eitaa logo
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
2هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
12 فایل
❁ـ﷽ـ❁ کانال رسمی موسسه مهد قرآن و عترت شهرستان میاندوآب 📞 برادران: 04445261671 📞 خواهران: 04445223960 🌐 آدرس : بلوار انقلاب - کوچه رضوان 📨 ارتباط با کانال: @ahmadhgn 🌟 وب سایت موسسه: http://www.mqm.ir/ درگاه پرداخت نذورات http://mqm.ir/nazr
مشاهده در ایتا
دانلود
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_سوم 💠تلاش‌هاي من بعد از مدتي محقق شد و پس
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠عمليات به خوبي انجام شد و با شهادت چند تن از نيروهاي پاسدار، ارتفاعات و كل منطقه مرزي، از وجود عناصر گروهك تروريستي پژاك پاكسازي شد. 🔻من در آن عمليات حضور داشتم. يك نبرد نظامي واقعي را از نزديك تجربه كردم، حس خيلي خوبي بود. 🍃آرزوي شهادت نيز مانند ديگر رفقايم داشتم، اما با خودم مي‌گفتم: ما كجا و توفيق شهادت؟! ديگر آن روحيات دوران جواني و عشق به شهادت، در وجود ما كمرنگ شده بود. 🔷در آن عمليات، به خاطر گرد و غبار و آلودگي خاک منطقه و... چشمان من عفونت کرد. آلودگي محيط، باعث سوزش چشمانم شده بود. اين سوزش، حالت عادي نداشت. ⭕️پزشك واحد امداد، قطره‌اي را در چشمان من ريخت و گفت: تا يك ساعت ديگه خوب مي‌شوي. ساعتي گذشت اما همين‌طور درد چشم، مرا اذيت مي‌كرد. ✨چند ماه از آن ماجرا گذشت. عمليات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد كه ارتفاعات شمال غربي به كلي پاكسازي شود. 🌀نيروها به واحدهاي خود برگشتند، اما من هنوز درگير چشم‌هايم بودم. بيشتر، چشم چپ من اذيت مي‌كرد. حدود سه سال با سختي روزگار گذراندم. 🔸در اين مدت صدها بار به دكترهاي مختلف مراجعه كردم اما جواب درستي نگرفتم. تا اين‌كه يك روز صبح، احساس كردم كه انگار چشم چپ من از حدقه بيرون زده! 🖋ادامه دارد... @mqm_ir
سلام و عرض ادب محضر شما خوبان الهی 🌹 امیدوارم در سایه ی توجهات وعنایات خداوند متعال و در زیر سایه هدایت اهلبیت علیهم السلام، حالتون کاملا خوب باشد و از زندگیتون رضایت کافی رو داشته باشید🌺 ✅ با توجه به اهمیت بحث تربیت و هدایت فکری فرزند و جلوگیری از آسیب های اجتماعی خانواده، میخواهیم در این کانال، مطالب خلاصه و مفید مهمترین نکات مربوط به تربیت فرزند و خانواده سالم را تقدیم شما عزیزان کنیم.💐 برای این امر از راهنمایی های ارزنده استاد گرانقدر دکترغلامرضا احمدی ـ روانشناس و پژوهشگر خانواده ـ بهره مند خواهیم شد. ▶️ محتوای مباحث هم به صورت کلیپ های کوتاه آموزشی ، هم در قالب های چند رسانه ای دیگر و هم به صورت پیام های متنی تقدیم مخاطبین عزیز خواهد شد. والدین محترم و دانش آموزان عزیز می توانند برای ارتباط و درخواست راهنمایی و مشاوره با مشاور تربیتی موسسه مهد قرآن، با آیدی @ahmadi3341 در ارتباط باشند. برای همین امر باید همه مطالب رو با دقت دنبال کنید، امیدواریم که مورد استفاده تان قرار بگیرد. 🌼🍀 لینک این کانال را به دوستان و آشنایان خود بشناسانید تا از مطالب و محتوای آن بهره مند شوند. ┏━━ °•🍃🌺☘️🌹🌿🌼🌷🍀•°━━┓ https://eitaa.com/sahele_Aramesh_Quran https://eitaa.com/sahele_Aramesh_Quran https://eitaa.com/sahele_Aramesh_Quran ┗━━ °•🍃🌺☘️🌹🌿🌼🌷🍀•°━━┛
