🌻💐🌻💐🌻💐🌻
💚سلام به چهارده معصوم(ع):💚
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌷⃟ *صلي اَللَّهِ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🌷⃟ *صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيُّ بْنُ جَعْفَرٍ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌷⃟ *صَلِي اَللَّهِ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹
سلام میفرستیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان (عجل الله)
✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان
🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹
صلوات خاصه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)💚
🌻اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌻
🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸
💐اللهم الرزقنا زیارة کربلا🤲
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🍀
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
اللهم الرزقنازیارة علی ابن موسی
💠السلام علیک یاامام الرئوف💠
ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
🔷دعای سلامتی اقا امام زمان🔷
اللهم الرزقنا زیارة سامرا🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِابنِ الحَسن، صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه، ولیّاًًوحافظاً، وقائداًوناصراً، ودلیلاًو عینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌺
💎💎💎💎💎💎💎💎
اللهم الرزقنا زیارة نجف سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يارَبَّ العالَمين
🔽💎دعای غریق💎🔽
دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان:
🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ 🔷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔷ِثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
دعایی که عصرعاشورا،امام حسین علیه السلام به فرزندشان امام سجاد علیه السلام تعلیم دادند:
بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیر یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد.
✨✨✨✨✨✨
دعای نورالنور را کفعمی در کتاب "المصباح" از مولایمان امام زمان نقل کرده است. در روایت است که هرکس این دعا را همیشه بخواند با امام زمان محشور خواهد شد:
«يا نُورَ النُّورِ، يا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ، يا باعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لي وَلِشيعَتي مِنَ الضّيقِ فَرَجاً، وَمِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً، وَأَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ، وَأَطْلِقْ لَنا مِنْ عِنْدِكَ ما يُفَرِّجُ، وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ يا كَريمُ.»
📚 المصباح ص۴۰۷؛ منتخب الاثر ص۵۲۱
💧💧💧💧💧💧💧💧
دعای برکت روزامام صادق(علیه السلام):وقتى صبح دمید بگو:
💥(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ💥اللّهُمَّ صَبِّح آل مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ💥اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةالسَّماواتِ وَالأَرض ِرِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)
َچهارده صلوات با وعجل فرجهم
💐 هدیه به روح ائمه معصومین
💐،امام وشهدا وصلحا
💐وشادی روح همه اموات
💐خصوصا اموات دوستان فرستاده شود
🌹🌼🌹🌹🌼🌹🌹🌼🌹
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹🌼🌹🌹🌼🌹🌹🌼🌹
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣
7⃣ هفتمین چله ی کانال متوسلین به شهدا
💫 امروز "دوشنبه 12 دی ماه"
📌روز "بیست و هشتم" چله صلوات و زیارت عاشورا《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》
🌻شهید والامقام
"سید مهدی متحملیان"🌷🌷🌷
معرف: خواهرزاده شهید،خانم زهرا متحملیان🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسیجی شهید سید مهدی متحملیان🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۳۴۳
محل ولادت: طالخونچه از توابع مبارکه_اصفهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷
عملیات خیبر
مزار: گلستان شهدای طالخونچه
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🔰زندگینامه شهید سید مهدی متحملیان
[🕊🌺🌙]
سید مهدی فرزند سید حسن در سال 1343 در روستای طالخونچه در خانواده ای متدین و مذهبی پا به عرضه وجود نهاد، وی در دامن پاک مادری شهید پرور و با دست پدری مهربان و زحمت کش تربیت یافت .
از همان اوان کودکی ، چهره ای متفاوت با دیگر بچه ها داشت . ایشان در سن شش سالگی وارد دبستان شهید مطهری (بهرام سابق) شد و دوران تحصیلی ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت و بعد از آن وارد مدرسه راهنمایی شهید باهنر برای ادامه تحصیل شد .
ایشان ضمن کسب علم و دانش جهت کمک هزینه خانواده اش، در اوقات فراغت از تحصیل به تلاش و کار مشغول می شدند ، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در فعالیتهای اجتماعی و تظاهرات حضوری فعال داشتند.
ایشان علاقه زیادی به امام داشتند و همیشه اعلامیه ها و نوارهایی که حاوی پیامهای امام در دوران تبعید به دست می آوردند برای دیگران می خواندند و در ترویج آن در بین مردم به همراه دیگر دوستان علاقه مند به امام می کوشیدند .
از بدو تشکیل بسیج مستضعفین ، بعد از پیروزی انقلاب ، همکاری با این نهاد انقلابی را سرلوحه کارهای اصلی خود قرار داشتند ، در همین زمان با تشکیل پایگاه بسیج جواد الائمه (ع) در طالخونچه از اولین کسانی بودند که در این پایگاه عضویت داشتند و با دیگر برادران بسیجی در این دورانی که تازه انقلاب به پیروزی رسیده بود مسئولیت حفظ و حراست و نگهبانی را در روستای طالخونچه بر عهده داشتند .
در این راستا از هیچ گونه کاری برای پیشبرد آرمان های طلایی انقلاب فروگذار نبودند .
ایشان در صحبتهایی که در یک جمع از جنگ می شد اظهار شوق و علاقه می نمودند و این احساس مسئولیت را می کردند که حالا که در فعالیتهای قبل از انقلاب شرکت داشتند باید در این مرحله نیز شرکت داشته باشند و در جبهه های جنگ حضور پیدا کنند
بر همین اساس سید مهدی در سال 1361 طی یک مأموریت چندین ماهه به کردستان اعزام شدند تا آنجا در حفظ و حراست مرز های موطن خود به مبارزه با احزاب و گروهک های دمکرات و کُومُلِه بپردازند .
در این مدت ایشان با روحیات رزمندگان و معنویات جبهه آشنا گردیدند و از آن وقت به بعد همیشه حضوری مستمر در جبهه ها داشتند .
بعد انجام مأموریت خود به همراه دیگر دوستان و همرزمان به سوی جبهه های جنوب حرکت کردند ، آخرین بار این شهید عزیز در عملیات پیروزمندانه خیبر در سال 1362 شرکت نمودند ، محل این عملیات جزایر مجنون[1] بود، و در همین عملیات بود که به دیدار معبود خویش شتافت و ندای حق را لبیک گفت و به خیل یاران اباعبدا... و دیدار شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی پیوست .
پیکر پاک و نورانی این شهید توسط مردم شهید پرور طالخونچه تشییع و در گلستان شهدا طالخونچه در جوار دیگر همرزمانش آرمید تا زیارتگاه اهل دل را روشن تر سازد .
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
❇خاطره ای از خانم زهرا کریمیان خواهرزاده شهید متحملیان
🌴🕊️بِسْمِ ربِّ ٱلشُّهَدَاء
با سلام و درود به آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و روح پرفتوح امام امت خمینی کبیر (رحمة الله علیه) و شهدا از صدر اسلام تا کنون و آرزوی سلامتی رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای عزیز
💐💐💐💐
سخن گفتن از شهید چه سخت است، چرا که شهیدان را شیهدان می شناسند...
🌻🍃🌻🍃🌻🍃
شهید سید مهدی مُتحَمِّلیان دایی بنده دو سال از من بزرگ تر بودند و من خاطرات زیادی از ايشان دارم ، از رفتن های مکررشان به جبهه، چه جبهه جنوب و چه غرب...
📝اما یکی از آن خاطرات:
یک روزی از بهداشت محل آمده بودند در مدرسه ای که سید مهدی درس می خوانده برای آموزش کمک های اولیه وقتی چشمش به سرنگ میفته از هوش میره! تا جایی که معلم و مدیر همه می ترسند..... یعنی طوری بودند که وقتی چشم شان به خون میفتاد حالشان بد میشد...!🤔
حالا تعجب اینجاست که وقتی جنگ شروع شد اول که چند ماهی در کردستان بودند بعد هم رفتند به جبهه های جنوب و در قسمت تعاون فعالیت می کردند یعنی پیکر شهدا و مجروحان را به عقب جبهه می بردند و این نبود جز معجزه الهی که او را شجاع کرده بود ......
این خاطره در ذهن من مانده که امام رحمة الله چه کردند با قلب های جوانان..... که این همه عاشق امام شدند و رفتن به جبهه شان هم برای اطاعت از ولی فقیه بود... تا جایی که در وصیت نامه شان می فرمایند :
امام را فراموش نکنید که اگر از امام جدا شوید، سرنوشتتان سرنوشت اقوامی می شود که وصفشان را خداوند در قرآن آورده است.
روحشان شاد 🌷🌷🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
💠فرازی از وصیت نامه شهید سید مهدی متحملیان
|🌷🌼🌿|
اگر دین محمد(ص) جز با کشتن من استوار نمی گردد ، پس ای شمشیرها مرا در آغوش گیرید .
