ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧ صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝

#توسل #کرامات_شهدا 💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود @hasbiallah2 👈خادم الشهدا ➡️@motevasselin_be_shohada 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 #ارسالی اعضای محترم کانال⤵️ به نام خدایی که پرورش دهنده شهداست سلام به همه ی عزیزان وتشکر ازدست اندرکاران کانال بسیار خوب وآموزنده و متذکر وتکان دهنده تون روزعیدغدیر برای زیارت شهدا به آرامگاه شهرمون رفتم وطبق ارادتی که به شهیدسیدمجتبی علمدار داشتم صبح زود همراه دخترم با یک جعبه شیرینی عازم شدیم شیرینی نذر دخترم بود طبق معمول سرخاک شهیدعلمدار شلوغ بود زیارت عاشورا خواندم و ازسرخاک بلندشدم خانم مسنی رودیدم که سلام وعلیک واحوالپرسی گرمی کرد ازسرو وضعش معلوم بود وضع مالی خوبی نداشت متوجه شدم منو اشتباهی گرفت ولی من اصلا به روی خودم نیاوردم یهو یه جرقه توذهنم اومد دست خدا رفت توی کیفم ازکیفم یه چک پول صدهزارتومنی درآوردم بهش گفتم مامان اینم عیدی ازطرف سیدمجتبی علمدار ،بابت غدیر خم شد دستامو میخواست ببوسه که نگذاشتم و بعدباهاش خداحافظی کردم دخترم باتعجب نگاهمون میکرد گفت مامان این خانوم کی بود؟ گفتم نمیدونم گفت خیلی گرم گرفت گفتم متوجه شدم اشتباهی گرفت چند بار دیدمش که قبرشهدارو میشست اما چه اشکالی داشت منم ازطرف شهیدسیدبهش عیدی دادم . یک خرده سبک شدم وخداروشکر کردم که توفیقم داد یک نفر روخوشحال کنم، صبح فردا که بیدارشدم گوشی روروشن کردم درجا پیامکی برام اومد واریزی ۲میلیون و۸۰۰ هرچی فکرکردم متوجه نشدم ازکجاست، رفتم بانک دیدم واریزکننده شخصی بود که چندین ماه پیش موقع معامله این مبلغ روبابت مالیات ازم کسرکرده بود تازه مال یک استان دیگه هم بود اما فردای غدیر چطور برام حواله زد درصورتیکه نمیخواست بده😭😭😭😭😭 سلام خدا برلحظه ی وصال شهدا سلام من برآخرین نفسهای به شمارش افتاده شهدای عزیزوطنم😭😭 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 من یک خانمی ۵۴ساله هستم دست راستم خیلی درد میکرد رفتم دکتر گفت شانه دست راستت (شانه یخ زده شده) باید بیایی فیزیوتراپی ۱۰جلسه اگه جواب نداد بایدطب سوزنی بعد عمل من چون نمیتونستم هزینه فیزیوتراپی بدم ولش کردم ولی خیلی درد داشتم تا اینکه رفتم قم حرم خانم متوسل شدم به شهدای گمنام و خانم ام البنین گفتم من خانه خانم فاطمه معصومه س هستم به خاطر خانم خودتون میدونید من هیچ جوره نمیتونم برای دستم کاری کنم کمکم کنید ... به خداوندی خدا دستم کاملا خوب شد ممنون خانم ام البنین وشهدای گمنام وممنون خانم فاطمه معصومه س که ضامن من شدن خدایا شکرت 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام و ادب و احترام من از بچگی ارادت خاصی نسبت به شهدا و ائمه اطهار دارم فاطمه زهرا سلام الله رو قسم میدم که مراقب ما باشند که بتونیم دینمون رو حفظ کنیم در این دنیای هزار رنگ هزار نیرنگ هر زندگی مشکلات خاص خودش رو داره ما هم مشکلات زیادی داریم اما لحظه لحظه زندگی من با یاد خدا و قرآن و امامان عزیز و شهدای نازنین میگذره. یکی از اقوام بچه دو ساله اش هنوز حرف نمیزد فوق العاده باهوش و زرنگ اما گریه میکرد و اذیت میشد که بفهمونه چی میخواد و چی شده من #سه تا #سه‌شنبه #یس شروع کردم نذر #سید_مجتبی_صالحی_خوانساری باور کنید شروع به حرف زدن کرده و کلمات سخت رو داره به راحتی ادا میکنه ای کاش شهدا تو دلها و قلبهای یخ زده ما انسانها نور ایمان به خدا و قرآنش رو روشن کنند و همه ما رو به راه راست هدایت کنند. آرزو دارم دنیا گلستانی شود و همه انسانها با ایمان و مهربان و بخشنده بشن به امید روزی که مهدی عج به اذن خدا ظهور کنند و دنیا رو به گلستانی از معرفت و آگاهی و مهربانی تبدیل کنند.🌹🌹 التماس دعا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝