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_چهارم 💠عمليات به خوبي انجام شد و با شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠درست بود در مقابل آينه كه قرار گرفتم، ديدم چشم من از مكان خودش خارج شده! حالت عجيبي بود. از طرفي درد شديدي داشتم. همان روز به بيمارستان مراجعه كردم و التماس مي‌كردم كه مرا عمل كنيد. ديگر قابل تحمل نيست. 🔻كميسيون پزشكي تشكيل شد. عكس‌ها و آزمايش‌هاي متعدد از من گرفتند. در نهايت تيم پزشكي كه متشكل از يك جراح مغز و يك جراح چشم و چند متخصص بود، اعلام كردند: يك غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ايجاد شده، فشار اين غده باعث جلو آمدن چشم گرديده. 🌀به علت چسبيدگي اين غده به مغز، كار جداسازي آن بسيار سخت است. و اگر عمل صورت بگيرد، يا چشمان بيمار از بين مي‌رود و يا مغز او آسيب خواهد ديد. ⭕️كميسيون پزشكي، خطر عمل جراحي را بالاي 60 درصد مي‌دانست و موافق عمل نبود. اما با اصرار من و با حضور يك جراح از تهران، كميسيون بار ديگر تشكيل و تصميم بر اين شد كه قسمتي از ابروي من را شكافته و با برداشتن استخوان بالاي چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند. 🔸عمل جراحي من در اوايل ارديبهشت ماه 1394 در يكي از بيمارستان‌هاي اصفهان انجام شد. عملي كه شش ساعت به طول انجاميد. 🍃تيم پزشكي قبل از عمل، بار ديگر به من و همراهان اعلام كرد: به علت نزديكي محل عمل به مغز و چشم، احتمال نابينايي و يا احتمال آسيب به مغز و مرگ وجود دارد. براي همين احتمال موفقيت عمل، كم است و فقط با اصرار بيمار، عمل انجام مي‌شود. 🔵با همه دوستان و آشنايان خداحافظي كردم. با همسرم كه باردار بود و در اين سال‌ها سختي‌هاي بسيار كشيده بود وداع كردم. از همه حلاليت طلبيدم و با توكل به خدا راهي بيمارستان شدم. ✅وارد اتاق عمل شدم. حس خاصي داشتم. احساس مي‌كردم كه از اين اتاق عمل ديگر برنمي‌گردم. تيم پزشكي با دقت بسياري كارش را شروع كرد. من در همان اول كار بيهوش شدم. 🖋ادامه دارد... @mqm_ir
🔺جشن ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔶سخنران: حجت الاسلام والمسلمین صدر کریمی ‌ 🔶بانوای: کربلایی حسین بخشی 🗓 پنج‌شنبه ۲۲ دی ماه ⏰ساعت ۱۹ شب 🔹حسینیه مهد قرآن و عترت، شهرستان میاندوآب ‌ روابط عمومی مهد قرآن و عترت میاندوآب @mqm_ir
✳اختتامیه اکران های مردمی سیزدهمین جشنواره فیلم عمار استان آذربایجان غربی _میاندوآب 📽همراه با اکران فیلم از آثار برگزیده جشنواره سیزدهم و اجرای برنامه های فرهنگی 🌹با حضور خانواده های معظم شهدا، جمعی از فعالان فرهنگی و قرآنی و عموم همشهریان گرامی شهرستان میاندوآب 📆زمان: چهارشنبه ۲۱ دی ماه ساعت ۱۵ 🏳مکان: سالن آمفی تئاتر فرمانداری ستاد اکران مردمی شهرستان میاندوآب
