eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
31.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
287 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود. @hasbiallah2 👈خادم الشهدا ➡️@motevasselin_be_shohada 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 اعضای محترم کانال⤵️ سلام ممنونم بابت کانال بسیار خوبتون الهی شهدا شفیع شما و ما و متوسلین در دنیا و آخرت باشن من دقیقا سال گذشته چله کلیمیه رو برا شهید نوید صفری گرفتم و امسال به حاجت دلم رسیدم با کلی رضایت و خوشحالی از برآورده شدن حاجتم ان شالله امسال میخوام دو تا چله براش بگیرم به دو حاجت دیگم ان شالله برسم 💚💚 خوابی رو شاید ۱۰ سال پیش از گلستان شهدا دیدم ان شالله سر فرصت براتون تعریف خواهم کرد که از اون سال به بعد عشق و ارادت من بشهدا بیشتر و بیشتر شد همیشه براشون ختم قرآن داشتم ذکر و توسل و چله تا اینکه با شروع چله ۱۸ دهم با کانال شما آشنا شدم خدا رو شکر کردم و ممنونم بابت این کار خوبتون الهی ذخیره آخرتتون باشه ان شالله 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام علیکم بزرگوار الهی هر چی از خدا میخواهید نصیب و روزیتون بشه یه مشکل خیلی بزرگ در خانواده ما پیش اومده بود که آرامش را شب و روز از ما گرفته بود با توسل به شهید حمید قبادی نیا نذر صلوات کردم و از او خواستم آرامش به زندگی ما برگردد.. به لطف خدا و روح پاک این شهید حاجتم را گرفتم 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام ، صبح بخیر من یک خانم دزفولی هستم که در همسایگی ما یه خانم مسنی زندگی میکنه ک ایشون مادر شهید هستن ، زمستان ۱۴۰۲ بارش باران زیادی نداشتیم ، یه روز من و شوهرم نشسته بودیم و افسوس نداشتن بارون رو می‌خوردیم ، یه لحظه از ذهنم گذشت و به شوهرم گفتم نذر میکنم بارون بباره و من آش ارده ( یه غذای محلی هستش ک با برنج و ماش و ارده درست میشه ) درست بکنم و یه بشقاب هم ببرم برای مادر شهید شیرزاد ، همون روز بعد از ظهر هوا ابری شد و تا شب بارون بارید و من هم نذرم رو ادا کردم . و من این رو یکی از کرامات شهدا میدونم ک خدا به احترام این شهید و مادرشون به شهر من بارون هدیه داد . باز هم از همین مادر شهید بگم . ایشون پیر و افتاده هستن و من و شوهرم به احترام سن بالای ایشون و به احترام فرزند شهیدش و برای رضای خدا اگه کاری داشته باشه براش انجام میدیم ، یه روز از ما خواست بریم خرید بهشون گفتم اگه چیزی نیاز داری بگو تا برات بگیرم و ایشون چند چیز در خواست کرد و ما هم براشون خریدیم ، فردای اون روز ک به مسجد رفتیم یکی از دوستان گفت خودتو شوهرت چ کار خیری انجام دادین گفتم چطور ؟چیزی شده ؟ گفت دیشب خواب دیدم ک دارین میرین مکه در حالی ک شوهرت سرکاروان و خودت هم معاونش هستی ، و همونجا من خدا رو شکر کردم ک خدا عمل ما رو پذیرفته . 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 با سلام و عرض ادب من با همسرم همیشه سر تحصیلات مشکل داشتم ایشون دکترا بودند و خیلی دوست داشتند من هم حداقل فوق رو داشته باشم چند بار کنکور شرکت کردم قبول نشدم سال ۹۴ باز نتیجه اومد و قبول نشده بودم با اینکه رتبه ام صد و خورده ای شده بود ما داخل شهرمون یه تپه هست که همیشه برای تفریح می رفتیم ولی من تا حالا بالای اونجا رو نرفته بودم مثل همیشه رفتیم و خسته و خورد رسیدیم بالای تپه وقتی رسیدیم دیدم اونجا مزار چند تا شهید گمنام هست خستگی و ناراحتی از عدم قبولی یکدفعه بغض من رو ترکوند و تا می تونستم گریه کردم و گفتم من اولین بار میام پیش شما و ازتون میخام که حاجتم رو روا کنید تا پایین تپه باهاشون حرف میزدم و گریه می کردم شاید باورتون نشه من همون سال توی تکمیل ظرفیت رشته مرتبط با کارم و شهر خودم فوق قبول شدم و الان هم که دارم این رو میگم اشک امونم نمیده همیشه به پسرم میگم این فوق رو شهدا به من دادن و الانم ازشون یک عروس خوب و