eitaa logo
معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع قرآن و حدیث
1.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
785 فایل
اخبار مرتبط با مجتمع عالی قران و حدیث، در این کانال در ج می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 قرآن و امام 🔹 مرحوم کاشف الغطای بزرگ کتاب معروف کشف الغطاء را دارد که مرحوم صاحب جواهر می ‌گوید من فقیهی به حدّت ذهن کاشف الغطاء ندیدم،[1] با اینکه صاحب جواهر سلطان فقه است. من یادم نیست که صاحب جواهر در جواهر از یک فقیهی به این عظمت و جلال و شکوه تعریف کرده باشد. مرحوم کاشف الغطای بزرگ در کتاب القرآن کشف الغطاء، یعنی جلد سوم از این مجلّدات چهارگانه آن جا این بحث را مبسوطاً دارد که آیا أفضل از هستند یا قرآن؟ در آن جا می‌فرماید که قرآن أفضل از امام نیست و امام هم أفضل از قرآن کریم نیست و اگر یکی معرفی شد، برای آن است دیگری برای حفظ آن تا مرز هم تلاش و کوشش می ‌کند. 🔹 در مقام ظاهر اهل بیت (علیهم السلام) موظف‌ هستند، را گرامی بدارند، این نشانه مفضول بودنِ اینها و فاضل بودن آنها و أفضل بودن آنها نیست؛ لذا مرحوم کاشف الغطاء دارد که وجود مبارک پیامبر و همچنین عترت (علیهم السلام) کعبه را تقدیس می ‌کردند، حجر أسود را می ‌بوسیدند، حِجر را گرامی می ‌داشتند، أرکان را گرامی می ‌داشتند و برای حرم ذات أقدس الهی حرمت ویژه قائل بودند، این معنایش این نیست که کعبه از اینها أفضل است یا حِجر و حَجر از اینها أفضل است، یا أرکان از اینها أفضل است، اینها موظف هستند به دستور الهی آن را إحیا کنند و گرامی بشمارند؛ ولی مسلماً قرآن از امام أفضل نیست؛ چه اینکه امام هم از قرآن أفضل نیست. آنچه که در قرآن کریم است، امام می ‌داند، آنچه امام انجام می ‌دهد، در قرآن کریم هست. [1]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌13، ص 105؛ «و أستاذی المحقق النحریر الذی لم یكن فی زمانه أقوی منه حدسا و تنبها الشیخ جعفر». 📚 پیام به مراسم رونمایی از موسوعه مرحوم کاشف الغطاء تاریخ: 1396/10/27 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 جهاد اوسط 🔹 كسی كه در صحنه جهاد حق علیه باطل است، سه حال دارد: این یا فاتح می ‌شود یا تا آخرین نفس می ‌جنگد یا اسیر می‌ شود، بیش از سه حال كه نیست! یا فتح است یا شهادت است یا اسارت. شهادت و فتح از یك وادی ‌اند، ﴿إِحدَی الحُسنَیینِ﴾[1] است، بشود حسنه دارد، بشود حسنه دارد؛ اما اگر در اثر غفلت ـ نه در اثر نبودِ امكانات ـ در اثر و و به اسارت برود، این شكست است. 🔹 همان ‌طوری كه در صحنه جهاد اصغر یك جنگجو یا فاتح است یا شهید یا اسیر، در صحنه جهاد اوسط كه فضایل و رذایل با هم درگیرند همین سه حال است: یا انسان فاتح است مثل حضرت امیر و امثال حضرت امیر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) كه حضرت فرمود: «هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى»[2] اینها فاتح ‌اند! یا نه نظیر اكثری مؤمنانی كه در راه‌ اند، اینها اگر معصیت یا غفلتی كردند فوراً توبه می ‌كنند، این‌طور نیست كه در تمام عمر یك بار گناه می ‌كنند و یك بار توبه، گناهان و توبه‌های متعددی دارند، افت و خیز دارند، ریزش و رویش دارند تا بمیرند، اینها ، برای اینكه تسلیم نشدند! محفوظ، محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، مومن و شیعه ‌اند؛ منتها افت و خیز داشتند، هر وقت افتادند بالأخره