eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
254 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود @hasbiallah2 👈خادم الشهدا ➡️@motevasselin_be_shohada 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 اعضای محترم کانال⤵️ سلام میخواستم از حاجت گرفتن شهدایی برایتان بنویسم. من ۳ یا ۴ دوره در چله شرکت کردم حاجت روایی ها را میخوندم و اشک می ریختم که کاش من هم جزء آنها باشم دخترم امسال کنکوری بود اما با شکست بزرگی در آزمون مواجه شد به طوریکه هیچ امیدی برای آینده اش نداشتم از طرفی سال دیگه اگه میخواست دوباره کنکور شرکت کنه باید دوباره کل درس های یازدهم رو امتحان نهایی می داد تا شرط معدل رو بدست بیاره و این مشکل رو دو برابر می‌کرد. در کمال ناامیدی از خودم، به پابوس حضرت معصومه رفتم و از ایشون زیارت امام رضا رو طلب کردم دوهفته نشد به پابوسی حضرت شرفیاب شدم همزمان شد با مراسم شهید سید حسن نصرالله رحمت الله علیه، از ایشون خواستم از امام رضا بخواهد و از خدا حاجتمو بگیرم از مشهد برگشتم ۱ هفته بعد درست در شب تولد امام حسن عسگری نتایج کنکور آمد و دخترم دانشگاه شهر خودم پذیرفته شد در کمال ناباوری، من در تمام این مدت به شهدای چله، به شهدای گمنام به پسرخاله شهیدم و به شهدای بزرگ و بنام و معروف مثل حاج قاسم عزیز ، شهید رئیسی عزیز و شهید سید حسن نصرالله (درود و رحمت خدا بر همه آنها و سایر شهدا باد) متوسل شدم و حالا موقع تشکر فرا رسیده، خواستم بگم بالاخره من هم حاجت روای شهدا شدم😭😭😭😭😭 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام ممنون بابت زحماتتون در کانال متوسلین به شهدا مزار شهید عزیز گمنام شهرک ما الحمدلله برکات زیاد آورده برای اهالی و محل برگزاری برنامه سه شنبه های مهدوی و مراسم استغاثه امام زمان در غروب جمعه هاست. دیروز بعد دعای ندبه طبق معمول با دوستم رفتیم سر مزارشون من معمولا بهشون که سلام میدم عرض میکنم، عزیز خدا نمیشه شما مهمان داشته باشید و رسم مهمان نوازی به جا نیارید حتما اینجا حضور دارید و مقداری باهاشون حرف میزنم و دلم گرم میشه حضورشون رو کاملا حس میکنم بارها کرامت دیدیم از این شهید دیروز سر قبر نشسته بودم فاتحه میخوندم دوستم هم کنارم بود یدفعه بوی گلاب به مشامم رسید اومدم به دوستم بگم نمیدونم کِی قبر رو با گلاب شستن هنوز بوی گلاب میاد دیدم قبر خیلی خاک گرفته حداقل چهار پنج روزی باید باشه که شسته نشده و این قضیه منتفیه و یکباره بوی گلاب هم دیگه نبود این عطر گلاب به خاطر حضور شهید بود یقین دارم درود خداوند به ارواح طیبه همه شهدای عزیز و امام راحل عظیم الشان که با نفس مسیحایی خود چنین دردانه هایی در مکتب خود پرورش دادند ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🟣خاک های نرم کوشک🟣 كفن من بعد از آن،دیگر حرفی برای گفتن نداشتم، هر وقت می رفت جبهه و هر وقت می آمد کاملاً رضایت داشتم. دلگرم بودم به خوشنودی دل حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها). حجت الاسلام محمدرضارضایی من از قم مشرف شدم حج، او از مشهد، من از مکه آمدن او خبر نداشتم، او هم از مکه آمدن من. آن روز رفته بودم برای طواف، همان روز هم کفش هام را گم کردم وقتی کارم تمام شد پای برهنه از حرم آمدم بیرون، تو خیابان های داغ مکه راه افتادم طرف بازار، جلوی یک فروشگاه کفش ایستادم خواستم بروم تو، یک آن چشمم افتاد به کسی، داشت از دور می آمد. حرکاتش برام خیلی آشنا بود. ایستادم و خیره اش شدم. راست می آمد طرف من، بالاخره رسید بیست سی متری ام، شناختمش، همان که حدس می زدم حاج عبدالحسین برونسی او داشت. می خندید و می آمد ،می دانستم چشم های تیزبینی دارد از دور مرا شناخته بود چند قدمی ام که رسید، دیدم کفش پاش نیست تا خاطره ی قدیم ها زنده شود گفتم:«سلام اوستا عبدالحسین.» «سلام علیکم.» با هم معانقه کردیم و احوالپرسی،به پاهای برهنه اش نگاه کردم. ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 کفن من «پس کفشهاتون کو؟» مقابله به مثل کرد و پرسید:«کفش های شما کو؟» جریان گم شدن کفش هام را تعریف کردم چشمهاش گرد شد وقتی هم که او قصه ی گم شدن کفش هایش را تعریف کرد، من تعجب کردم «عجب تصادقی!» هر دو،یک جا و یک وقت کفش ها را گم کرده بودیم او از یک مسیر و من از مسیر دیگر آمده بودیم بازار پس بیشتر از این، پاهامون رو اذیت نکنیم رفتیم تو فروشگاه،نفری یک جفت کفش خریدیم و آمدیم بیرون،انگارتازه متوجه شدم تو دستش چیزی است.دقیق نگاه کردم چند تا کفن بود از برد یمانی. پرسیدم: «اینا مال کیه؟» شروع کرد یکی یکی به گفتن«این مال مادرمه، این مال بابامه، این مال برادرمه...» برای خیلی ها کفن خریده بود.ولی هیچ کدام مال خودش نبود، یعنی اسم خودش را اصلا نگفت.به خنده پرسیدم: «پس کو مال خودت؟» نگاه معنی داری به ام کرد لبخند زد و گفت «مگه من می خوام به مرگ طبیعی بمیرم که برای خودم کفن بخرم؟» جا خوردم شاید انتظار همچین حرفی را نداشتم جمله ی بعدی اش را قشنگ یادم هست خندید و گفت:«لباس رزم من باید کفن من بشه!» " 1 ". پاورقی ۱_ این خاطره مربوط به سال هزار و سیصد و شصت و دو است که حدود یک سال بعد این سردار افتخار آفرین شهدشیرین شهادت را گوارای وجودش کرد؛ روحش شاد. ادامه دارد.... 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 چایخانه حضرت🌻✨ ان شاءالله قسمت همگی بشه زیارت امام رضا جانم و بیائید اینجا چای حضرت نوش جان کنید💝 @motevasselin_be_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهید والامقام مهدی تیکدری نژاد در جوار مزار پسر شهیدش 🌷🌷🌷🌷 🔸در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم. 👤 شهید حاج قاسم سلیمانی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🥀این نامه را لیلا فقط بخونه... 🌻تقدیم به تمام لیلاهای صبور سرزمینم ... مدیون شهدا و خانواده شهدائیم تا ابد😔😢 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کانال رمان جذاب شهیدان بهشتی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3185640409Cca9743753f ✅دوستانی که علاقه به رمان و داستان زندگی شهدا دارند پیشنهاد میکنم حتما عضو بشند🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Dua-Al-Ahd.mp3
8.25M
🔰دعای عهد 🎙با نوای استاد علی فانی من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا 🌤🌿 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 💚سلام به چهارده معصوم(ع): 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ 🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيَّ بْنُ جَعْفَرٍ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي 🌷⃟ *صَلِي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ 🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 ➡️@motevasselin_be_shohada ‌ 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 2⃣2⃣بیست‌و‌دومین چله ی؛ 🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد 🌤کانال متوسلین به شهدا🌤 🖇 امروز " 10 آبان ماه" 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام 🌷🌷🌷 معرف: خانمِ برادر شهید🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada
شهید بزرگوار سید محمد حیدری🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۶/۲۶ محل ولادت: مشهد _ محله سعد آباد تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۳/۴ محل شهادت: منطقه عملیاتی کوشک مزار: قطعه ۱۵ _ شهدا بهشت رضا (علیه‌السلام) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 🔰زندگینامه شهید سید محمد حیدری : 🌾🪴شهید سید محمد حیدری در ۲۶ شهریور ۱۳۴۴ در شهر مشهد محله سعد آباد دیده به جهان گشود. 🌺🌱سید محمد آخرین فرزند خانواده بود و مهرش بر دل تمامی اعضاء خانواده می نشست. دوران کودکی و ابتدایی را در مشهد گذراند،و دوران راهنمایی را به پایان نرساند. 🌸✨او بخاطر توجه به سختی و مشقت پدر در قبال فرزندان درس را رها و مشغول به کارگری و یاد گرفتن کار لوله کشی شد. آنقدر استعداد و علاقه به کمک به پدر و کار داشت که بعد از مدت کوتاه خودش اوستای کار شد و به تنهایی کار برمی‌داشت. 