شایسته خواستم ان شاا... که هوامو داشته باشن و با شفعت و وساطتشون نصیبم کنن و خاطرش رو براتون بفرستم. خوشحالم که عضو این گروه هستم و صبحم رو بایاد شهدا شروع می کنم. 💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ زیبای "مدال افتخار" به مناسبت ولادت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و روز دختر😍🤩 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚معرفی کتاب: 《》 🖇این کتاب زندگینامه شهید مدافع حرم و خاطرات این شهید را به تصویر می کشد. این جوان به شهید ابراهیم هادی علاقه بسیاری داشت. 💕 ابراهیم هادی جوانی با اخلاق بود که زندگی و شهادت او برای همه ما الگو شد. کتاب پسرک فلافل فروش را بخوانید تا بیشتر با شخصیت و روحیات یک شهید جوان آشنا شوید. ♻️کتاب شهید هادی ذوالفقاری؛ کتاب حاوی مجموعه خاطراتی از خانواده و جمعی از دوستان و آشنایان این شهید در ایران و عراق، از دوران کودکی تا زمان شهادت است . 📝نسل سوم انقلاب ما اگر چه ابراهیم هادی ندارد، جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهدای جنگ ایران و عراق هستند، کپی برابر اصل شهید هادی. اما حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید داشت. همیشه سعی میکرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از او را جلوی موتورش و در اتاقش زده بود. با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت. 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷🌷 ✳دوكوهه به عنوان خادم راهيان نور فعاليت ميكرديم. در آن ايام هادي با شوخ طبعي هایش خستگي كار را از تن ما خارج مي كرد. 🔶يادم هست كه يك پتوي بزرگ داشت كه به آن ميگفت: (پتوي اِجكت) يا پتوي پرتاب! 🔆كاري كه هادي با اين پتو انجام ميداد خيلي عجيب بود. يكي از بچه ها را روي آن مي نشاند و بقيه دورتادور پتو را مي گرفتند و با حركات دست آن شخص را بالا و پايين پرت مي كردند. 💟يك بار سراغ يكي از روحانيون رفت. اين روحاني از دوستان ما بود. ايشان خودش اهل شوخي و مزاح بود. هادي به او گفت: حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد❓ ❇بعد توضيح داد كه اين پتو باعث پرتاب انسان مي شود. حاج آقا كه از خنده هاي بچه ها موضوع را فهميده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو. 🔷هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. خيلي سخت ولي جالب بود. بعد هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض🌊 معروف دوكوهه. 🌀بعد از آن خيلي از خادمان دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند! 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ✍ ادامه دارد ...
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷🌷 🔷بعضي از دوستان حتي برخي از بچه هاي مذهبي را مي شناسيم كه اخلاق خاصي دارند❗ ✳كارهايي كه بايد انجام دهند با كندي پيش مي برند. جان آدم را به لب مي رسانند تا يك حركت مثبت انجام دهند. ✴اگر كاري را به آنها واگذار كنيم، به انجام و يا اتمام آن مطمئن نيستيم. دائم بايد بالای سرشان باشيم تا كار به خوبي تمام شود. 🔹اين معضل در برخي از نهادها و حتي برخي مسئولان ديده مي شود. ❇برخي افراد هم هستند كه وقتي بخواهند كاري انجام دهند، از همه ي عالم و آدم طلبكار مي شوند. 💟همه ي امكانات و شرايط بايد براي آنها مهيا شود تا بلكه يك تحرك كوچكي پيدا كنند. ✳اميرالمؤمنين علي (ع) در بيان احوالات يكي از دوستانشان كه او را برادر خود خطاب ميكردند فرمودند: او پرفايده و كم هزينه بود. ⭕اين عبارت مصداق كاملي از روحيات هادي ذوالفقاري به حساب مي آمد. هادي به هرجا كه وارد ميشد پرفايده بود. 🔶اهل كار بود. به كسي دستور نمي داد. تا متوجه ميشد كاري بر زمين مانده، سريع وارد گود ميشد. 🗣راوی یکی از دوستان شهید 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش/شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا