🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣
2⃣2⃣بیستودومین چله ی؛
🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد
🌤کانال متوسلین به شهدا🌤
🖇 امروز " #دوشنبه 14 آبان ماه"
📌 #روز_یازدهم چله
《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》
🌻شهید والامقام
#محمدعلی_صبوری🌷🌷🌷
معرف: خانم حاجی، خانم برادر شهید 🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
➡️@motevasselin_be_shohada
شهید بزرگوار محمد علی صبوری🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۴/۲۱
محل ولادت: یزد
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۸
محل شهادت: فکه جنگل امقر
وضعیت:مجرد
پیکر مطهر شهید عزیز بعداز ۱۵ سال مفقودالاثر بودن به آغوش وطن بازگشت
مزار: گلزار شهدای نعیم آباد
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴
🔰مختصری از زندگینامه شهید محمد علی صبوری
💐🍃شهید صبوری در بيست و يكم تير 1344، در شهرستان يزد ديده به جهان گشود. پدرش غلامحسين، كارگر بود و مادرش فاطمه صغری نام داشت.
🌹بنا و معمار بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. هجدهم بهمن 1361، با سمت تكتيرانداز در جنگل امقر اهواز به شهادت رسيد.
🥀✨پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند و دوم مهر 1376، پس از تفحص در گلزار شهداي محله نعيم آباد زادگاهش به خاك سپرده شد.
🌷🕊روحش شاد و یادش گرامی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌹✨🕊🌹✨🕊🌹✨
🌴🌙🌴🌙🌴🌙🌴🌙🌴
📝✨فرازی از وصیتنامه شهید محمد علی صبوری
🌷اول آن که همیشه یاد خدا باشید و هیچگاه درکارهایتان خدا را از یاد نبرید که گمراه خواهید شد (و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسهم انفسهم)
🌷دیگر اینکه بهوش باشید که خون شهدا مسئولیت سنگینی بر عهده شما گذاشته است. بر شماست که با کوشش و جدیت راه آنها را ادامه داده و پاسدار حرمت خونشان باشید که اگر کوتاهی نمایید فردا در پیشگاه خدا جوابی نخواهید داشت.💥
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌺🕊🌿🌺🕊🌿🌺🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتگری شهدا
🖇باید با شهدا حرف زد...
با چندتا شهید حرف زدی❓
چندتا کتاب درمورد شهدا خوندی❓
🎙راوی: شیخ سعید آزاده
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" محمد علی صبوری" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت شهید محمد علی صبوری
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام،میخوام از کرامات شهدا بگم،
در کنگره ۱۴/۵۰۰ شهید شرکت کردم.ولی آن روز فقط تو کیف پول من ۳۰ هزار تومان کرایه داشتم تا به سپاه ناحیه برسم. و از اونجا با ماشین سپاه به محل برگزاری کنگره رفتیم،
داخل سالن که نشستیم.چشم من به عکس شهدا افتاد،گفتم دعوت شدم آمدم، به دیدار شما.ولی موجودی کیفم ۳۰ هزار تومان بوده، من فردا رو چکار کنم،،،؟
درحین صحبت با شهدا بودم،گوشی من زنگ خورد، همکارم گفتند من یک ساعت در کارگاه کاردارم میتونی بیایید کمکم کنید؟
برای یک ساعت کار سختی نیست، به شما مزد ۵۰ هزار تومان میدهم،به خدا تعجب کردم.در همان لحظه گفتم خدا تو چقدر مهربونی. و شهدا چقدر زود جواب منو دادند، خدایا شکرت.🌷🌷🌷
جایی ک کار میکنم ی دفتر هست، و عکس ۱۰ شهید و شهید سردار سلیمانی،و شهید جمهور رئیسی هستند، هر روز به شهدا سلام و صبح بخیر میگم. و براشون صلوات میفرستم،
نزدیک های انتخاب واحد من بود،هرچند با قرض و اینا انتخاب واحد کردم .ی روز به عکس شهدا نگاه کردم گفتم.من انتخاب واحد کردم.شهریه پرداخت کردم ولی درحال حاضر دست من خالی هست،قرض هم دارم....
به خدا همینطور درد دل میکردم،از ی جایی که انتظار نمیرفت، فکرش رو هم نمیکردم،به گوشی من پیام اومد که مبلغی واریز شده.
خودم شوکه شدم،به همکارم نشون دادم،،،،
4میلیون و پانصد هزار تومان بود.گفتم خدایا شکرت،
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام روز بخیر .خدمت شما و همه عزیزانی که این گروه نورانی و معنوی را تشکیل دادند
امروز صبح بعد از نماز صبح برای مشکلی که برام پیش اومده بود متوسل به شهید سید حسن نصرالله شدم و برای شادی روحشون فاتحه و صد صلوات هدیه کردم .
بعد شهادت ایشون ارادت خاصی بهشون پیدا کردم .خدارو شکر همین الان که دارم پیام میفرستم مشکلم برطرف شد .اول از خدا بعد از شهید بزرگوار بینهایت سپاسگزارم 🙏
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
May 11
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🟣خاک های نرم کوشک🟣
قبر بی سنگ
#قسمت_دویست_و_هفده
«می خواست که همین شبونه تو و بچه رو ببریم خونه، ولی دکتر نگذاشت؛ حالا رفته امضا بده که با مسؤولیت خودش شما رو ببره.
کمی بعد پیداش شد،آمد کنار تخت لبخندی زد و احوالم را پرسید رو کرد به مادرم و گفت: «خب خاله جان زینب خانم رو آماده کن که با مادر حسن آقا بریم خونه.»
منظورش من بودم، فهمیدم اسم بچه را هم انتخاب کرده چند دقیقه بعد از بیمارستان آمدیم بیرون.
خانه که رسیدیم، خودش زود دوید طرف رختخواب ها،یک تشک برداشت و آورد کنار بخاری،خواست پهنش کند، مادرم گفت:« این جا،نه ببرین تو اتاق دیگه»
پرسید: «برای چی؟»
مادرم گفت: «این جا مهمون می آد.»
تشک را پهن کرد و گفت:«عیب نداره مهمان ها رو می بریم تو اون اتاق، کی از زینب بهتر که کنار بخاری باشه؟»
رفتم روی تشک و دراز کشیدم، زینب را هم دادبغلم، گفت: «کنار ،بخاری، دیگه دخترم سرما نمی خوره.»
صدای اذان صبح از مسجد محل بلند شد به مادرم گفت:« خاله شما برو نمازت رو بخون من خودم تا بیای پیش
اینا هستم.....»
علاقه اش به زینب از همان اول علاقه ی دیگری بود. شب بعد، بچه را که قنداق کرده بودیم، گذاشت روی پاش. دهانش را برد کنار گوش زینب، همین طور شروع کرد به زمزمه کردن نمی دانم چی می گفت تو گوش بچه، وقتی به خودم آمدم دیدم شانه هاش دارد تکان می خورد. یک آن چشمم افتاد به صورتش، خیش شده بود! دقت که کردم دیدم ،اشکهاش مثل باران از ابر بهاری، دارد می ریزد خواستم چیزی
بگویم، به خودم گفتم بگذار تو حال
خودش باشه.
زینب که سه روزه شد، رفت جبهه، قبل از رفتنش گفت:« زینب رو که ان شاء الله بردین حمام،، نگذارین کسی تو
گوشش اذان بگه»
گفتم:« برای چی؟»
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
قبر بی سنگ
#قسمت_دویست_و_هجده
گفت:«خودم که برگشتم، این کارو می کنم.»
زینب را یک بار بردیم حمام، هفده روز از عمر او گذشته بود که عبدالحسین آمد هنوز رو زمین نشسته بود که
پرسید: «بچه رو بردین حمام؟»
گفتم:«بله.»
گفت:«ندادین که کسی به گوشش اذان و اقامه بگه؟»
وقتی نشست و نفسی تازه کرد به مادرم گفت:« دوباره بچه رو ببرین حمام.»
تا بردند حمام و آوردند غروب شد بعد از نماز مغرب زینب را گرفـت تو بغلش و همان پای بخاری نشست
نمی دانم چه به گوش زینب می گفت فقط می دانم نزدیک دو ساعت طول کشید از همان اول شروع کرد آرام آرام اشک ریختن وقتی بچه را داد ،بغلم، پیراهن خودش و قنداقه ی او خیس اشک شده بود!
دو روز پیش ما ماند شبی که فرداش می خواست برودآمدگفت:« زود آماده بشین می خوایم بریم جایی»
«کجا؟»
یکی، دو جا نمی خوایم بریم، خیلی جاهاست.
فکر زینب را کردم و سردی هوا را گفتم: «منم بیام؟»
گفت: «آره، زینب خانم رو هم باید ببریم».
یک ماشین گرفته بود خودش نشست پشت فرمان، سوار که شدیم راه افتاد
چند تا فامیل تو مشهد داشتیم خانه ی تک تک آنها رفت.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درخواست رهبری از همسر شهید مدافع حرم نجف آباد
💐شهیدمدافع حرم موسی جمشیدیان
♨️همسر شهید که حافظ کل قرآن است، از ۳ آیه عجیب قرآنی صحبت می کند که مایه آرامش او در شرایط سخت شده بود و راه را به او نشان داده بود.
✅رهبر انقلاب در پایان، از همسر شهید درخواست دارند این سه آیه را نوشته و به ایشان بدهند.
🌷🕊شهید موسی جمشیدیان، یکی از یازده شهید مدافع حرم لشکر۸نجف اشرف محسوب می شود که آبان۹۴ در سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در زادگاه وی قلعه سفید نجف آباد خاکسپاری شد.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