زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
عرض سلام وسلامتی برای شما راویان زندگی شهدا
من هم توفیق شرکت در چله شهدای عزیز رو چندین مرتبه داشتم و بارها کمکم کردن ، دخترم اوایل بارداریش هست پریشب ناگهان به من زنگ زدن که دل درد شدید شدن و….. به مشکل خوردن و من دخترمو با دامادم بلافاصله به بیمارستان رسوندیم و خدا میدونه که من چه حالی داشتم وبه شهید ابراهیم هادی شهید نوید صفری و شهید عبدالمطلب اکبری توسل کردم با چشم گریان ونفری ۵۰۰ صلوات نذرشون کردم ودائم این ذکر و تکرار میکردم یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی...
ودخترم ساعت ۱۲ بستری شد و هر لحظه می گفتیم الان هست که بگن بچه از بین رفته تا ساعت ۴ صبح سونوگرافی کردن که در کمال ناباوری گفتن بچه سالمه و من از برادران شهیدم ممنونم که در بزنگاهای زندگی به دادمون میرسن
شب قبل از قضیه ی دخترم، در خواب دیدم یک بچه ای رو به مندادن که نگه دارم ولی از دستم افتاد و بین جمعیت گم شد ومن دائم ذکر یا صاخب الزمان ادرکنی ……… رو تکرار میکردم که ناگهان بچه پیدا شد اللهم عجل الولیک الفرح خدا …. خدایا صاحب اصلی ما را برسان خدا ب شما دست اندرکاران کانال شهدا اجر بده که مارا با زندگی شهدا آشنا کردین 🌺
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام وقتتون بخیر منم از داداش نوید عزیزم و داداش ابراهیم هادی چندباری حاجت گرفتم 🙏🙏من مشکلات زیادی تو زندگیم داشتم و یکی از بزرگترین مشکلم اتفاق بدی بود که برای شوهرم افتاد و زندانی شدوچندسال گذشت و حبس شوهرم تموم شد و در مدت حبس شوهرم واقعا من با تمام شهدای مخصوصا داداش نویدوابراهیم هادی کارم شده بود صحبت کردن و قران خوندن من بایادشون آرامش میگرفتم خلاصه که مدت حبس همسرم تموم شد الان 9ماهه که آزاد شده وهفته پیش ابلاغیه اومده که جریمه سنگینی باید بپردازه من دنیادور سرم چرخید وازخود بیخود شدم وتوسل کردم به داداش ابراهیم و نویدو تمام شهدااا فقط صداشون کردم تمام شهدای اسلام و صدااا کردم وباخودم حرف میزدم وپدرشوهر م چون سند گذاشته بود برای شوهرم رفت دادگاه که ابلاغیه ببینه جریمه چقدریه منم ازاینطرف مدام قرآن میخوندم وبه داداش هادی گفتم اگه کار شوهرم جریمه نداشته باشه من دعای کمیل برای تمام شهدا به مدت چهل روز میخونم تا داداش عزیزم کار شوهرم جریمه نداشته باشه من التماست میکنم وظهر پدر شوهرم اومد خونه وگفت که جریمه ندارن من از خوشحالی بال در آوردم وخداروشکر کردم ونماز شکر خوندم وچله روهم چند روزه شروع کردم
واقعا من با تمام وجودم میگم داداش نوید، داداش ابراهیم، آرمان علی وردی ،سجاد زبرجدی ،محسن حججی ،عبدالمطلب اکبری، شهید مصطفی زمانی و همه ی شهدااا زندن من اینو باور دارم
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
باسلام و احترام خدمت شما بزرگوار...
اول تشکر میکنم ازتون به خاطر این کانال بسیار خوبتون،خدا خیر دنیا و آخرت نصیبتون کنه ان شالله....
