eitaa logo
موعود
2.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
283 فایل
🔸کانال رسمی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر «عج»🔸 🔹پایگاه اینترنتی موسسه موعود: 🔸fa.mouood.com 🔹فروشگاه اینترنتی: 🔸shop.mouood.com 🔹 ارتباط با موعود: 🔸Eitaa.com/mouood_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ با واژه‌ی ساقی، لقبِ ماه خوش است یک یوسف لب‌تشنه لبِ چاه خوش است تنها قمر علقمه میراب شود تا دیده‌ی یعقوب، پُر از آب شود صدبار اگر دونیمه ابرو افتد بر ساحل غم، به روی زانو افتد رخسار مهش به رنگ خوناب شود با سجده‌ی او علقمه محراب شود صدمرتبه رو به سوی دریا آرد لب‌تشنه‌تر از گذشته، پا بگذارد باران عطش بارد و بی‌تاب شود کِی از دو لب علقمه سیراب شود؟ صدبار اگر بمیرد و جان گیرد دریای فرات از کف عدوان گیرد محتاج نَمی قطره‌ی نایاب شود سیمای حسین در نظرش قاب شود «صد بار اگر علقمه را فتح کند لب‌تشنه‌تر از گذشته برمی‌گردد» ✍️ محمّدرضا سروری @mouood_org
◾️ رفته‌ست آن حماسه‌ی خونین ز یادها دارد زیاد می‌شود ابن‌زیادها آقای عشق! پرچم سبز و مقدّست این روزها رها شده در دست بادها بعد از تو کفر و ظلم، زمین را گرفته است دنیا شده‌ست مضحکه‌ی عدل و دادها آیا زمان آن نرسیده‌ست در جهان نفرین شوند باز هم این قوم عادها؟ کی می‌شود که طالب خونت بیاید و، نام تو تا همیشه بماند به یادها ✍️ مریم سقلاطونی @mouood_org
◾️ بگذار که این باغ درش گم شده باشد گل‌های تَرش، برگ و برش گم شده باشد جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ گر قاصدک نامه‌برش گم شده باشد باغ شب من کاش درش بسته بماند ای کاش کلید سحرش گم شده باشد بی اختر و ماه است دلم مثل کسی که صندوقچه‌ی سیم و زرش گم شده باشد شب تیره و تارست و بلادیده و خاموش انگار که قرص قمرش گم شده باشد چاهی‌ست همه ناله و دشتی‌ست همه گرگ خواب پدری که پسرش گم شده باشد آن روز تو را یافتم افتاده و تنها در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد پیچیده شمیمت همه‌جا، ای تن بی سر! چون شیشه‌ی عطری که درش گم شده باشد ✍️ سعید بیابانکی @mouood_org
◾️ بزرگ فلسفه‌ی نهضت حسین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است حسین مظهر آزادگی و آزادی است خوشا کسی که چنینش مرام و آئین است ببین که مقصد عالی نهضت او چیست که درک آن سبب عزّ و جاه و تمکین است فراز نی سر وی گر رود نباشد باک که سرفرازی طاها و آل یاسین است اگرچه داغ جوان، تلخ‌کام کردش، گفت: «که مرگ در ره حفظ شرف، چه شیرین است» ز خاک مردم آزاده، بوی خون آید نشان سروری و راه رهبری این است ✍️ خوشدل تهرانی @mouood_org
◾️ شرمنده‌ام، زبان دلم وا نمی‌شود احساس لالِ من به تو گویا نمی‌شود درمانده‌ام ز وصف تو ای سرخِ سرخِ سرخ! خون‌واژه‌ای به وصف تو پیدا نمی‌شود می‌خوانمت به نام و نمی‌دانمت هنوز فهمیدنت نصیب دلِ ما نمی‌شود در کربلا نبوده‌ام، و می‌کنم دعا گردم شهید عشق تو، امّا نمی‌شود! زینب! مگرد دشت پر از لاله را چنین ای خواهرم! شهید تو پیدا نمی‌شود آن‌سو ستاده بر خطِ خون، ذوالجناح عشق با من بیا به صحنه که فردا نمی‌شود گنگم هنوز و کار دلم حسرت‌ست و بس شرمنده‌ام، زبان دلم وا نمی‌شود ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org