« امام حسین (ع) »
پروردگار، را سپاس می گویم، که به من فرصت داد تا اسلام را بشناسم تا در خاموشی جهل و شرک از دنیا نروم ، آری این جنگ و این انقلاب باعث شد تا من به انحراف کشیده نشوم و با دیدگاه الهی به جهان بنگرم و شهادت و مرگ را تولدی دیگر در جهت جاودانگی انسان بدانم .
پروردگار، را سپاس می گویم که این نعمت بزرگ ، امام خمینی را برای ما فرستاد تا ما را از ظلمت ها نجات دهد.
پس از حمد و ستایش خداوند و درود بر شهیدان تاریخ و سلام بر امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی، خدمت پدر و مادر و خواهران و برادرانم سلام عرض می کنم ، امیدوارم که خداوند این بنده عاصی و پرگناه را بیامرزد و شفاعت پیامبر و آلش را شامل حالم بگرداند ،
از پدر و مادرم عذر می خواهم که در طول زندگی خود نتوانستم آن گونه که باید و شاید فرزندی مفید برای آنان و جامعه ام باشم .
بهر صورت اگر زندگی ام برای جامعه مفید نبود ، امیدوارم که مرگم برای جامعه مفید باشد و در این صورت است که شما پدر و مادرم باید به درگاه خداوند شکرگزار باشید که خون فرزندتان شرافت یافته و مورد خواست خداوند گردیده است و توانسته اید امانت دار خوبی برای خداوند باشید،
پدر و مادرم از خدا بخواهید که این قربانی ناچیز را از شما بپذیرد .
چند وصیت دارم که می نویسم :
1 ـ ای برادران و خواهران ، آنچه که احکام اسلامی است را پیروی کنید .
2 ـ من به شما وصیت می کنم که امام را فراموش نکنید که اگر از امام جدا شدید سرنوشتتان سرنوشت اقوامی خواهد بود که وصفشان را خداوند در قرآن آورده است .
3 ـ من همه شما را وصیت می کنم ، به وحدت، که وحدت همیشه رمز پیروزی بوده است .
و در پایان از همه دوستان و آشنایانم که حق بر گردن من دارند ، امیدوارم که مرا ببخشند که من سخت محتاج گذشت آنانم ،
و از پدرم می خواهم از مال دنیا هر چه را که دارم ، بدهی هایم را بدهد و بقیه را به فقرا صدقه دهد .
اگر جسدم پیدا شد در کنار دیگر شهیدان طالخونچه خاک کنید .
سید مهدی متحملیان
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
🕊🌻🌿
🌤از هوايی تنفس مي کنيم
که بوی خون شهدا مي دهد
در زمينی راه می رويم
که از خون شهدا گلگون است💔
👈و اين شهيدان بر همه اعمال ما ناظرند...
🌷🌙🥀
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌸🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊شهدا رفتند...ما ماندیم و پاسداری از راه و مسیرشان
مسئولیت سنگینی بر دوش ماست...👌ان شاءالله مدیون خون شهدا نباشیم...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام سید مهدی متحملیان
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩قرائت زیارت عاشورا
🕯️به یاد شهیدسید مهدی متحملیان
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥#قسمت5
همونطور که غرق افکارم بودم به طرف کمد رفتم وچادرنمازم را گذاشتم داخلش که با صدای مادرم به طرف در برگشتم.
مادرم با لیوان ابی در دستش جلوی در ایستاده بود ,تا وضع من را دید که قرمزی چشمام نشان از گریه ام داشت به طرفم امد,لیوان اب را داد دستم وگفت:بخور مامان,الان دیگه بچه های امام حسین ع هم اب دارند,خودت را اینقدر اذیت نکن مادر,والله اهل بیت ع راضی به این کارا نیستند..
لیوان اب را از,دستش گرفتم ,روی عسلی کنار تخت گذاشتم وخودم را انداختم تواغوش مادر وزار زار گریه کردم...مادر مبهوت از کارهام سرم را محکم تر به سینه اش چسپاند ودرحالیکه موهام را ناز ونوازش میکرد گفت:چی شده زر زری مامان؟اتفاقی افتاده؟
ومن که همیشه پناهگاه امن تنهاییم همین اغوش مهربان بود ,از خواب عجیبی که دیده بودم گفتم ودرحالیکه اشک میریختم سرم را از,سینه ی مامان جداکردم توچشماش خیره شدم وگفتم:مامان چرا من این خواب را دیدم؟یعنی تعبیرش چی میشه مامان؟
مادر با دوتا دستش صورتم را قاب گرفت وگفت:عزیز دلم بس که قلبت پاکه این خواب را دیدی ومطمین باش عزاداری دیروزت مورد توجه خانوم حضرت زینب س قرار گرفته همین وسپس لیوان اب را از روی عسلی برداشت به لبم گذاشت,از شدت عطش لیوان اب را لاجرعه سرکشیدم....
به طرف اشپز خانه رفتیم ومادرم درحالیکه بساط صبحانه را اماده میکرد گفت:زری جان هفته ی دیگه مدارس باز میشن,دلم میخواد بریم یه پارچه چادری جدید بگیریم وبا چادر نو بری اخرین سال تحصیلی ات را...لبخندی زدم وگفتم:مامان همون چادرقبلی که نو نو هست,مادرم لیوان شیر را دستم داد وگفت:نه دیگه به دلم افتاده چادر,بگیریم...دوست داشتی باهم میریم,اگه هم دلت خواست عصر با دوستت سمیه برو...
ناگزیر چشمی گفتم وذره ذره شیر داغ را مزه کردم
خوبه با سمیه برم...اره عصرباسمیه میرم واز اونطرف هم میریم قرار هرشب جمعه مان...با یاداوری قرارجمعه ها لبخندی رولبم نشست..
#ادامهدارد...
#نویسنده_ط_حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥#قسمت6
با سروصدا از مامان که داخل اشپزخانه مشغول تدارک شام بود ,خداحافظی کردم وگفتم:مامی طبق دستورشما باسمیه قرار گذاشتیم بریم خرید چادر,برگشتنی هم میریم مسجد برای دعای کمیل,نگران نشی هااا
مامان بوسه ای از گونه ام چید وگفت:برو به سلامت,سفارش نکنم هاا پارچه ی خوبی بگیر ,قیمتش مهم نیست,لطیف باشه وسبک ,درضمن مسجد رفتی التماس دعا,احتمالا بابات هم بیاد مسجد...
بوسه ای به صورت مادرم,بهترین مادر دنیا زدم,چادرم را انداختم سرم وباوقار ومتانت وارد کوچه شدم...
چون خونه سمیه داخل کوچه ی پایینی بود ,قرارمون را گذاشته بودیم سرکوچه ی ما جلوی نانوایی سنگک که از قضا چسپیده به خونه حاج محمد هم بود..
سریع خودم را به سرکوچه رساندم,خبری از سمیه نبود,همونطور که سرم را ازاینور وانور کش میدادم که ببینم سمیه به چشمم میاد یانه,از گوشه ی چشم نگاهی به واحد بالای خونه ی حاج محمد انداختم...پنجره اش باز بود وپرده ی توری سفیدی از پنجره بیرون افتاده بود وباوزش باد رقص کنان ,صحنه ای قشنگی را پدید اورده بود,داشتم با خودم فکر میکردم ,یعنی الان یوزارسیف خونه است ومعلوم داره چه کارمیکنه؟؟
که ناگاه با صدای,شترق وهمزمان سوزش شانه ام به سمت عقب برگشتم...
درحالیکه لبه ی چادرم را به دندان میگرفتم,زدم توسر سمیه وگفتم,خدا لعنتت نکنه دختر,سکته ام دادی...کی تواز این دیوونه بازیهات دست برمیداری,خدامیدونه؟
سمیه با حالتی که خالی از,شیطنت نبود گفت:هی هی..چکارداشتی میکردی؟فرافکنی موقوف خودم دیدم طرف را درسته با چشمات قورت دادی……
با تعجب گفتم:طرف؟؟چی میگی دیوونه من منتظر توبودم..
وسمیه بااشاره به پنجره گفت:اره جون خودت,یوزارسیف بیچاره شانس اورده پشت دیوار بود وگرنه الان چیزی ازش نمونده بود...
با خنده زدم رودستش وگفتم:کافر همه رابه کیش خود پندارد...پرحرفی موقوف,راه بیافت بریم که کلی وقتم را تلف کردی ودربین شوخی وخنده ,درحالیکه دوباره زیرچشمی نگاهی به پنجره میکردم ,به طرف خیابان اصلی راه افتادیم..
#ادامهدارد...
#نویسنده_ط_حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