eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
253 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 2⃣2⃣بیست‌و‌دومین چله ی؛ 🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد 🌤کانال متوسلین به شهدا🌤 🖇 امروز " 8 آذر ماه" 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام 🌷🌷🌷 معرف: ناشناس 🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada
شهید گرانقدر محمد رضا ممی زاده🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تابخ ولادت: 1345/1/17 محل ولادت: سراب_آذربایجان شرقی تاریخ شهادت: 1363/5/20 محل شهادت: قصر شیرین_کرمانشاه مزار: بهشت زهرای تهران_قطعه ۲۷ ردیف۵۷ شماره۴ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴 🔰زندگینامه شهید محمد رضا ممی زاده 💐🍃شهید در ۱۷ فروردین ۱۳۴۵ در شهرستان سراب( آذربایجان شرقی) در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. 💫پدرش محبوب و مادرش خاور نام داشت. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود و زندگی ساده ای در روستای کهدولان داشتند .او فرزند هفتم بود. در دوران کودکی در کار کشاورزی به پدرش کمک میکرد و سال ها گذشت و پدر ایشان تصمیم گرفتند برای ادامه مسیر زندگی خانواده به تهران کوچ کنند.و زمانی که این خانواده به تهران آمدند او در تعمیرکاری خودرو مشغول به کارشد.. 🌹🍃با شروع جنگ تحمیلی جوانان غیور و انقلابی که یک به یک عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل بودند این شهید نیز تصمیم گرفت که با دوستان خود برای ثبت نام و اعزام به جبهه بروند .اما پدرش راضی به رفتن او به جبهه نشد و ثبت نام و اعزام او به عقب افتاد. 🌻🌿 او تمام تلاش خود را برای راضی کردن پدر میکرد اما بی فایده بود .پدرش میگفت سن تو هنوز برای رفتن به جبهه زود است، اما او کارهای اعزام را با دوستانش انجام داد فقط مانده بود یک اثر انگشت پدرش. 🌤🌱 یک شب وقتی که پدرش در خواب بود از پدرش اثر انگشت را میگیرد و کارهای اعزامش را تمام میکند .و به هیچ یک از افراد خانواده هم خبر نمیدهد. 🌺✨ زمانی که وقت رفتن به جبهه مشخص میشود چند روز قبلش نامه ای می نویسد زیر فرش خانه میگذارد.. و زمانی که در حین تمیز کردن خانه بودند متوجه نامه میشوند.و آن را میخوانند که در آن از پدر و مادرش حلالیت طلبیده بود و گفته بود که دیگر من تصمیم خود را گرفته ام و چند روز دیگر عازم جبهه هستم. در ابتدا پدر و مادرش ناراحت بودند.. ❣ اما ذره ای عشق وصال به معبودش این شهید بزرگوار را از ادامه راهش باز نمی داشت..که بالاخره به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی در جبهه حاضر شد.. 🕊🥀و سرانجام در ۲۰ مرداد ۱۳۶۳ با سِمت تیربارچی در کله قندی بر اثر اصابت ترکش خمپاره توسط نیروهای عراقی به آرزوی دیرینه اش شهادت رسید و پیکر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شهید محمدرضا ممی زاده 🕊 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" محمد رضا ممی زاده " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 🕯️به نیت شهید محمد رضا ممی زاده 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧ صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود @hasbiallah2 👈خادم الشهدا ➡️@motevasselin_be_shohada 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 اعضای محترم کانال⤵️ با عرض ادب و احترام . من ازدوران راهنمایی تا هم اکنون ارادت خاص به شهدا داشته و دارم .به دوستان و..‌‌هم سفارش کرده و می کنم با شهدا دوست باشید و حتما به مزار شهدا و همچنین شهدای گمنام بروید و حاجت بگیرید . من خیلی از این شهدای زنده حاجت گرفته ام .هم در دوره تحصیل هم در زندگی که به لطف کرم اول خدا بعد شهدای عزیزمان که واسطه شدند خدارا هزار مرتبه شکر موفق هستم در زندگی . خداوند به واسطه دعای شهدای عزیزمان دو تا فرزند صالح و با ایمان به من عطاء کرده است که یکی وکیل شده و دیگری دانشجوی پزشکی است . واقعا نورچشمی هایم با خدا و با ایمان هستند اینها از برکت و دعای شهدا است .خیلی خیلی ارادت به شهدا دارم .همه اطرافیان می دانند و بر کسی پوشیده نیست . و اما خاطره من چند سال پیش یک انگشتر برلیان داشتم دستم بود رفته بودیم بیرون باید ماشین را جایی پارک می کردیم ماشین را در پارکینگ البته تو خیابان محل اختصاصی پارکینگ گذاشتم و رفتم دنبال کارهایمان . یادم نمی رود هرگز، الان هم که در حال نوشتن هستم باور کنید با چشمان گریان می نویسم قربنتون برم شهدای عزیزمان و داداش ابراهیم هادی و سردار دلها حاج قاسم عزیز .