◾️ شوريده سری که شرح ايمان می‌کرد هفتاد و دو فصل سرخ، عنوان می‌کرد با نای بريده نيز بر منبرِ نی تفسير خجسته‌ای ز قرآن می‌کرد ✍️ سیّد حسن حسینی @mouood_org
◾️ قیام سرخ حسینی، قیام بیداری‌ست ز روی حضرت آئینه، پرده‌برداری‌ست پیام نهضت خونین کربلا این است: «سرِ بُریده نشانِ شکوه سرداری‌ست» خدا کند که بفهمیم راز خونش را و اینکه در سفر سرخ او، چه اسراری‌ست؟! حسین، تشنه‌ی آب فرات...؟ هرگز، نه حسین، تشنه‌ی یک جُرعه زمزمِ یاری‌ست چو «حُر»، مُصمّم و ثابت‌قدم بمان در عشق پیام خون خدا، عاشقان! وفاداری‌ست به بام نیزه شکُفت و به لهجه‌ی خون گفت: «عروج بر فلک سَروری، به دشواری‌ست» منم که مُرده‌ام و مجلسِ عزا، دارم تو زنده‌ای به خدا، در تو زندگی جاری‌ست ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org
◾️ هلا! ای جسم من ای خفته، ای زندانیِ دیوار فقط با مرگ از این خواب سنگین می‌شوی بیدار ... می‌اندیشم به آرامش، به خوابی خوش درون خاک جهان! ای بختک بی‌انتها دست از سرم بردار ... جهان آری، چه فرقی می‌کند با سیب یا گندم فریبم داد با درهم، فریبم داد با دینار ... جهان نگذاشت تا روز دهم در کربلا باشم چه فرقی می‌کند حالا؟ شوم توّاب یا مختار ... جهان این تیره‌ی خاموش روشن می‌شود، آری محرّم‌ها که می‌کوبم سیاهی بر در و دیوار همان وقتی که اشکی می‌چکد در روضه از چشمم همان وقتی که می‌گویند از گودال، از مسمار ... جهان پایان خوبی با حسین بن علی دارد تو تنها گریه کن در روضه، باقی را به او بسپار... ✍️ سیّدحمیدرضا برقعی @mouood_org
◾️ روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه‌ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی‌ست که با حالِ نزار پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه! باغبانی‌ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه! شیرمردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه! جان من برخیِ «آن مرد» که در شط فرات تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه! هر طرف می‌نگری نامِ حسین است و حسین ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه! ✍️ حسین جنّتی @mouood_org
◾️ این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست ریگ ملکوت است، عقیق یمنی نیست افتاده ابوالفضل ابوالفضل در این دشت دیگر عَلم هیچیک انداختنی نیست در خاک، تو را دفن نکردیم و دمیدی این گل، گل خودروست، گل کاشتنی نیست یک دست تو این گوشه و یک دست تو آن سو بین‌الحرمینی که در آن، سینه‌زنی نیست دعوت‌شده‌ی مجلس خوبانی و آنجا رختی به برازندگی بی‌کفنی نیست برخواستی و جان تو را خواست وگرنه هر رودِ به صحرازده، دریا شدنی نیست ✍️ مهدی فرجی @mouood_org
◾️ ما شعر عطش را نچشیدیم، ببخش آن واقعه را خوب ندیدیم، ببخش صد بار، خبر رسید و راه افتادیم هر مرتبه هم دیر رسیدیم، ببخش ✍️ سیّدمهدی نقبایی @mouood_org
◾️ حیف است به گوش ما اذانت نرسد توحیدِ صدای مهربانت نرسد از خاک تو را به آسمان‌ها بردیم تا دست کسی به آستانت نرسد! ✍️ رضا اسماعیلی @mouood_org