي‌كند كه شرمنده درگاهت هستم. هرچند بد كاري من باعث جدائي من و تو گشته اما ديده به فضل و كرم تو بسته‌ام پس مولاي خوب من، بنده اميدوار را نااميد مكن 🌷خدايا هركس طعم بندگي‌ات را چشيده باشد مي‌داند چه ارزشهائي در آن هست، هركس با تو دوست شد و رابطه بين عاشق و معشوق را برقرار كرد و مولاي خود را دريافت بدرستيكه رستگار خواهد شد و ما نيز بايد بدانيم كه دوستي مطلق از آن توست و ديگر دوستيها اگر براي رسيدن به توي معشوق نباشد رستگاري در آن نيست. 🌷مولاي من دستم را بگير و لحظات آخر عمرم را مگذار به پوچي بگذرد و راضي مباش كه من جزء زيانكاران قرار بگيرم در تعجب فرو رفته‌ام و نمي‌دانم كه چرا بعضي از ما انسانها از خداي بزرگ دوري مي‌كنيم و به زرق و برق اين دنياي مادي زودگذر علاقه پيدا كرده‌ايم. مگر به فكر خلقت خود نبايد باشيم مگر هدف از آفرينش خود را نمي‌دانيم و يا نمي‌خواهيم بدانيم؟ آيا به فكر مردن نبايد باشيم؟ آيا مردن در خويشاوندان و همشهريان خود نمي‌بينيم؟‌و آيا صحنه‌هاي تكان دهنده فرو رفتن در قبر را به ياد نبايد بياوريم؟ پس چرا غافليم؟ پس چرا بيدار نمي‌شويم؟ آيا مرگ به سراغ ما نمي‌آيد؟ آنان كه رفتند چه چيزي با خود برده‌اند؟ 🌷دل پري از خائنين به اين انقلاب دارم چه آنهائي كه ضد انقلاب و ضد اسلام هستند و چه آنهائي كه در پست‌هاي مختلف از موقعيت خود سوء استفاده مي‌كنند و به اسلام عزيز و محرومين خيانت مي‌كنند. مخصوصاً آنهائيكه سخنان امام را تحريف مي‌كنند به سود خود سر سفره محرومين بيشتر شركت كنيد و خدمت براي آنان را سر لوحه كار‌هاي خودتان قرار دهيد. اگر چنين كرديد مطمئن باشيد رستگاريد و سرافراز 🌷هركس شيعه علي (ع) است بايد چنين كند و الا دروغ مي‌گويد من شيعه هستم اما خدمت پدر و مادر گرامي و عزيزم نيز سلام عرض مي‌كنم و اميدوارم كه هميشه در پناه ايزد منان در كارهاي خير و الهي موفق و مؤيد باشيد انشا‌ء الله ما از خودمان چيزي نداريم، هرچه داريم و هرچه داريد امانتي است از طرف خدا . ما همه از خدا هستيم ‌همه عالم از خداست و همه به سوي خدا بر مي‌گرديم انا لله و انا اليه راجعون پس چه بهتر كه برگشت اختياري و انتخابي باشد چه بهتر انسان انتخاب كند و چه بهتر انسان جان خودش را تسليم خدا كند و بگردد به طرف خداي تبارك و تعالي با سعادت و آبرو 🌷همانطور كه گفتم مرگ سراغ همه ما خواهد آمد و انسان اين راه بايد برود چه بهتر در راه دفاع از اسلام و دفاع از كشور اسلامي فداكاري كند و به سوي خدا بشتابد و امانت را به صاحب امانت بسپارد من گناهكار شهادت را انتخاب كرده‌ام و از خداي بزرگ عاجزانه بارها تقاضا كرده ام كه آرزويم را برآورده نمايد و ما را جزء شهداي واقعي مكتب اسلام قرار دهد و روح ما را با ارواح شهداي كربلا محشور كند انشاء‌الله و بايد بدانيم كه خدا با مؤمنان است و وعده پيروزي نهائي را داده و بارها در قرآن كريم متذكر شده است 🌷ولي بايد بدانيم كه در اين راه نبايد سستي كنيم و از جان و مال خود دريغ نمائيم. بر هر فرد مسلمان واجب است كه از اسلام دفاع كنيد. بخاطر اينكه اسلام در خطر جدي مي‌باشد ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی; شهید عبد خالص خداوند متعال است ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