هم اکنون
🔰 کلاس تدبر موضوعی قرآن کریم، با موضوع تربیت سیاسی 🔶 مدرس: استاد دکتر رضایی 🆔 @mqm_ir
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_پنجم 💠درست بود در مقابل آينه كه قرار گرفتم
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠عمل جراحي طولاني شد و برداشتن غده پشت چشم، با مشكل مواجه شد. پزشكان تلاش خود را مضاعف كردند. برداشتن غده همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد با مشكل جدي همراه شد. 🔻آن‌ها كار را ادامه دادند و در آخرين مراحل عمل بود كه يكباره همه چيز عوض شد... 🌀احساس كردم آن‌ها كار را به خوبي انجام دادند. ديگر هيچ مشكلي نداشتم. آرام و سبك شدم. چه‌قدر حس زيبايي بود! درد از تمام بدنم جدا شد. يكباره احساس راحتي كردم. سبك شدم. 🔅با خودم گفتم: خدا رو شكر. از اين همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چه‌قدر عمل خوبي بود. با اين‌كه كلي دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روي تخت جراحي بلند شدم و نشستم. 🍃براي يك لحظه، زماني را ديدم كه نوزاد و در آغوش مادر بودم! از لحظه كودكي تا لحظه‌اي كه وارد بيمارستان شدم، براي لحظاتي با تمام جزئيات در مقابل من قرار گرفت! چه‌قدر حس و حال شيريني داشتم.در يك لحظه تمام زندگي و اعمالم را ديدم! 🔸در همين حال و هوا بودم كه جواني بسيار زيبا، با لباسي سفيد و نوراني در سمت راست خودم ديدم او بسيار زيبا و دوست داشتني بود. ✅ نمي‌دانم چرا اين‌قدر او را دوست داشتم. مي‌خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگيرم. او كنار من ايستاده بود و به صورت من لبخند مي‌زد. محو چهره او بودم. با خودم مي‌گفتم: چه‌قدر چهره‌اش زيباست! چه‌قدر آشناست. من او را كجا ديده‌ام!؟ 🔹سمت چپم را نگاه كردم. ديدم عمو و پسر عمه‌ام و آقاجان سيد (پدربزرگم) و ... ايستاده‌اند. عمويم مدتي قبل از دنيا رفته بود. پسر عمه‌ام نيز از شهداي دوران دفاع مقدس بود. از اين‌كه بعد از سال‌ها آن‌ها را مي‌ديدم خيلي خوشحال شدم. 🌱زير چشمي به جوان زيبارويي كه در كنارم بود دوباره نگاه كردم. من چه‌قدر او را دوست دارم. چه‌قدر چهره‌اش برايم آشناست. يكباره يادم آمد. حدود 25 سال پيش... شب قبل از سفر مشهد... عالم خواب... حضرت عزرائيل... با ادب سلام كردم. حضرت عزرائيل جواب دادند. 💫محو جمال ايشان بودم كه با لبخندي بر لب به من گفتند: برويم؟ باتعجب گفتم: كجا؟ بعد دوباره نگاهي به اطراف انداختم. دكتر جراح، ماسك روي صورتش را درآورد و به اعضاي تيم جراحي گفت: ديگه فايده نداره. مريض از دست رفت... 🖋ادامه دارد... @mqm_ir
🔺جشن ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔶سخنران: حجت الاسلام والمسلمین صدر کریمی ‌ 🔶بانوای: کربلایی حسین بخشی 🗓 پنج‌شنبه ۲۲ دی ماه ⏰ساعت ۱۹ شب 🔹حسینیه مهد قرآن و عترت، شهرستان میاندوآب ‌ روابط عمومی مهد قرآن و عترت میاندوآب @mqm_ir