مُتَرادِف !
روز پانزدهم : وجود یکی تو زندگیم که خدا هدیه داده بهم :) خانوادم شوهر خواهرم اومدن خالمینا قزوین :
روز نوزدهم :
لغو شدن امتحان فردای شب یلدا
زنگ خوردن تلفنم از طرف یکی :')))
بارون
خیس شدن
مُتَرادِف !
خب از امشب این چالشه رو هم بریم ببینیم دنیامون دست کیه ...
روز بیستم :
داداشم
نورم و مهدیه
شناختن ادما
رویا بافیم
مُتَرادِف !
خب از امشب این چالشه رو هم بریم ببینیم دنیامون دست کیه ...
روز بیست و یکم :
دوستای خواهرم
بیرون
داداشم
آشنا شدن با یکی که شبیه خودمهههه :'))))