من تازه یه هفته ای شده وارد کانال شدم و به لطف خدا تونستم تو چله شهید هادی شرکت کنم ..خواستم بگم که من تازگیا یه مشکل برام پیش اومده دیروز رفتم بهداشت نزدیک خونمون متاسفانه تو سامانه بیمه ای که بودم بالا نمیامد خانم گفتن هزینه تون بالا میشه چون آزاد حساب میشه،دیگه منصرف شدم برگشتم خونه خیلی بهم ریخته بودم چون مشکلی که دارم باید هر چه زودتر میرفتم دکتر آزمایش بگیرم
امروز صبح از وقتی بیدار شدم حدودا ده باز زنگ زدم واسه مشکل بیمه ایم که درست کنن ولی بازم نشد چون نه کسی جواب میداد هم اینکه حضوری هم رفتم گفتن سامانه بیمه تامین امروز مشکل داره از صبح همش قطع میشه ،خلاصه اینکه گفتم میرم دکتر حالا برام آزمایشاتو بنویسن بعدش خدا بزرگه، رفتم آزمایشگاه منشی گفت که خانم سیستم تامین قطع هست یه ساعت قطعه بعد شاید ده دقیقه باز بشه بشینین صدا میزنم
منم همونجا نشستم یهو شهید رئیسی عزیز اومدن تو ذهنم صد تا صلوات به نیتشون فرستادم گفتم کمک کنید کارم درست بشه، کمتر از ده دقیقه شد صدا زدن گفتن باز شده سیستم،کد رو دادم خانم گفتن ازمایشاتون ثبت نشده نگران شدم چون قبلش رفته بودم دکتر نوشته بودن برام ولی بخاطر همون مشکل بیمه ای بالا نمیامد دوباره به خانم گفتم چک کنن خداروشکر با بیمه بالا اومد و تونستم انجام بدم آزمایشاتو..
واقعا خدا رحمت کنه آقای شهید رئیسی رو حیف شد که از بین ما رفت این بزرگ مرد
😭😭 شهیدان زنده اند ،ان شالله که همه دوستان حاجت روا بشن..
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام صبحتون بخیر
من تازه وارد کانال شدم وبه محض شروع چله مشکل پسرم حل شد ممنونم از کانال خوبتون
و مدییون شهدا هستیم
شهیدان زنده اند اللهاکبر
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
May 11
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_یازدهم
😍 👏 خانواده و مخصوصا استادش مصطفی، تشویقش می کردند.
می خواستند درسش را خوب بخواند و قرائت را هم با قوت پی بگیرد.
💖 محسن، از همان بچگی شش دانگ حواسش را جمع کرده بود و اوضاع را مدیریت می کرد.
ماه رمضان، از مدرسه که بر می گشت، بدو می رفت سر درس و مشق.
همه را زود می نوشت و کاری باقی نمی گذاشت.
👕 عصر که می شد آب و شانه می کرد لباس می پوشید و منتظر می نشست.
آقای سجادی از طرف اوقاف می آمد دنبالش. می بردش شهرستان برای تلاوت.
یک شب محسن از خستگی در راه برگشت خوابش برد.
آقای سجادی از توی ماشین برش داشت و آورد درِ خانه.
مامان دید محسن، مثل یک تکه ماه روی دست های آقای سجادی خوابیده.
😘❤️ دلش غنج رفت از داشتن پسری که نگفته بود من صبح مدرسه بودم و ظهر مشق نوشته ام و حالا چطور این همه راه را بروم شهرستان که قرآن بخوانم؟!
🌺 ده ـ یازده سال بیشتر نداشت که یک روز در خانه را زدند.
مرد جا افتاده ای آمده بود و با محسن کار داشت.
گفته بود جلسه قرآنی دارند و می خواهد محسن آن را اداره کند.
🍁 همان وقت ها یک روز از مامان اجازه گرفت:
_ برام کلاس گذاشتن. گفتن برم قرآن درس بدم.
کلاسش چهار راه خواجه ربیع بود.
جایی دور از کوچه جوادیه.
😢 مامان گفت:
_ می خوای این مسیر رو هی بری و بیای؟! دلواپس می شم!
محسن گفت:
_ من دیگه مــرد شدم! 😌😉
🎀🍃🎀🍃🍃🎀🍃🎀
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_دوازدهم
👕 دبستان که تمام شد مدرسه راهنمایی محل شان ثبت نام کرد.
یک ماه که گذشت یک نفر زنگ زد.
مامان گوشی را برداشت.
مردِ پشت تلفن خودش را معرفی کرد:
_ آقای طوسی از منطقه پنج مشهد.
🏢 گفت:
حاج خانم حاجی حسنی! چرا محسن رو مدرسه معمولی ثبت نام کردید؟!
ما پرونده اش رو بررسی کردیم.
با این نمرات و استعداد قرآنی اش نباید مدرسه معمولی ثبت نامش می کردید.
🎯 مدرسه ای هست به نام شهید اندرزگو.
شما باید بیاین اونجا ثبت نام کنید.
📞☎️ مامان منّ و منّی کرد و گفت :
_ راستش آقای طوسی یک ماه از اول مهر گذشته.
