eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
258 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅چند خاطره کوتاه از زبان دوستان نزدیک شهید گرانقدر سید مجتبی علمدار |🌺🕊🌿| 💐شیوه خاصی در جذب جوانان داشت گاهی حتی خود من هم به سّید می گفتم: اینها کی هستند می آوری هیأت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش. به یکی می گویی این پرچم را به دیوار بزن و .. ول کن بابا!  می گفت: نه ! کسی که در این راه اهل بیت(ع) هست که مشکلی ندارد ، اما کسی که در این راه نیست ، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت(ع) و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید می رود و دیگر هم بر نمی گردد اما وقتی او را تحویل بگیرید او را جذب این راه کرده اید. برنامه هیات او اول با سه، چهار نفر شروع شد اما بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت(ع) که همه اینها نتیجه تواضع،  فروتنی و اخلاص سید بود. یکبار یکی از بچه های هیأت آمد و به سید گفت: تو مراسم ها و روضه اهل بیت(ع) اصلاً گریه ام نمی گیرد و نمی توانم گریه کنم! سید گفت: اینجا هم که من خواندم گریه ات نگرفت؟! گفت: نه! سید گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است. من دهنم آلوده است که تو گریه ات نمی گیرد! این شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکل داری برو مشکلت را حل کن،گریه ات می گیرد! اما این سید می گوید مشکل از من است! بعدها می دیدم که او جزء اولین گریه کنندگان مصائب ائمه اطهار بود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دو تا برادر بودند که به ظاهر هیأتی نبودند و به قول بعضی ها آن هیپی ..!! این دو شیفته سید شده بودند و به خاطر دوستی با سید وارد هیأت شدند. یک روز مادر اینها شک می کند که چرا شب ها دیر به خانه می آیند؟! یک شب دنبال آنها راه می افتد، می بیند پسرانش رفتند داخل یک زیرزمین! این خانم هم پشت در می نشیند و گوش می دهد متوجه می شود از زیرزمین صدای مداحی می آید. بعد از اتمام مراسم مادر متوجه می شود فرزندانش مشغول نماز شده اند؛ با دیدن این صحنه مادر هم تحت تاثیر قرار می گیرد و او هم به این راه کشیده می شود.  خود سید بعدها تعریف کرد که این دو تا برادر یک شب آمدند گفتند: سید! مادرمان می خواهد شما را ببیند. رفتم دیدم خانمی است چادری؛ گفت: آقا سید شما من را که نماز نمی خواندم ،نمازخوان کردید! چادر به سر نمی کردم، چادری کردید! ما هر چه داریم! از شما داریم. این خانم بعدها تعریف کرد که سید به من گفت: من هر چه دارم از این فرزندان شما دارم! اینها معلم اخلاق من هستند! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شبی در بین راه در خصوص مسایل مربوط به زندگی و معضلات جامعه و مسایل روز صحبت می کردیم. در پایان وقتی همه ساکت شدند سید مجتبی با خنده گفت: ای آقا سی سال عمر که این حرفها را ندارد! و به مصداق همان حرفی که سید گفته بود، همگان دیدیم که سرانجام در سی امین بهار زندگی، سید مجتبی جاودانه شد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبزخود را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد. بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته اید، مداح ایشان است. امّا سیّد کمی آنطرف تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می کرد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شبی که حال سید بسیار وخیم و تنفس او بسیار تند و مشکل شده بود، او را به اتاقی که دستگاه تنفس مصنوعی بود بردیم در حالیکه تنفس بسیار سریعی داشت و تشنه هوا بود. پزشک دستور داد که داروی بیهوشی به او تزریق شود تا لوله جهت تنفس گذاشته شود و من آخرین جمله ای که از سید شنیدم و بعد از آن تا زمان شهادت بیهوش بود، این بود: یا عمه سادات! یا زینب کبری! ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹خاطره ای از شهید سید مجتبی علمدار از زبان همسرشان 《معجزه ی انگشتر》 [☀️🦋🌻] شهید در جبهه، هر 45 روز يا 35 روز مأموريت داشتند. ايشان انگشتري داشتند که خيلي برايش عزيز بود. مي‌گفت اين انگشتر را يکي از دوستانش موقع شهادت از دست خود درآورده و دست ايشان مي‌کند و در همان لحظه هم شهيد مي‌شود. ايشان وقتي به آبادان براي مأموريت مي‌رود، اين انگشتر را در حمام بالای طاقچه جا مي‌گذارند. وقتي مي‌خواهند به ساري بيايند، در راه يادش می افتد که انگشتر بالاي طاقچه حمام جامانده است. وقتي آمد، خيلي ناراحت بود. (من معمولاً «آقا» صدايش مي‌کردم چون سختم بود که اسمش را صدا کنم و بگويم مجتبي، فکر مي‌کردم خيلي سبک است، اگر اسمش را صدا بزنم. ايشان هم مرا هميشه «خانم» صدا مي‌زدند.) گفتم: آقا! چرا اينقدر دلگيري؟ ناراحتي؟ گفت: والله انگشتر بهترين عزيزم را در آبادان جاگذاشتم. اگر بيفتد و گم شود، واقعاً برايم سنگين تمام مي‌شود. گفت: بيا امشب دوتايي زيارت عاشورا و دعاي توسل بخوانيم، شايد اين انگشتر گم نشود. يا از آن بالا نيفتد و گم نشود و خيلي جالب اينجا بود که ما زيارت عاشورا خوانديم و راز و نياز کرديم و خوابيديم. 💥صبح که بلند شديم، ديديم انگشتر روي مفاتيح‌الجنان است. اصلاً باورمان نمي‌شد. الآن هم آن انگشتر را دارم. مي‌خواهم سر سفره عقد دخترم به همسرش تقديم کنم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ‌💝 متوسلین به شهدا 💝 ☘✨☘✨☘✨☘✨
🔴عنایات شهید سید مجتبی علمدار 《سرباز امام زمان عج》 🔹🔸🔹 زماني که مجتبي تازه شهيد شده بود، پدر يکي از شهدا آمده بود و دنبال شهيد علمدار مي‌گشت. گفت: «من چند وقت پيش درخواب ديدم جنازه‌اي را دارند مي‌برند. گفتم: اين جنازه کيه؟ يکي از تشييع‌کنندگان گفت: اين شهيد علمدار ساري است. يکي از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود. دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که يکي علمدار بود که شهيد شد. يازده تاي ديگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشريف آوردند که با دست خودشان شهيد را داخل قبر بگذارند.» علاوه بر اين چندين بيمار از طريق شهيد شفا پيدا کرده‌اند. مثلاً دختر دانشجويي از تبريز خودش مي‌گفت: من سرطان داشتم و دکترها نااميد شده بودند و ساعت مرگم را تعيين کردند. يکي از بچه‌هاي مازندران در خوابگاه دانشگاه تبريز بود. عکس شهيد علمدار را داشت. به من گفت: اين شهيدي است که جدش خيلي معجز دارد. اگر توسل به جدش کنی حتماً شفا مي‌گيري. من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهيد علمدار را ديدم که مي‌گفت: من براي تو جور مي‌کنم که با دانشجويان بيايي شلمچه. آنجا مرا مي‌بيني. نوار مرا بگير وقتي برگشتي، شفا مي‌گيري و همين هم شد. خيلي از اين موارد پيش آمد... يک خانم تهراني بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند. تعريف مي‌کرد که من تازه از تهران به ساري آمده بودم. شوهرم کارمند يکي از ادارات بود. سر قبر شهيد آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهيد را ديدم که گفت تو سه روز ديگر شفا مي‌گيري و همين هم شد و او هم يکي از مريدهاي خاص شهيد علمدار شده و الآن هم پس از 4 سال راحت زندگي مي‌کند. مهم ايمان و اعتقاد به ائمه اطهار است. اصل ايمان به خداوند است که باعث مي‌شود اتفاقاتي بيفتد که خارج از تفکر انسان است. 🔸راوی: همسر شهید علمدار ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ‌💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻برنامه خودسازی🔻   ✅ 10قانون شهید سید مجتبی علمدار برای خودسازی [🦋🌤🕊] ☀️قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم. ☀️قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم . ☀️قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم. ☀️قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم . ☀️قانون پنجم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم. ☀️قانون ششم:حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم. ☀️قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می شود. ☀️قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم . ☀️قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم . ☀️قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ‌💝 متوسلین به شهدا 💝 💐🌿🕊💐🌿🕊💐🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠وصیت نامه شهید والامقام سید مجتبی علمدار بسم الله الرحمن الرحیم 🌷شهادت میدهم و پسندیده ام خدا را به پروردگاری و اسلام را برای دینداری و محمد (ص) را به پیغمبری و علی(ع) را به امامت و حسن(ع) و حسین(ع) علی(ع) و محمد(ص) وجعفر(ع) و موسی(ع) و محمد(ع) و علی(ع) و حسن(ع) و قائم آل محمد مهدی موعود(عج) را امام و پیشوایان بر حق و رهبران اسلام بعد از پیغمبر(ص) از دشمنانش بیزارم و دوستانشان را دوست دارم . 🌷اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنید. به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید قرآن را بیشتر بخوانید بیشتر بشناسید بیشتر عشق بورزید بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. 🌷به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای قربت فرزند فاطمه(س) (مقام معظم رهبری) را که همان ناله غریبانه فاطمه(س) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی(ره) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار از جان و مال و زندگی جهت هر چه بارورتر شدن درخت تنومند اسلام ناب که 1400 سال پیش بدست توانای خاتم پیغمبران محمد بن عبدالله(ص) کاشته شده و با خون فاطمه زهرا(س) بین درب و دیوار و عرق خون آلود پیشانی حیدر ، جگر پاره امام حسن(ع) در میان تشت ، بدن پاره پاره و رگ بریده حلقوم ابی عبدالله(ع) و خونهای جاری شده از ابدان شهدای کربلا و کربلای ایران آبیاری شد باشند. 🌷نگذارید که آن واقعه تکرار شود! حتما می پرسید کدام واقعه؟ همان واقعه ای که بی بی فاطمه زهرا(س) نیمه دل شب دست به دعا بردارد که اللهم عجل وفاتی همان واقعه ای که علی (ع) از تنهایی با چاه درد دل کند همان واقعه ای که امام حسن مجتبی (ع) را سنگ بزنند و آنقدر مظلوم و غریبش کنند که بعد از مرگش جنازه اش را تیرباران کنند ، همان واقعه ای که امام حسین (ع) فریاد بزند (هل من ناصر ینصرنی) فقط پیکرهای بی سر شهدا تکان بخورد همان واقعه ای که امام صادق(ع) بفرمایند : به تعداد انگشتان یک دست یار و یاور واقعی ندارم همان واقعه ای که... و نهایتا همان واقعه ای که امام خمینی(ره) بگویند : من جام زهر نوشیده ام و ناله غریبانه (اللهم عجل وفاتی) او فاطمه(س) را به گریه آورد. 🌷شیعه ها مسلمونا ، حزب اللهی ها ، بسیجی ها و ... نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض  مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد ، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بستند و ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند. 🌷وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنید و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جد غریبم فاطمه زهرا(س) و جد غریبم حسین(ع) را بخواند . 🌷به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است و از مستمعین گرامی می خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می گویم: من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید بسوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی(عج) و فاطمه(س) را صدا بزنید ... کی واهمه دارد ز مکافات قیامت آنکس که بود در صف محشر به پناهت الحقير سيد مجتبی علمدار ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ‌💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿✨🌷🌿✨🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚معرفی کتاب از شهید سید مجتبی علمدار 《علمدار 》 زندگینامه و خاطرات از سردار شهید ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ‌💝 متوسلین به شهدا 💝 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵روایت شهید والامقام سید مجتبی علمدار پیرامون شلمچه ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
52.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند/ علمدار 🥀 🕊🌺 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" سید مجتبی علمدار " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 🕯️به نیت "شهید سید مجتبی علمدار" 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷🌷 ✴وقتي به تهران مي آمد، آنقدر دلش براي نجف تنگ مي شد و براي بازگشت لحظه شماري مي کرد كه تعجب مي كرديم. ❇فکر هم نمي کرديم آنجا شرايط سختي داشته باشد. 🔲هادي آنقدر زندگي در نجف را دوست داشت كه مي گفت: بياييد همه برويم آنجا زندگي کنيم. ♦آنجا به آدم آرامش واقعي مي دهد. مي گفت قلب آدم در نجف يک جورديگر مي شود. 🔘بعضي وقت ها زنگ مي زد مي گفت حرم هستم، گوشي را نگه مي داشت تا به حضرت علي سلام بدهيم. 🔗او طوري با ما حرف مي زد که دلواپسي هاي ما برطرف و خيالمان آسوده می شد. 🌟اصلا فکر نمي کرديم شرايط هادي به گونه اي باشد كه سختي بكشد. ✳فکر مي کردم هادي چند سال ديگرمي آيد ايران و ما با يک طلبه با لباس روحانيت مواجه مي شويم، با همان محاسن و لبخند هميشگي اش. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ...
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷🌷 ✳از زماني كه به عراق رفت و در نجف ساكن شد، نگرش خاصي به موضوع ولایت فقيه پيدا كرد. 🌟به ما كه در تهران بوديم مي گفت: شما مانند يك ماهي كه قدر آب را نمي داند، قدر ولایت فقيه را نمي دانيد. ♦مشكل كاردر اینجا نبود بحث ولایت فقيه است. لذا آمريكاطور مي خواهد عمل مي كند. 🔶خوب يادم هست كه ارادت هادي به ولي فقيه بسيار بيشتر از قبل شده بود. 🔳هر بار كه مي آمد، پوسترهاي مقام معظم رهبري را تهيه مي كردو باخودش به نجف مي برد. ✴در اتاق شخصي او هم دو تصويربزرگ روي ديوار بود. تصوير مقام معظم رهبري و در زير آن پوستر شهيد ابراهيم هادي. 🔗هادي در آخرين سفري كه به تهران داشت ماجراي عجيبي را تعريف كرد. 🔘او به نفوذ برخي از عمامه هاي انگليسي و افراد ساده لوحي كه ازدشمنان اسلام پول مي گيرند تا تفرقه ايجاد كنند 🔲اشاره كرد و ادامه داد: مدتي قبل شخصي مي آمد نجف و به جاي ارشادطلبه ها و... تنها كارش اين شده بود كه به مقام معظم رهبري اهانت کند! ❇او انگار وظيفه داشت تا همه ي مشكلات امت اسلامي را به گردن ايشان بيندازد. ⭕من يکي دو بار تحمل کردم و چيزي نگفتم..... 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ...