eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
256 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇خاطره ای از خانم زهرا کریمیان خواهرزاده شهید متحملیان 🌴🕊️بِسْمِ ربِّ ٱلشُّهَدَاء با سلام و درود به آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و روح پرفتوح امام امت خمینی کبیر (رحمة الله علیه) و شهدا از صدر اسلام تا کنون  و آرزوی سلامتی رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای عزیز 💐💐💐💐    سخن گفتن  از شهید  چه سخت است، چرا که شهیدان را شیهدان می شناسند... 🌻🍃🌻🍃🌻🍃 شهید سید مهدی مُتحَمِّلیان دایی بنده دو سال از من بزرگ تر بودند و من خاطرات زیادی از ايشان دارم ، از رفتن های مکررشان به جبهه، چه جبهه جنوب و چه غرب... 📝اما یکی از آن خاطرات: یک روزی از بهداشت محل آمده بودند در مدرسه ای که  سید مهدی درس می خوانده برای آموزش کمک های اولیه  وقتی چشمش به سرنگ میفته از هوش میره! تا جایی که معلم و مدیر همه می ترسند..... یعنی طوری بودند که وقتی چشم شان به خون میفتاد حالشان بد میشد...!🤔 حالا تعجب اینجاست که وقتی جنگ شروع شد اول که چند ماهی در کردستان بودند بعد هم رفتند به جبهه های جنوب و در قسمت تعاون فعالیت می کردند یعنی پیکر شهدا و مجروحان را به عقب جبهه می بردند و این نبود جز معجزه الهی که او را شجاع کرده بود ...... این خاطره در ذهن من مانده که امام رحمة الله چه کردند با قلب های جوانان..... که این همه عاشق امام شدند و رفتن به جبهه شان هم  برای اطاعت از ولی فقیه   بود... تا جایی که در وصیت نامه شان می فرمایند : امام را فراموش نکنید که اگر از امام جدا شوید، سرنوشتتان سرنوشت اقوامی می شود که وصفشان را خداوند در قرآن آورده است. روحشان شاد 🌷🌷🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣ 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠فرازی از وصیت نامه شهید سید مهدی متحملیان |🌷🌼🌿| اگر دین محمد(ص) جز با کشتن من استوار نمی گردد ، پس ای شمشیرها مرا در آغوش گیرید .  « امام حسین (ع) » پروردگار، را سپاس می گویم، که به من فرصت داد تا اسلام را بشناسم تا در خاموشی جهل و شرک از دنیا نروم ، آری این جنگ و این انقلاب باعث شد تا من به انحراف کشیده نشوم و با دیدگاه الهی به جهان بنگرم و شهادت و مرگ را تولدی دیگر در جهت جاودانگی انسان بدانم . پروردگار، را سپاس می گویم که این نعمت بزرگ ، امام خمینی را برای ما فرستاد تا ما را از ظلمت ها نجات دهد. پس از حمد و ستایش خداوند و درود بر شهیدان تاریخ و سلام بر امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی، خدمت پدر و مادر و خواهران و برادرانم سلام عرض می کنم ، امیدوارم که خداوند این بنده عاصی و پرگناه را بیامرزد و شفاعت پیامبر و آلش را شامل حالم بگرداند ، از پدر و مادرم عذر می خواهم که در طول زندگی خود نتوانستم آن گونه که باید و شاید فرزندی مفید برای آنان و جامعه ام باشم . بهر صورت اگر زندگی ام برای جامعه مفید نبود ، امیدوارم که مرگم برای جامعه مفید باشد و در این صورت است که شما پدر و مادرم باید به درگاه خداوند شکرگزار باشید که خون فرزندتان شرافت یافته و مورد خواست خداوند گردیده است و توانسته اید امانت دار خوبی برای خداوند باشید، پدر و مادرم از خدا بخواهید که این قربانی ناچیز را از شما بپذیرد . چند وصیت دارم که می نویسم : 1 ـ ای برادران و خواهران ، آنچه که احکام اسلامی است را پیروی کنید . 