🌻🍃سید محمد جثه درشت و قد بلندی داشت.بین ورزش ها،ورزش باستانی که منتسب به حضرت علی(علیه‌السلام) است انتخاب کرد و می‌گفت «شیعه باید حتی در ورزش کردن هم سراغ ورزش دشمن نرود.» 💐💫برخلاف سن کم،فهم و درک عمیقی داشت، حواسش به همه چیز بود.آنقدر عزیز خانواده بود که با اندک تاخیری تمام خانواده نگرانش می‌شدند. 🌴🍀علاقه شدیدی به قرآن و دعا داشت. جای رفتن به تفریح و بازی های دوران‌‌ نوجوانی،پاتوقش مسجد بود و تفریحش قرآن،از ورزش باستانی خوشش می‌آمد،امام رضا (علیه‌السلام) را بسیار دوست داشت. 🌷☘از تنبلی بیزار بود و بسیار اهل دستگیری و کمک به دیگران بود.لبخند همیشه بر لبانش بود مگر زمانی که برای حجاب غیرتی می‌شد. همه پسران در منطقه بودند و او فرزند آخر خانواده و پدر و مادرش رضایت به رفتن نمی‌دادند،رضایت را به سختی گرفت و از پایگاه شهید مدرس راهی جبهه نور علیه باطل شد. 🕊🌷در همان بار اول اعزام در چهارم خرداد ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی کوشک به شهادت رسید و پیکرش تا سه ماه در منطقه جا ماند.شهید سید محمد حیدری با وجود سن کم، تلاش بسیار داشت و مزد تلاشش را با به شهادت رسیدن دریافت کرد. 🌹شادی روح شهید صلوات🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌹🌿💫🌹🌿💫🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍دلنوشته ای از دوست شهید: ♨️🔅♨️🔅♨️🔅♨️🔅♨️ سلام سید محمد من باز لحظات آشفتگی سراغ تو آمدم راستش را بخواهی دلم عجیب گرفته است اصلا انگار غروب دل را دو برابر غمگین میکند حجم افکار،و دوری از خاطراتت آزارم میدهد میدانم عملکردم،عملکردی نیست که تو و باقی شهدا را راضی کند ولی خب چه کنم من گره خورده ام به شما و راستش را بخواهی اصلا هرچه میگذرد دوست دارم این گره کورتر شود هرچند از آدمهای اطراف بیشتر زخم بخورم گاهی عجیب میان آدمها احساس تنهایی میکنم من نمیدانم این خط افکار کی و‌ کجا شروع شد ولی دوستش دارم انقدر عمیق انقدر عجیب که نمیخواهم لحظه ای از زندگی ام در مسیر خلاف ان باشد اما خب دل چیزی میخواهد و عمل جای دیگر... عمل پی نفس میدود و دل به دنبال شما و امان از این دو نقطه مقابل آهسته در گوش تو میگویم گاهی میترسم سید محمد از اسلامی که امثال من قرار است پرچم حفاظتش را در دست بگیریم سید محمد دلگیرم از خودم و از همه آنانی که ما را در این مسیر رها کرده اند از ناتوانی تغییر ... و از این گره خوردن به روزمرگی ها میدانی،روزمرگی مثل سیلی است عظیم تو را با تمام داشته ها و نداشته هایت تو را با تمام خواسته ها و ناخواسته هایت میبرد. دلم در این لحظات همه چیز میخواهد خلوت با شما عشق خدا کار و کار و کار برای امام زمان اما. از آدم سردرگم و پیچیده به مَن چیزی جز نشستن و غم خوردن هیچ سر نمیزند گاهی انقدر سوالها در سرم میچرخد و بی جواب میماند که ترس تا عمق استخوانم نفوذ میکند میدانی سید محمد انگار من واقعا آنم که قبل از عطش در جستجوی آب است این را امروز خواندم و انگار چقدر من مصداق آنم... کاش آن عطشی که تو را به شهادت کشاند به جانم بیفتد راستش من از آن سوختن ها میخواهم سوختن هایی که در عمق آن ساختن باشد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌امیرالمومنین علی (ع) - نهج البلاغه - کلام 120 کجایند آنان که در صحنه پیکار،شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده،هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته و صف به صف فرا می گرفتند؟ آنان جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار سپاه خود، شادمان نمی شدند و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند، چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده،شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده. رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهره‌هاشان را پوشانده آنان برادران من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