داخل پرانتز بگم( من کارمند هستم همیشه محل کارم چادر ساده می پوشم )ولی برای بیرون گاه گاه چادر مشکی طرح دار می پوشم اتفاقا ان روز چادر طرح دار سرم بود رفته بودیم بیرون وقتی منزل امدیم فردا صبح برای نماز دیدم انگشترم در دستم نیست. خیلی خیلی ناراحت شدم به اقام و نور چشمی های عزیزم گفتم. گفتند مامان سادات نگران نباشید شما برید سر کار ما اتاق را با بابا زیرو می کنیم انشاا..پیدا می شود و به شما زنگ می زنیم . امدم سر کار روی مانیتور سر کارم عکس داداش ابراهیم و سردار دلها است کامپیتوتر را روشن کردم وقتی عکسشان بالا امد بعد از سلام و خواندن حمد وسوره با حالت گریه کنان گفتم انگشترم گم شده و قسم جدم را خوردم و اشاره کردم یا امام زمان عج در حالی که عکس این دو شهید را روی صحفه کامپیتوترم نگاه می کردم با چشمان پر از اشک گفتم میشه انگشترم را همین جا برام بیاورید! حالا من شب بود که بیرون رفته بودم .و خیلی تو شهر از این خیابان به ان خیابان رفته بودیم .واقعا نمی دانستم کجا را باید برم به دنبال انگشترم بگردم خلاصه باور شاید نکنید ولی خدا را گواه می گیرم انچه می گویم عین حقیقت است . از روی صندلی بلند شدم چادرم را درست کنم و مجدد بشینم همین که بلند شدم دیدم یک چیزی مثل سنگ پرتاب شد پشت سرم! با کمال ناباوری دیدم انگشترم هست گریه افتادم .زنگ اقام زدم نمی توانستم خودم را کنترل کنم جریان را گفتم ایشان چون کرامات شهدا و ائمه اطهار ع را در طول ۸ سال دفاع مقدس دیده اند و افتخارم این است همسر یک جانباز هستم ایشان باورشون شد گفتند خانم به کسی نگو باورتون شاید نشود... مثل دیوانه ها شده بودم هی نگاه چادرم می کردم می گفتم خدایا من که ان روز این چادر سرم نبوده چه جور از پایین چادرم این انگشتر افتاد زمین . اصلا نمیتوانم چه جور براتون بازگو کنم بهر حال به خاطر اینکه از فکر وخیال و گریه کردن من را ارام کنند جای همگی دوستان خالی به اتفاق همسرم زیارت کربلا رفتیم . درانجا بودم که برام پیام امد شما برنده مسابقه عید غدیر برگزار شده بود انجا هم برنده شده بودم .نوشتم اکنون کربلای معلی هستم به محض امدن تماس می گیرم . از همگی شما خوبان می خواهم یک شهید و یا چند شهید را انتخاب کنید و با آنها حرف بزنید طبق ایه ۱۵۴ سوره بقره و ۱۵۶ سوره ال عمران شهدا زنده اند و نزد پروردگارشون روزی می خورند . خدارا شکر توفیق زیارت مزار این دو بزرگوارم(حاج قاسم و شهید هادی) شامل بنده حقیر شده . از همگی شما خوبان التماس دعای خیر دارم انشاا...شفاعت شهدا شامل حال همگی ما بشود ‌.و در دنیا روسفید و در اخرت سربلند باشیم .ومن ا..‌التوفیق 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 با عرض سلام وخسته نباشید بابت کانال بسیار خوبتون. من در گروه چله نشینی شهدا حاجتمو گرفتم حاجتم اومدن یه خواستگار خوب برای دخترم بود که به شکرانه ی خداوند براش خواستگار اومد و اسباب عقد او فراهم شد🙏🤲 و الان هم حاجت دیگرم شفای دخترم هست که انشالله به یاری خدا و شهدا اونم ازشون می گیرم مطمئنم و امیددارم 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام روز بخیر، من هم به واسطه ی شهدای عزیز حاجت روا شدم متوسل شدم به شهید سرافراز مجید قربانخانی ، واقعا معجزه شد ☺️🌷حقا که این شهدا پیش خدا خیلی عزیز هستن ،ممنون از کانال خوب و پر برکتتون ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 💥بسم رب الشهداء💥 📣📣📣 🏴دوستان با توجه به اینکه پنج شنبه 15 آذر سالگرد تشییع پیکر مطهر شهید عزیز هست تقریبا و همینطور سالروز شهادت بانوی دو عالم❤️‍🔥خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، ان شاءالله با مشارکت شما عزیزان میخواهیم در بهشت زهرا(س) و سر مزار شهید نوید نذری بدیم 🥀🌷اگر مایلید در این نذری سهیم بشید و ان شاءالله با دعای حضرت مادر در سالروز شهادتشون بگیرید، به هر نیت و نذر که دارید هر مبلغی که میتونید به شماره کارت زیر واریز کنید 👇👇👇
6104338681513756
⬅️به نام( متو ) روی‌شماره‌کارت‌بزنیدکپی‌میشه (اگر با آپ خطا زد با برنامه های بانکی مثل همراه بانک و یا عابر و ... واریز مشکلی نداره) 💢از پخش نذری کلیپ یا عکس تهیه و در کانال قرار داده خواهد شد قسمتی از این مشارکت به نیت شهدا هزینه میشه ✅حاجت دارها جا نمونند✅ 🥀🥀🥀شهیدی که مثل اربابش اباعبدالله الحسین علیه السلام سر در بدن نداشت😭😢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 📕 (داستان واقعی) ✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی ❇️ قسمت1 💭دهه شصت ... نسل سوخته ... هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته ما نسلی بودیم که هر چند کوچیک اما تو هوایی نفس کشیدیم که شهدا هنوز توش نفس می کشیدن ما نسل جنگ بودیم ...  آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند دل خانواده ها رو سوزوند، جان عزیزان مون رو سوزوند، اما انسان هایی توش نفس کشیدن  که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت  بی ریا،مخلص،با اخلاق،متواضع،جسور،شجاع،پاک ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون تمام لغات زیبا و عمیق این زبان کوچیکه و کم میاره ...  و من یک دهه شصتی هستم. یکی که توی اون هوا به دنیا اومد توی کوچه هایی که هنوز شهدا توش راه می رفتن و نفس می کشیدن، کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ...  من از نسل سوخته ام اما من ... از آتش جنگ نبود ...  داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد ، غرق خون با چهره ای آرام زیرش نوشته بودن "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... شهدا شرمنده ایم" ... چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ نمی دونم ... اما زمان برای من ایستاد محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ... مادرم فرزند شهیده همیشه می گفت: روزهای بارداری من  از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدادست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت ... اون روزها کی می دونست نفس مادر، چقدر روی جنین تاثیرگذاره. حسش،فکرش،آرزوهاش و جنین همه رو احساس می کنه ... ایستاده بودم و به اون تصویر نگاه می کردم مثل شهدا، اون روز فقط 9 سالم بود ... اون روز پای اون تصویر احساس عجیبی داشتم که بعد از گذشت 19 سال هنوز برای من زنده است. مدام به اون جمله فکر می کردم منم دلم می خواست مثل اون شهید باشم اما بیشتر از هر چیزی قسمت دوم جمله اذیتم می کرد بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره  مادرم می گفت:عزت نفس داره   غرور یا عزت نفس، کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم - ببخشید ... عذر میخوام ... شرمنده ام ...  هر بچه ای شیطنت های خودش رو داره منم همین طور اما هر کسی با دو تا برخورد می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه خصلتی که اون شب خواب رو از چشمم گرفت صبح، تصمیمم رو گرفته بودم - من هرگز کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم ... دفتر برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم - دوست شهید داشتید؟ _ شهیدی رو می شناختید؟ _ شهدا چطور بودن؟ یه دفتر شد  پر از خصلت های اخلاقی شهدا خاطرات کوچیک یا بزرگ رفتارها و منش شون بیشتر از همه مادرم کمکم کرد می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ برام بگه اخلاقش،خصوصیاتش، رفتارش،برخوردش با بقیه... و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد خیلی ها بهم می خندیدن، مسخره ام می کردن ولی برام مهم نبود گاهی بدجور دلم می سوخت اما من برای خودم هدف داشتم هدفی که بهم یاد داد توی رفتارها دقت کنم  ،خودم،اطرافیانم،بچه های مدرسه و پدرم ... 🔸ادامه دارد... ╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮ 🌻🕊@romane_jazzab ╰┅──┅❅❁❅┅──┅╯
ادامه داستان واقعی و تاثیرگذار را از کانال زیر دنبال کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3185640409Cca9743753f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻روایتی از شهید مستجاب الدعوه شادی روح شهدا صلوات🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷 به نام آرمان ایرانم .... او آرمانی ست برای خوب زیستن .... رفیقی ست برای دقایق زهرایی من ... او جنس رفاقتش، نگاه گرمش باهمه برایم فرق دارد چرا که او نامش شهید و مرامش شهادت است ... آرمان من با حضور او پررنگ شد .... می‌شود آرمان بود و در قلب جوانان سرزمینم ایران خوش درخشید..... می‌شود آرمان بود و مرام زهرایی داشت ... میشود آرمان بود برای دفاع از ناموس قدم برداشت .... او به دنبال رضای خدا بود .... و چه زیبا آیه ی ۲۶ سوره آل عمران ... او را تعز من تشا عزت مند کرد .... قرار بود در کوچه های اکباتان عطر حضورش قلب امام زمانش را شاد کرد چون او شادی قلب مولایش را میخواست .... اما در همان کوچه های نامردی عده ای او را، هدفش، مرامش را زیر پاگذاشتند ... و مادری را داغدار سوگ فرزندش ... و قلب ما دوست داران مسیر ارمانم را محزون از پر کشیدنش.... به یاد آرمانم، به یاد قدم های خدایی اش .... از روزهایی فراق او دو فصل هجران می‌گذرد ... اما حضورش برای من تازه است به طراوات و زلالی قطرات باران .... به نام رفیق ترین رفیقم 🤲 ✨ 🌱 خانم مرضیه ابراهیمی از تهران ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