اگه الان اونجا ثبت نامش کنیم شاید جابه جایی سخت باشه برای بچه.
💎 اما او این حرف ها توی کتش نمی رفت. گفت:
_حالا شما بیاین مدرسه رو از نزدیک ببینید! قول می دم خودتون انتخابش کنید.
🌷 بابا همراه محسن رفت برای دیدن مدرسه.
مدرسه خوبی بود.
آزمون می گرفتند و بچه های تیز هوش را انتخاب می کردند برای درس خواندن در آنجا.
وقتی بنا شد محسن برود مدرسه اندرزگو، مدرسه قبلی پرونده اش را نمی دادند.
🌸 می گفتند:
_محسن بهترین دانش آموز ماست! پرونده اش رو نمی دیم!
دست آخر با اصرار بابا و آقای طوسی پرونده اش را گرفتند و محسن به مدرسه جدید منتقل شد.
🎀🍃🎀🍃🍃🎀🍃🎀
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_سیزدهم
🌸دبیرستان رشته ریاضی می خواند و با برنامه های قرآنی سرش از همیشه شلوغ تر بود.
وقتی هلاک به خانه بر می گشت، مامان دوست داشت کنارش بنشیند تا ببیندش. محسن تا وقتی پیش مامان نشسته بود، پایش را دراز نمی کرد.
🌷 کم کم پلک هایش روی هم می افتاد و سرش کج می شد. مامان می گفت:
_ محسن خب بخواب همین جا ده دقیقه! می خوام صورت ماهتو ببینم!
محسن دوباره هوشیار می شد.
می گفت:
_ نه! بی ادبیه من پامو اینجا دراز کنم!
🌺بیخود نبود که مامان، یوسف داوود صدایش می کرد.
اندازه داوود خوش صدا و اندازه یوسف، زیبا و با حیا بود.
🌹تازه ریش درآورده بود.
ریش که نه، از نازکی به کرک شبیه بودند. گذاشته بود روی صورتش بمانند. بهش می گفتند:
_ تو که سنی نداری! بزن اینا رو!
گوش نمی کرد.
می گفت:
_همون که دین گفته!
🌷 چندین سال بعد که شهید شد، لپتاپ و موبایلش دست به دست می گشت. هیچ نقطه سیاهی توی آن ها نبود.
اطرافیان می پرسیدند:
🌼حاج خانم! اینطور که این پسرت را یوسف داوود صدا می زنی، جواد و مصطفی حسودی نمی کنن؟!
مامان می خندید و می گفت:
_ نخیر! جواد و مصطفی حرف مامان رو تایید می کنن! 😅😍😉
🌻🍃🌻🍃🎀🍃🌻🍃🌻
✍ ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆درخواست شهید سجاد زبرجدی از همه شما دوستان
🌷شهید
#مدافعحرم_سجاد_زبرجدی
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
هدایت شده از سلطان امام رضا(ع)💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین چه توصیههایی برای #غدیر داشتند؟
#مُبلّغ_غدیرباشیم
✨سلطان قلبم امام رضا
🕊با نیت وارد شو👇👇
❣@soltan_imamreza
〇(سلطان امام رضا(ع⇧
╰┅❀🍃🌼🍃❀┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷برای غدیر باید بهترین کارا با بهترین کیفیت انجام بشه
الانم وقتشه نه دقیقه 90
✨حجت الاسلام کاشانی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
دعای عهد.mp3
1.78M
🔰دعای عهد
🎙با نوای استاد فرهمند
من دعای عهد میخوانم بیا
بر سر این عهد میمانم بیا
🌤🌿
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
💚سلام به چهارده معصوم(ع):
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيَّ بْنُ جَعْفَرٍ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌷⃟ *صَلِي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣
9⃣1⃣نوزدهمین چله ی؛
🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد
🌤کانال متوسلین به شهدا🌤
🖇 امروز "#شنبه 2تیر ماه"
📌#روز_ششم چله
《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》
🌻شهید والامقام
#عبدالرحیم_اکبری🌷🌷🌷
معرف: ناشناس 🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
➡️@motevasselin_be_shohada
شهید بزرگوار عبدالرحیم اکبری🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
نام پدر: غضنفر
تاریخ ولادت: ۱۳۴۰
محل ولادت: استان فارس_ عشایر غیور سرحد چهار دانگه چادر نشین
تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۳/۱۵
محل شهادت: سنندج
مزارشهید: استان فارس_ شهرستان خرم بید "روستای شهیدآباد"
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
🔰زندگینامه شهید والامقام عبدالرحیم اکبری
°•[🌺🕊🌿]•°
💐🍃شهید اکبری فرزند مرحوم حاج غضنفر اکبری اولین شهید خانواده، اولین شهید شهرستان خرم بید و اولین شهید روستا وبه قولی قاصد یاران
او از عشایر ایلخاص باصری در یک خانواده مسلمان و اصیل به دنیا آمد و در دامان مادری پر مهر ومحبت وپدری مکتب دیده وقرآن خوان واهل مداحی و مرثیه خوانی بزرگ شد
🦋در شش سالگی روانه مدرسه شد و نزد یک معلم مسئول ومتعهد مذهبی که از خویشان بود تربیت یافت
او از همان کودکی در بین بستگان و خانواده خود محبوبیت خاصی داشت و باپدر ومادر خود خیلی مهربان وبرخورد اسلامی داشت
یکی از اخلاق برجسته او در بین خانواده این بود هر وقت از مسافرت می آمد به همه بستگان خود سر می زد واحوال پرسی میکرد
فرمان پدر و مادر را بدون تامل اطاعت میکرد
خلاصه اخلاق نیک او باعث شده بود همه او را دوست بدارند
🌺🍃بعداز پایان دوره ابتدایی بدلیل علاقه خاصی که به مذهب داشت عازم اصفهان شد وتصمیم گرفت سرباز امام زمان عجل الله فرجه الشریف بشود
او در مدرسه نیم آوران اصفهان مشغول درس طلبگی گردید وتقریبا حدود دوسال به درس وبحث پرداخت در همین زمان انقلاب به پیروزی نزدیک میشد وشهید پیش از پیروزی انقلاب در جهت پیشبرد انقلاب فعالیت زیادی داشت از جمله پخش کردن اعلامیه های امام
تا زمانی که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی وبه همت مردم ایران خصوصا جوانان پاک همچون عبدالرحیم باعث سرنگونی رژیم طاغوت وپیروزی انقلاب اسلامی شد
🌷🍃با پیروز انقلاب اسلامی دشمنان خارجی شرق و غرب وعوامل داخلی چپ و راست کشور را مورد تهدید وحمله قرار دادند وشهید اکبری فهمید که دیگر جای درس وبحث نیست باید وارد میدان نبرد شود تا انقلاب آسیب نبیند
به همین خاطر تلاشهایی کرد که خود را وارد میدان مبارزه کند برای سرکوبی دشمنان در کردستان به سپاه دهبید مراجعه کرد اما به دلایل شرایط سنی از ثبت نام واعزام او به میدان نبرد جلوگیری شد
او مدتی صبر کرد
💥پس فرمود مگر نه اینکه امام فرمود؛ *بایکدست قرآن وبا دست دیگر سلاح برگیرید واز شرف وحیثیت انقلاب وکشور دفاع کنید*
بالاخره شهید با تلاش فراوان در سپاه اصفهان بصورت پاسدار موقت ثبت نام کرد وبعداز گذراندن دوره آموزشی وارد کربلای کردستان گردید شهید به مدت چهل شبانه روز به مبارزه با منافقین کوردل پرداخت و کردستان از دست منافقین آزاد گردید
🥀🕊و سرانجام در تاریخ ۱۳۵۹/۳/۱۵ به دست مزدوران ومنافقین آمریکایی به فیض شهادت نائل آمد وبا خونش نهال اسلام عزیز را آبیاری نمود
روحش شاد و یادش گرامی🌷
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
✅گزیده ای از وصیت نامه شهید که روی سنگ مزارش هم حک شده:
🌷هیهات که 18سال از عمرم گذشت هنوز اندر خم یک کوچه ام و از نعمت های خداوند و از نعمت های امام و رهبر ناسپاسی کرده ام
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌹🌿✨🌹✨🌿🌹✨
🔷خواب پدر شهید در زمانی که شهید عبدالرحیم دو ساله بود
✨شهید به روایت پدر مرحومش:
💔شبی در ماه مبارک رمضان در عالم خواب دیدم که از خداوند امر شد که شهید عبدالرحیم را قربانی بکنم
بدون تامل سر او را بریدم و خون گلویش فوران نمود یکمرتبه از خواب بیدار شدم واشک از چشمانم جاری شد
🌿و این خواب در موقعی واقع شد که شهید کمتر از دوسال داشت
و قضیه شهادت او در هجده سالگی به وقوع پیوست💥🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🥀🕊✨🥀🕊✨🥀🕊✨