برخاستند، این همان است كه در روایات ما دارد كه «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ [(صلّی الله علیه و آله سلّم)] مَاتَ شَهِیداً»،[3] برای اینكه این محبّت را كه سرمایه است تا آخرین لحظه حفظ كرده است، چون «مات علی حبهم» به امامت آنها به عصمت آنها به حجیت آنها اعتراف دارد و تسلیم اعتقادی نشده است، اگر در مقام عمل چند بار لغزید چند بار هم توبه كرد. اگر مؤمنی در بستر بیماری بمیرد «مات شهیدا» این است؛ یعنی ثواب شهید را دارد. قسم سوم خدای ناكرده كسی است كه اسیر بشود این همان است كه در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است كه «وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر»[4] آنها كسانی ‌اند كه گرفتار نفس اماره ‌اند. پس همان‌ طوری كه در جهاد اصغر سه حال هست یا فتح است یا شهادت یا اسارت، در جهاد اوسط یعنی فضایل و رذایل اخلاقی هم این ‌چنین است. [1] . سوره توبه، آیه52. [2] . نهج البلاغه، نامهٴ 45. [3] . جامع الاخبار (للشعیری)، ص166. [4] . نهج البلاغه، حكمت 211. 📚 سوره یوسف جلسه 48 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra
✳️متن مسابقه جام معرفت✳️ 🛑قسمت پانزدهم 💠 روی سفید 🔸 ما را از هر سقوطی حفظ می‌ کند، از هر بیراهه رفتن حفظ می ‌کند، از هر کار بد حفظ می‌ کند: ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ﴾[1] است. در پایان عمر هم انسان با می ‌میرد، همه ما تلاش و کوشش ما در است. بدن‌سازی یک وقت این است که انسان است و می ‌خواهد رشد بکند، این یک محدوده خاصی دارد، بعد از چند سالی هم رخت بر می ‌بندد؛ اما آن بدن‌سازی که همه ما موظف هستیم و مشغول هستیم این است که ما در قیامت با یک بدنی محشور می‌ شویم، این بدن یا زشت است یا زیبا، یا هستیم ـ خدایی ناکرده ـ یا . در قرآن فرمود کسانی که در قیامت می ‌آیند، بعضی رو سیاه‌ هستند بعضی رو سفید، ﴿یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ‏﴾،[2] امروز اگر کسی سیاه ‌روی بود; نظیر برادران مسلمان آفریقایی، اینکه ننگ نیست، او در منطقه ‌ای زندگی می‌کند که آفتاب بیشتر می ‌تابد پوست اینها سیاه است، اینکه بد نیست او می ‌شود مانند بلال حبشی. یکی در منطقه ‌ای زندگی می‌ کند که نژاد آنها سفید پوست است، اینکه فخر نیست; اما در قیامت بعضی می ‌آیند، او معلوم می ‌شود که کافر بود، منافق بود، فاسق بود، این را آدم چه بکند؟! بعضی با چهره زیبا می ‌آیند، مثل یوسف (سلام الله علیه) این یک فخری است. 🔸 ما الآن شبانه ‌روز داریم بدن می ‌سازیم! مگر ما نمی‌ خواهیم در قیامت زیبا محشور بشویم؟ مگر بدمان نمی ‌آید که سیاه‌ روی باشیم؟ ما چه کنیم؟ چرا به ما گفتند وقتی می ‌گیرید و آب را به صورت می ‌پاشید، این دعا را بخوانید: «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ‏»[3] ما داریم بدن می‌ سازیم! 🔸هر جا هستید چه در ایران، چه در غیر ایران، تا ممکن است با خانه خدا داشته باشید. اگر راه آسان بود این همه ضجّه علی و اولاد علی نمی‌ زدند! کار ابدی است، ما داریم بدن می ‌سازیم! کدام قدرت است که انسان را می‌ تواند در قیامت مثل یوسف در بیاورد؟ همین نماز است! همین وضوست! چرا وجود مبارک موقع نماز که می‌ شد «تَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏»،[4] مثل اینکه آدم یک مار دَمان را می ‌بیند دو پهلویش می ‌لرزید، چرا؟ برای اینکه ما داریم خودمان را می‌ سازیم. هیچ کس کسی را نمی ‌شناسد. آن وقت خدایی ناکرده اگر کسی با یک صورت زشتی محشور بشود است. اگر با جمال زیبا محشور بشود مورد اجلال و تکریم ابدی است; چه چیزی بهتر از این؟! 🔸 بدن خوب را هم می ‌سازد. آن روح وقتی که با خدای خودش گفتگو دارد: «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏» این بدن ساخته می ‌شود، این‎طور نیست که همین بدن ‌هایی که با این شکلی که داریم همین‎طور محشور بشویم. اگر ـ إن ‌شاء الله ـ مؤمن بودیم خیلی زیبا و همیشه هم ! اگر به ما فرمودند ائمه الگو هستند، در چه چیز الگو هستند؟ در سوره مبارکه «احزاب» اینها را به عنوان مطهَّر معرفی کرد آیه تطهیر درباره اینهاست: ﴿إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾،[5] اینها طاهر و مطهَّر هستند. به ما فرمودند امام شما که طاهر است امام شما که مطهَّر است، مگر ما نمی‌ خواهیم به نزدیک بشویم؟ مگر آنها الگوی ما نیستند؟ آن مقام شامخ عصمت که قله کمال است، البته مختص آنهاست؛ نه کسی به آن مقام می ‌رسد، نه به ما دستور دادند؛ اما در دامنه آنها بودن، فرمود آنها مطهَّر الهی هستند، آنها معصوم هستند شما سعی کنید عادل باشید، اینکه ممکن است. [1]. سوره عنکبوت، آیه45. [2]. سوره آل‎عمران، آیه106. [3]. الفقه المنسوب الی الإمام الرضا(علیه السلام)، ص69. [4]. الأمالی(للصدوق)، ص178 و 179؛ «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام) كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَی حَافِیاً وَ كَانَ إِذَا ذَكَرَ الْمَوْتَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْقَبْرَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْعَرْضَ‏ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِكْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یغْشَی عَلَیهِ مِنْهَا وَ كَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏...». [5]. سوره احزاب، آیه33.
💠 نسیم رحمت 🔹 فرمود: ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾؛[1] یعنی هر امر مُتقَن و بسته را ما در تفصیل می دهیم و جدا‌ جدا می کنیم که می شود شب قَدْر و قَدَر، نه شب قضا! قضا نظیر اصل کلّی ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[2] یک اصل کلّی است، اما چه کسی و در چه لحظه ای و به چه حالتی برسد، این می شود قَدَر که ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴾،[3] ﴿إِنَّا كُلَّ شَی‏ءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾،[4] پس شب قَدْر، شب قَدَر است نه شب قضا؛ لذا فرمود در شبی که ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾ در آن شب و این قرآن را نازل کردیم که مقدّرات به این سبک نازل می شود. 🔹 ﴿أَمْراً مِنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ ٭ رَحْمَةً مِن رَبِّكَ﴾؛[5] ما اصلاً برای همه این کارها را انجام دادیم، از طرف ما رحمت است! منتها آنچه شما دریافت می کنید، دو گونه است؛ ما غضب نمی فرستیم! آنچه از طرف ذات اقدس الهی است است که بعضی این رحمت را می گیرند؛ مثل نسیم که می وزد یا شمس که می تابد؛ اما در هر صورت هر کسی آنچه را که در درون خودش است را روشن می کند. آن نسیمی که می آید رحمت است، اگر بر بوستان بوزد بوی خوش پیدا می شود و اگر بر «کَنیف»[6] بوزد بوی بد پیدا می شود. آن نسیمی که می آید و آن بادی که می وزد رحمت است یا هستی و نوری که می آید این است؛ اگر این نور به جای بد بتابد آن منظره زشت ظاهر می شود و اگر به جای خوب بتابد منظره زیبا ظاهر می شود. فرمود آنچه از طرف ما می‎آید رحمت است. 🔹 ﴿رَحْمَةً مِن رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾؛ ما این کار را کردیم! هر حرفی را بزنید ما می شنویم، هر کاری که بکنید ما می دانیم؛ ولی این کتاب ما هم است، هم است، هم است، هم و هم است. ببینید برای این «کتاب مُبین» این اسما را قائل شد؛ «کتاب مُبین» است که هم در این سوره آمده و هم در سوره قبلی؛ یعنی سوره «زخرف» ﴿تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ﴾ و هم در سوره دیگر هست؛ فرمود: این کتاب ﴿یقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَكْثَرَ الَّذِی﴾،[7] این هم هست. ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا﴾، این سلطان و سلطنت را برای کلام خودش نازل کرد، آیهٴ 35 سوره مبارکه «روم» این است: ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ یشْرِكُونَ﴾؛ ما سلطانی فرستادیم که سخنگوی ما باشد؛ منتها این سخنگو را آن باید درک کند! در بیانات نورانی حضرت امیر در نهج ‌البلاغه هست، اینکه فرمود قرآن «ینْطِقُ‏ بَعْضُهُ‏ بِبَعْض‏»،[8] بعد فرمود: «فَاسْتَنْطِقُوه‏»؛ شما اگر توانستید سؤال بکنید، استنطاق کنید و از آن بپرسید، «وَ لَنْ ینْطِق‏»؛ با شما که حرف نمی زند، «وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْه‏».[9] ما هستیم و قرآن هم سخنگوی خداست. شما اگر گوش داشته باشید، بله می شنوید؛ ولی حرف او را ماها می شنویم! اینکه گفتند به مراجعه کنید، برای همین است که واقعاً اینها هستند! بارها به عرض شما رسید که تنها فهم قرآن به این ظواهرِ کلمات نیست. آن کسی که می شنود می فهمد که گوینده چطور گفته و جبرئیل چطور آمده حرف زده است! [1]. سوره دخان، آیه4. [2]. سوره عنکبوت، آیه57. [3]. سوره رعد، آیه8. [4]. سوره قمر، آیه49. [5]. سوره دخان، آیات 5 و 6. [6]. لغت‌نامه دهخدا، کَنیف: ظرفی سفالین شبیه به گلدان که درون آن لعاب داده شده است و در گهواره می‌گذارند تا ادرار کودک در آن جمع شود. [7]. سوره نمل، آیه76. [8]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه133. [9]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه158.
💠 محبّت به اهل بیت علیهم السلام ▪️ ﴿رَضِی اللَّهُ عَنْهُ وَ رَضُوا عَنْهُ﴾؛[1] یعنی به تمام الهی راضی است و تمام كارهای او هم مرضی خداست؛ اما چطور می ‌شود انسان به اینجا برسد؟ اگر كسی به غیر خدا دل نبسته است این گرایش خودش را به كجا گِره زده؟ به هر حال انسان دارای یك محبّت و گرایشی هست به كجا گِره زده؟ انسان همان ‌طوری كه ترس دارد, رجا و امید دارد, عداوت و محبّت هم دارد، این محبّتش به كجا گِره خورده؟ آنها را كه دوست ندارد كسی كه ﴿حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾[2] دوستی ‌اش را به كجا گره زده؟ حالا اگر كسی تمام دوستی خود را به یك جا گره زده كلّ دوستی خود را به یك جا گره زده، آن وقت چیزی نمی‌ ماند كه به دیگری بدهد. اگر كسی تمام سرمایه خود را به زید داد، دیگر چیزی ندارد به عمرو بدهد. ▪️ در سوره مباركه «شوریٰ» آن‎جا مشخص شد كه آن است كه تمام دوستی خودش را یكجا بده به ، نه اینكه آنها را دوست داشته باشد آنها را خیلی‌ها دوست دارند. شما كسی را در ایران می شناسید كه را بشناسد, قمر بنی ‌هاشم را بشناسد و به او علاقه نداشته باشد؟ اینكه چنین آدمی پیدا نمی ‌شود و این كافی نیست! آیه 23 سوره مباركه «شوریٰ» كه قبلاً ملاحظه فرمودید این بود: ﴿ذلِكَ الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾ من همین را می ‌خواهم! اكثری ماها عمل ما چه بدانیم چه ندانیم برابر این است كه این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ را مفعول واسطه می ‌گیریم برای مودّت ﴿إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾, ﴿فِی الْقُرْبَی﴾، «فاء» حرف جرّ, «الْقُرْبَی» مجرور, این جار و مجرور متعلّق است به «المودة» تا ظرف, ظرف لغو باشد. این كفِ محبت است، این را خیلی‌ ها دارند این مشكل را حلّ نمی ‌كند؛ آن كه مشكل را حلّ می‌كند این است كه ما این ظرف را ظرف لغو نداریم بدانیم. اگر از ما سؤال كردند این آیه را تركیب بكن باید رویمان بشود که بگوییم این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق به «المودّة» نیست این ظرف, ظرف لغو نیست: هر ظرف که آن حال، صفت یا خبر است ٭٭٭ البته مدان لغو که او مستقر است ▪️ این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق است به «المستقرة»؛ «الاّ المودة المستقرّة فی القربی» اگر تمام مودّت ما به وابسته شد دیگر ما چیزی نداریم به دیگری بدهیم، این را از ما می ‌خواهند! با دیگری رفت و آمد داریم، ما با كفار خرید و فروش داریم؛ اما ذرّه ‌ای علاقه نداریم مگر علاقه لازم است؟ پول می ‌دهیم جنس می‌گیریم, جنس می ‌دهیم پول می ‌گیریم. اگر ما یكجا همه علاقه را دادیم به ، آن وقت چیزی نداریم به دیگری بدهیم. اگر «المستقرّ» را ما پذیرفتیم كه صفت باشد برای مودّت و این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق به «المستقرّة» باشد، كلّ مودّت ما یكسره برای اینهاست «الا المودة المستقرّة فی القربی» که این نتایج فراوانی دارد حالا گوشه ‌ای از آن در [راهپیمایی] بیست میلیونی و فلان از آن‎جا ظهور می ‌كند، این جنگ هشت ساله را هم پیش برده است. [1]. سوره مجادله، آیه22. [2]. همان. 📚 سوره مبارکه مجادله جلسه 21 تاریخ: 1396/12/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مراتب قرآن 🔹 قرآن درجاتی دارد مراتبی دارد؛ در آغاز سوره «زخرف» فرمود: ﴿إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ٭ وَ إِنَّهُ فی‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَینا لَعَلِی حَكیمٌ﴾ یك طرف آن عربی است، یك طرف آن نه عربی است نه عِبری است نه فارسی است، بلکه «عَلِی حَكِیم» است. 🔹 شما می ‌بینید «ذریحِ مُحارِبی» رفته خدمت امام صادق (سلام الله علیه) عرض كرد: این آیه ﴿ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُم﴾ یعنی چه؟ حضرت فرمود: «لِقَاءُ الْإِمَامِ». وقتی «ذرِیح» گفت من رفتم خدمت حضرت، حضرت فرمود این «لِقَاءُ الْإِمَامِ» است، برخی آمدند خدمت حضرت گفتند ما سالیانی است خدمت شما هستیم چنین تفسیری نكردید! فرمود: «مَنْ یحْتَمِلُ مَا یحْتَمِلُ ذَرِیح»؛ یعنی همان است كه فرمود برخی از احادیث ما «صعب» است «مستصعب» است «لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»؛ فرمود شما شاگردی مثل «ذرِیح» پیدا كنید تا ما را هم بگوییم؛ فرمود: «مَنْ یحْتَمِلُ مَا یحْتَمِلُ ذَرِیحٌ»؛ كسی كه را بتواند بشنود، چنین كسی است. 🔹 قرآن كتابی نیست كه مثل باران نازل شده باشد، خداوند قرآن را نینداخت، قرآن را آویخت؛ اینكه فرمود است، اینكه فرمود یك طرف آن به دست شماست و یك طرف آن به دست خداست، خب اگر آدم قدری بالاتر برود مطلب دقیق‌تری را كسب می‌ كند. آیا آن‌طوری كه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می ‌فهمد، دیگران می ‌فهمند؟! آن‌طوری كه ائمه (علیهم السلام) می ‌فهمند، علما می ‌فهمند؟! آن‌طوری كه علما می ‌فهمند، توده مردم می ‌فهمند؟! مرحوم كلینی(رضوان الله علیه) در همان جلد اول كافی نقل كرد كه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تمام مدت عمر به اندازه عقل خودش با كسی حرف نزد: «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ»؛ البته اهل بیت مستثنا هستند و حضرت با كُنه عقل خودش با حرف می ‌زد؛ حضرت به اندازه عقل خودش با هیچ كسی حرف نزد جز با خواص مثل اهل بیت و اهل بیت هم همین‌طور بودند. اینكه وجود مبارك حضرت امیر فرمود: «هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً» با چه كسی؟ گاهی دست كمیل را می‌گرفت به گوشه ای می ‌برد و چند مورد را به او می ‌گفت و می‌ فرمود این‌ سینه پر از علم است و من كسی را پیدا نكردم که بگویم! اگر كمیل پیدا شد یا افرادی مثل عمارِ یاسر و مقداد پیدا می ‌شدند با آنها درد دل می ‌كردند. این‌چنین نیست كه قرآن همین باشد كه ما در مسابقات و مانند آن نقل می ‌كنیم، این كفِ قرآن است؛ ما اگر بالا بیاییم، از عربی مبین تا «عَلِی حَكِیم» خیلی راه است. 📚 سوره مبارکه ص جلسه 9 تاریخ: 1393/02/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
🌺 پیامبر اعظم (ص) می‌فرمایند: « أدِّبوا أولادَكُم على ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبيِّكُم ، و حُبِّ أهلِ بَيتِهِ ، و قِراءةِ القرآنِ» فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت كنيد: دوست داشتن پيامبرتان، دوست داشتن اهل بيت او و خواندن قرآن. 📚كنز العمّال : 45409
💠 وَجه جاوید 🔹 «وجه الله» از گزند زوال و تغیر و دگرگونی مصون است؛ هر كاری كه لوجه الله باشد می ‌ماند. در قرآن كریم هرگز سخن از این مطلب به میان نیامده كه خدا باقی است، چون خدا ذاتش بالاتر از آن است كه در معرض توهّم باشد، هر جا سخن از بقاست سخن از خداست، خداست و است؛ فرمود: ﴿كُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ ٭ وَیبْقَی وَجْهُ رَبِّكَ﴾ یك، ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ هَالِكٌ إِلاّ وَجْهَهُ﴾ این دو، نه «كل شیء هالك الا هو». 🔹 ذات اقدس الهی كه اصلاً در معرض این توهم نیست؛ و آن لطف ممتاز الهی زوال پذیر نیست. اگر كسی كاری را لوجه الله كرد می ‌ماند؛ آنچه در سوره مباركه «انسان» آمده است این است كه فرمودند: ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ﴾؛ چون لوجه الله اطعام كردند این كار مانده است و اهل بیت هم برای می ‌مانند. درست است كه ما به آن مقام برتر نمی ‌رسیم ولی می ‌توانیم راهی راه اینها باشیم و نمیریم و باقی باشیم. 