#ارسالی_اعضا🌹 سلام قرائت زیارت عاشورا در حرم علی بن موسی الرضا(ع) به نیت شهید محمدرضا محمدحسنی و حاجت روایی اعضای محترم کانال🤲 @motevasselin_be_shohada

🖤🏴 اشکای نم نم دل پر از غم چیزی دیگه نمونده تا ماه محرم باید بیاریم پرچمو کم کم چیزی دیگه نمونده تا ماه محرم 🎙 #محمد_فصولی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝

🔹‌‌این صوت ملکوتی رو گوش کنید امام خمینی (ره) : کسانی که برای خدا کار و قیام می‌کنند، هیچ‌وقت باخت ندارند! آن‌ها که برای دنیا کار می‌کنند، چه به آن برسند و چه نرسند، باخته‌اند! در ظاهر هم اگر خیال بشود که ما نتوانستیم، پس شکست خورده‌ایم، نه. به حَسَبِ واقعش شکستی نخورده‌ایم؛ برای اینکه ما برای خدا کار کردیم، و کسی که برای خدا کار بکند، همین دنیا نیست قضیه؛ جاهای دیگر ما داریم، بُرد آنجاست. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝

آرام باشید✨🌱 الحمدلله علی کل حال. از مسیری که آمدیم ذره‌ای پشیمان نیستیم و از اینکه توفیق پیدا کردیم به وظیفه خود عمل کنیم خدای متعال را شاکریم. ما مامور به وظیفه بودیم و نه نتیجه. انقلاب عزیز ما از این فراز و نشیبها زیاد دیده است و این هم دفتر دیگری است در میان حکایتهای تلخ و شیرین انقلاب. ان شاءالله سایه رهبر عزیزمان مستدام✨ ای دل اَر سيلِ فنا، بنياد هستی برکنَد چون تو را نوح است کشتيبان، زِ طوفان غم مخور🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝

‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> بسم رب الشھـدا #شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_چهل_و_ششم ☺️ محسن از سال 81 که رتبه اول کشور را گرفته بود دیگر در هیچ مسابقه ای شرکت نکرد. یعنی سیزده سال تمام. هر که می شناختش از این رفتار او متعجب بود. 💪 می توانست راحت برتری خودش را در مسابقات ثابت کند و نمی کرد. گوشش بدهکار حرف و حدیث کسانی نبود که می گفتند : 🌸اگر حاجی حسنی قاری خوبی است پس کو رتبه اش؟! کم محلی و بی محلی های زیادی به این خاطر دید. محسن اما آدم تندخویی نبود. هیچ وقت از شخص خاصی گله نمی کرد. 🌺 مردم دار بود و از توهین و غیبت بدش می آمد. در آتش هیچ اختلافی نمی دمید. دوست داشت همه باهم خوب باشند. 🍁در آن مقطعی که رقابت های سیاسی بالا گرفته بودو جناح بندی های سیاسی ، سر از قاریان هم در آورده بود و دل ها را از هم دور کرده بود، محسن سعی می کرد فاصله ها را کم کند. 💝 اخلاق عجیبی داشت. این را رقبایش و آنهایی که افکار سیاسی شان با محسن فرق داشت هم می گفتند ... 🕊💚🕊💚❣💚🕊💚🕊 ✍ ادامه دارد ...

‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> بسم رب الشھـدا #شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_چهل_و_هفتم 🌺 محسن سیزده سال در صورت همان ها که جفا می کردند، لبخند زد و دم بر نیاورد. با همه قاری های شهرش رفیق بود. به شهر های دیگر که می رفت، حتی با قاری های تازه کار دوست می شد. 🌹 مشهد که می آمدند، می رفت دنبالشان می آوردشان خانه و پذیرایی شان می کرد. خیلی از قاریان کشور، روزها و شب ها مهمان اتاق دوازده متری محسن بودند. 🍁 یک وقت به خودش آمد و دید خیلی از مسیرهایی که پی گیرشان است از کانال مسابقات می گذرد. خورده بود به درهای بسته ای که کلیدشان رتبه ای بود که در مسابقات، انتظار محسن را می کشید. 🌻 می خواست فعالیتش را توسعه بدهد و صدای قرآن را به گوش های بیشتری برساند. اما نگاه های تنگ نظر مانع بود. مظلومیت شیعه در دوره های مختلف مسابقات بین المللی قرآن، داغ بزرگتری بود روی دل محسن. 💝 حالا بابا، مامان، مصطفی، جواد، اساتید و شاگردهایش همگی یک چیز از محسن می خواستند؛ شرکت در مسابقات .. تصمیمش را گرفت. 💕 در عرض یک سال از مرحله استانی رسید به کشوری و دست آخر رفت مسابقات جهانی. جهش یک ساله از مرحله شهرستانی به بین المللی بین قاریان ایرانی، یک رکورد فوق العاده بود. 🌸🍃🌸🍃🎀🍃🌸🍃🌸 ✍ ادامه دارد ...