eitaa logo
حقایق نهان 📚_دروغهای عیان📡📱
1.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
62 فایل
در جستجو و بیان حقایق قرآن میخوانید؟ 👇 https://eitaa.com/mowlA_z/5490 🟢 ارتباط با بنده کمترین و خادم خودتان شناس👇 🌹 @MmowlA_z ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/6659015682 نظر سنجی در رابطه با مطالب کانال👇 https://EitaaBot.ir/poll/z3qv
مشاهده در ایتا
دانلود
50.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جامعه خوکی! بیانی از دکتر با محتوایی بسیار خوب و البته مهم حتماً ببینید و ببینانید ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/mowlA_z ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ 📗در جستجو و بیان حقایق 📕 📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘
🏆سیزده‌بدر و جبر جمعی، طبیعت یا رسم؟ 🟥سیزدهم فروردین که از آن به‌عنوان «سیزده‌بدر» یاد می‌شود، یکی از روزهایی است که تقریباً همه‌ی مردم ایران به طبیعت پناه می‌برند. گویی یک فرمان نانوشته، همگان را به خروج از خانه و نشستن در پارک‌ها، باغ‌ها و کوهستان‌ها سوق می‌دهد. اما چرا؟ چرا دوازدهم، چهاردهم یا پانزدهم فروردین این شور و اشتیاق دیده نمی‌شود؟ آیا این یک انتخاب واقعی است، یا نوعی جبر اجتماعی که نادیده گرفتنش، انسان را در غربت و افسردگی‌ای ناگفته فرو می‌برد؟ طبیعت در هیچ روزی بسته نیست. در هر روز از سال، می‌توان در دل جنگل‌ها، کنار رودخانه‌ها یا در هوای پاک کوهستان نفس کشید. حتی دوازدهم، چهاردهم یا پانزدهم فروردین، می‌توان بدون ترافیک، بدون شلوغی و ازدحام، بدون صدای بوق‌های ممتد و زباله‌های پراکنده، از طبیعت لذت برد. اما چرا کمتر کسی این کار را می‌کند؟ پاسخ در جبر اجتماعی نهفته است. سیزده‌بدر بیش از آنکه یک آیین کهن باشد، یک عادت اجتماعیِ مدرن است که رسانه‌ها و الگوهای رفتاری جمعی آن را تثبیت کرده‌اند. تلویزیون، رادیو، شبکه‌های اجتماعی، خانواده و اطرافیان، هر سال یادآوری می‌کنند که «نباید سیزده را در خانه ماند». این تکرار، کم‌کم به یک الزام تبدیل شده است. انسان موجودی اجتماعی است و به‌طور ناخودآگاه، هماهنگی با جمع را نوعی امنیت می‌داند. وقتی همه بیرون می‌روند، و خیابان‌ها خلوت می‌شود، اگر در خانه بمانی، گویی از جمع رانده شده‌ای. این حس، ترکیبی از انزوا، عقب‌ماندن از جریان جمعی، و حتی نوعی گناه نانوشته است که بر روان فرد سنگینی می‌کند. اما اگر همین تصمیم را در روز چهاردهم یا پانزدهم بگیری، چنین احساسی سراغت نمی‌آید، چون دیگران هم همان کار را کرده‌اند! تصور کنید یک روز بهاری با هوای مطلوب در خانه مانده‌اید. اگر این روز دوازدهم یا چهاردهم فروردین باشد، هیچ احساسی از عقب‌ماندن یا غربت نخواهید داشت. چرا؟ چون جمعیت گسترده‌ای تصمیم مشابه گرفته‌اند و هیچ جبر رسانه‌ای یا خانوادگی شما را متهم به «در خانه ماندن» نمی‌کند. اما سیزدهم، یک پیام نانوشته در ذهن شما نقش می‌بندد: «همه رفته‌اند، چرا من نرفتم؟» این همان نیروی اجتماعی است که نه بر پایه‌ی منطق، بلکه بر اساس تکرار و فشار جمعی شکل گرفته است. گویی با نرفتن، از جامعه کنار گذاشته می‌شوند. این همان جبر نامرئی است که انتخاب را به امری ناگزیر تبدیل می‌کند. اگر بتوانیم این چارچوب‌های جمعی را بشناسیم، شاید بتوانیم از بسیاری از جبرهای مشابه نیز رها شویم. می‌توان روزهای خلوت‌تر را برای لذت بردن از طبیعت انتخاب کرد، می‌توان از فشارهای اجتماعی عبور کرد و واقعاً انتخاب کرد، نه اینکه انتخابی از پیش تعیین‌شده را اجرا کنیم. سیزده‌بدر تنها یک مثال از هزاران نمونه‌ی دیگری است که نشان می‌دهد چگونه جامعه می‌تواند ما را وادار به انتخاب‌هایی کند که گمان می‌کنیم از آنِ خودمان است. همان‌طور که سیزده‌بدر برای بسیاری نه یک انتخاب آگاهانه، بلکه یک اجبار نانوشته است، حضور در برخی مراسم‌های مذهبی نیز به همین سرنوشت دچار شده است. بسیاری از افرادی که در این مراسم‌ها شرکت می‌کنند، نه از سر معرفت و شناخت، بلکه از روی عادت، فشار اجتماعی، محیط خانوادگی و اجتماعی، و ترس از طرد شدن این کار را انجام می‌دهند. در جامعه‌ای که هنجارهای جمعی تعیین می‌کنند که «باید» در فلان مراسم حاضر شد، افراد کمتر به این فکر می‌کنند که چرا واقعاً آنجا هستند. آیا برای درک عمیق‌تر پیام اهل‌بیت علیهم‌السلام آمده‌اند؟ آیا هدفشان تقویت رابطه‌ی قلبی و فکری با حقیقت دین است؟ یا صرفاً چون اطرافیانشان حضور دارند و از کودکی و نسل‌های گذشته شرکت در این مجالس مرسوم بوده، خود را ملزم به بودن در آن فضا می‌بینند؟ وقتی حضور در یک مجلس تبدیل به یک رسم و پیروی ازجمع شود،کم‌کم محتوا و معرفت جای خود را به تکرار و عادت می‌دهد. درست مانند سیزده‌بدر که اگر کسی در خانه بماند، احساس می‌کند چیزی را از دست داده، در اینجا هم اگر فردی در مراسمی شرکت نکند، دچار حسی غریب یا حتی عذاب وجدان می‌شود، نه به‌خاطر از دست دادن فرصت درک حقیقت، بلکه صرفاً به این دلیل که جامعه چنین القا کرده است. ای‌کاش شور و شوق ما در این مراسم‌ها، از شعور و معرفت نشأت می‌گرفت، نه از روی جبر و عادت‌های بی‌تفکر. ای‌کاش شناخت و عشق، جایگزین اجبار و همرنگی با جماعت می‌شد.آنچه ماندگار است، فهم عمیق و پیوند درونی با حقیقت است، نه صرفاً حضوری که از سر عوامل مختلف اجتماعی و روانی شکل گرفته است. ✍ مسعود سلطانی ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/mowlA_z ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ 📗در جستجو و بیان حقایق 📕 📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