📚 دیدار مسئولین بزرگداشت سوم خرداد با حضرت استاد تاریخ: 1386/02/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 جهد پویا 🔹 ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَی﴾ یعنی این طور نبود كه او قبطی باشد و از آل ‌فرعون باشد جزء درباریان فرعون باشد، بلكه از قوم موسی بود جزء بنی ‌اسرائیل بود؛ یا اینکه ﴿مِن قَوْمِ مُوسَی﴾ بود یعنی از كسانی بود كه به موسای كلیم (سلام الله علیه) ایمان آورد. یا سِمَتی داشت كه از ناحیه آن سِمت, بَغی و ستم را روا می ‌داشت یا همین ستم سرمایه‌ داری بود، می ‌گرفت تظاهر به ثروت می ‌كرد عواطف را می‌ رنجاند و امثال اینها، وگرنه آدم تلاش و كوشش بكند یعنی داشته باشد و ، این از است. چنین سرمایه ‌داری است یعنی كسی كه فكر اقتصادی ‌اش را به كار ببندد مشكل جامعه را حل بكند گرانی را حل بكند تورّم را حل بكند خودش هم مثل افراد دیگر زندگی بكند. این تلاش در تولید و قناعت در مصرف (جمع بین این دو) از است و انسان راحت هم زندگی می ‌كند. 🔹 تلاش در تولید و قناعت در مصرف، انسان را نزد محبوب می ‌كند نزد محبوب می ‌كند نزد محبوب می‌ كند نزد محبوب می ‌كند، خب چه چیزی بهتر از این؟! از آن طرف فرمود اگر تظاهر به ثروت كردید فرشته‌ها می‌گویند: «یا أَفْسَقَ الْفَاسِقِینَ أَینَ تُرِیدُ»؛ كجا می ‌خواهی بیایی؟! یك وقت است و محمود است مثل فرح شهدا كه ﴿فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ این محمود و ممدوح است؛ یا یك وقت انسان با عبادت خوشحال می‌ شود كه «قُرَّةُ عَینِی فِی اَلصَّلاَةِ» این فرح, محمود و ممدوح است اما یك وقت با تظاهر به برج‌ سازی و امثال برج ‌سازی فرحناك است که اینجا ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یحِبُّ الْفَرِحِینَ﴾. 📚 سوره مبارکه قصص جلسه 29 تاریخ: 1391/08/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مباهله جاويد 🔹 مباهله یک است؛ این مستقیماً مربوط به خود اهل بیت (علیهم السلام) است بعد کسانی که واقعاً شیعه خالص اند و اهل بیتی اند دعای اینها مستجاب می شود؛ اینها می شوند «خلیفة الله»! 🔹 یک وقت است که می گوییم خدایا! باران بیاید، این با علل و عوامل دیگری می آید؛ یک وقت می گوییم به دست ما این فیض نازل بشود، تو که دین خودت را یاری می کنی به دست ما این دین را یاری کن. 🔹 ما در این می گوییم خدایا! تو که دین خود را حفظ می کنی، جامعه را حفظ می کنی، به دست ما حفظ کن؛ نه اینکه ما ناظر بیگانه باشیم. دعا یک وقت است مستجاب است یک وقت است که به مستجاب است؛ مباهله این است. 🔹 روز بیست و چهارم ذی حجه یا هر فرصتی که شد انسان می تواند ، خلیفه، شاگرد و دست پرورده اهل بیت باشد و مباهله کند در مسئله ای که ولایت حق است! این وهابیت یا دیگران که _ خدای ناکرده _ درباره مشکل دارند آدم می تواند با آنها مباهله کند؛ بعد از اینکه حق برای او روشن شد و خودش طیّب و طاهر بود و چند روز روزه گرفت و آماده شد، بیاید در میدان مباهله و کاری که کردند او بکند. 🔹 این مباهله مثل نماز استسقاء الیوم هم هست؛ «الیوم» یعنی «الیوم»؛ نه اینکه مباهله برای عهد پیغمبر بود و گذشت! «نَجْعَل» نه اینکه «اللهم اجعل»! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبينَ﴾؛ این بالاصاله مربوط به خود اهل بیت بود اما بالتبع مربوط به شاگردان آنهاست. این هست؛ همان طوری که نماز استسقاء برای همه است برای است مباهله هم هست. می گوييم خدایا به دست ما و به دعای ما علی بن ابی طالب را یاری کن ولایت را یاری کن دین را یاری کن؛ این کم مقامی نیست! 📚 سخنرانی در روز عید غدیر خم تاریخ جلسه: 1401/04/27 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
🌹میلاد باسعادت منجی عالم بشریت حضرت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) تهنیت و مبارک باد. 🌺🍀💐🌷🍀🌺 🌎 کانال اطلاع رسانی معاونت فرهنگی تربیتی، مجتمع عالی قرآن و حدیث https://eitaa.com/mquraanf