2 ـ من به شما وصیت می کنم که امام را فراموش نکنید که اگر از امام جدا شدید سرنوشتتان سرنوشت اقوامی خواهد بود که وصفشان را خداوند در قرآن آورده است . 3 ـ من همه شما را وصیت می کنم ، به وحدت، که وحدت همیشه رمز پیروزی بوده است . و در پایان از همه دوستان و آشنایانم که حق بر گردن من دارند ، امیدوارم که مرا ببخشند که من سخت محتاج گذشت آنانم ، و از پدرم می خواهم از مال دنیا هر چه را که دارم ، بدهی هایم را بدهد و بقیه را به فقرا صدقه دهد . اگر جسدم پیدا شد در کنار دیگر شهیدان طالخونچه خاک کنید . سید مهدی متحملیان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌻🌿 🌤از هوايی تنفس مي کنيم که بوی خون شهدا مي دهد در زمينی راه می رويم که از خون شهدا گلگون است💔 👈و اين شهيدان بر همه اعمال ما ناظرند... 🌷🌙🥀 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣ 🌸🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊شهدا رفتند...ما ماندیم و پاسداری از راه و مسیرشان مسئولیت سنگینی بر دوش ماست...👌ان شاءالله مدیون خون شهدا نباشیم... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام سید مهدی متحملیان 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩قرائت زیارت عاشورا 🕯️به یاد شهیدسید مهدی متحملیان 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌻 💥 همونطور که غرق افکارم بودم به طرف کمد رفتم وچادرنمازم را گذاشتم داخلش که با صدای مادرم به طرف در برگشتم. مادرم با لیوان ابی در دستش جلوی در ایستاده بود ,تا وضع من را دید که قرمزی چشمام نشان از گریه ام داشت به طرفم امد,لیوان اب را داد دستم وگفت:بخور مامان,الان دیگه بچه های امام حسین ع هم اب دارند,خودت را اینقدر اذیت نکن مادر,والله اهل بیت ع راضی به این کارا نیستند.. لیوان اب را از,دستش گرفتم ,روی عسلی کنار تخت گذاشتم وخودم را انداختم تواغوش مادر وزار زار گریه کردم...مادر مبهوت از کارهام سرم را محکم تر به سینه اش چسپاند ودرحالیکه موهام را ناز ونوازش میکرد گفت:چی شده زر زری مامان؟اتفاقی افتاده؟ ومن که همیشه پناهگاه امن تنهاییم همین اغوش مهربان بود ,از خواب عجیبی که دیده بودم گفتم ودرحالیکه اشک میریختم سرم را از,سینه ی مامان جداکردم توچشماش خیره شدم وگفتم:مامان چرا من این خواب را دیدم؟یعنی تعبیرش چی میشه مامان؟ مادر با دوتا دستش صورتم را قاب گرفت وگفت:عزیز دلم بس که قلبت پاکه این خواب را دیدی ومطمین باش عزاداری دیروزت مورد توجه خانوم حضرت زینب س قرار گرفته همین وسپس لیوان اب را از روی عسلی برداشت به لبم گذاشت,از شدت عطش لیوان اب را لاجرعه سرکشیدم.... به طرف اشپز خانه رفتیم ومادرم درحالیکه بساط صبحانه را اماده میکرد گفت:زری جان هفته ی دیگه مدارس باز میشن,دلم میخواد بریم یه پارچه چادری جدید بگیریم وبا چادر نو بری اخرین سال تحصیلی ات را...لبخندی زدم وگفتم:مامان همون چادرقبلی که نو نو هست,مادرم لیوان شیر را دستم داد وگفت:نه دیگه به دلم افتاده چادر,بگیریم...دوست داشتی باهم میریم,اگه هم دلت خواست عصر با دوستت سمیه برو... ناگزیر چشمی گفتم وذره ذره شیر داغ را مزه کردم خوبه با سمیه برم...اره عصرباسمیه میرم واز اونطرف هم میریم قرار هرشب جمعه مان...با یاداوری قرارجمعه ها لبخندی رولبم نشست.. ... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌻 💥 با سروصدا از مامان که داخل اشپزخانه مشغول تدارک شام بود ,خداحافظی کردم وگفتم:مامی طبق دستورشما باسمیه قرار گذاشتیم بریم خرید چادر,برگشتنی هم میریم مسجد برای دعای کمیل,نگران نشی هااا مامان بوسه ای از گونه ام چید وگفت:برو به سلامت,سفارش نکنم هاا پارچه ی خوبی بگیر ,قیمتش مهم نیست,لطیف باشه وسبک ,درضمن مسجد رفتی التماس دعا,احتمالا بابات هم بیاد مسجد... بوسه ای به صورت مادرم,بهترین مادر دنیا زدم,چادرم را انداختم سرم وباوقار ومتانت وارد کوچه شدم... چون خونه سمیه داخل کوچه ی پایینی بود ,قرارمون را گذاشته بودیم سرکوچه ی ما جلوی نانوایی سنگک که از قضا چسپیده به خونه حاج محمد هم بود.. سریع خودم را به سرکوچه رساندم,خبری از سمیه نبود,همونطور که سرم را ازاینور وانور کش میدادم که ببینم سمیه به چشمم میاد یانه,از گوشه ی چشم نگاهی به واحد بالای خونه ی حاج محمد انداختم...پنجره اش باز بود وپرده ی توری سفیدی از پنجره بیرون افتاده بود وباوزش باد رقص کنان ,صحنه ای قشنگی را پدید اورده بود,داشتم با خودم فکر میکردم ,یعنی الان یوزارسیف خونه است ومعلوم داره چه کارمیکنه؟؟ که ناگاه با صدای,شترق وهمزمان سوزش شانه ام به سمت عقب برگشتم... درحالیکه لبه ی چادرم را به دندان میگرفتم,زدم توسر سمیه وگفتم,خدا لعنتت نکنه دختر,سکته ام دادی...کی تواز این دیوونه بازیهات دست برمیداری,خدامیدونه؟ سمیه با حالتی که خالی از,شیطنت نبود گفت:هی هی..چکارداشتی میکردی؟فرافکنی موقوف خودم دیدم طرف را درسته با چشمات قورت دادی…… با تعجب گفتم:طرف؟؟چی میگی دیوونه من منتظر توبودم.. وسمیه بااشاره به پنجره گفت:اره جون خودت,یوزارسیف بیچاره شانس اورده پشت دیوار بود وگرنه الان چیزی ازش نمونده بود... با خنده زدم رودستش وگفتم:کافر همه رابه کیش خود پندارد...پرحرفی موقوف,راه بیافت بریم که کلی وقتم را تلف کردی ودربین شوخی وخنده ,درحالیکه دوباره زیرچشمی نگاهی به پنجره میکردم ,به طرف خیابان اصلی راه افتادیم.. ... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗📗 کتاب «حاج قاسم» با گردآوری علی اکبری مزدآبادی شامل خاطرات خودنوشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است‌. در ابتدای کتاب یک زندگینامه خودنوشت از سردار سلیمانی وجود دارد که به بخشی از فعالیت‌های او در دوران ابتدایی جنگ اشاره می‌کند. اما در بخش‌های دیگر این کتاب بیشتر از سخنرانی‌ها و خاطرات سردار مرتبط با سه عملیات بزرگ والفجر ۸، کربلاي ۴ و کربلاي ۵ استفاده شده است تا از دل این سخنرانی‌ها، خاطراتی را از سردار سلیمانی و سایر همرزمانش نقل کند و به این وسیله شخصیت او را به مخاطب این کتاب معرفی کند. یکی دیگر از ویژگی‌های شاخص این اثر، ترجمه و ارائه یکی از مقالات خارجی در ارتباط با سردار سلیمانی است که توسط یکی از پژوهشکده‌های سیاسی آمریکا منتشر شده و نشان‌دهنده نگاه پُر از هراس و البته احترام غربی‌ها، به شخصیت این سردار شهید مبارز ایران و اسلام است. @motevasselin_be_shohada
کتاب صوتی " حاج قاسم " "خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی اثر علی اکبری مزدآبادی @motevasselin_be_shohada
Part01_حاج قاسم.mp3
5.96M
📚کتاب صوتی 🔰خاطرات خودنوشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی قسمت1⃣ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمے‌شــناسمتان‌اما در این قاب تصــویر، نگاه‌تـان خیلـے آشناست اینقدر ڪہ دلتنـگت مے‌شوم💔 ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم / ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
halo-havaei-dare-in-gomnami.mp3
10.73M
عجب حال هوایی داره این گمنامی 😭😭 اخ چه صفای داره این گمنامی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا