فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زخمیهای روی سیم خاردارهای فکه.
یادش به خیر روزهای خوب دفاع مقدس. برادری، همدلی، همزبانی، مهربانی، همه اینها با هم آن جا جمع بود. دیگر کسی برای دیگری قیافه نمی گرفت، خودش را بالاتر نمی دانست. وقتی وارد جمع می شدی، نمی توانستی تشخیص دهی کی فرمانده است، مگر اینکه از قیافه او را می شناختی. فرمانده تیپ و لشکر مثل احمد متوسلیان، همت، رضا چراغی، عباس کریمی و... می آمد بین بچه ها می نشستن و صحبت می کردند و در خط مقدم جبهه به نیروها میگفتند بیایید نه بروید. آن روزها پول و مسئولیت مطرح نبود؛ مال و ریاست مطرح نبود. کسی نمیگفت فرمانده، می گفتند مسئول. مسئول بر دل های نیروهایش حکومت می کرد. اما برخی فرماندهان الان مدیریت می کند و از دل نیروهایش خبر ندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منو بِخَر بِبَر حسین ع
همسرشهید مهدی قرهمحمدی تعریف میکرد، همیشه آقامهدی بچهها را به قرآنخواندن تشویق میکرد، حتی برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین میکرد، آقا مهدی میگفت: در راهِ تربیتِ بچهها هر چقدر هزینه کنیم، کم است، همــه سیستمهای جهانی دست در دست هم دادهاند تا بچههای ما را از راه به دَر کنند و ما باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم.
به نام خدا
*شـهید محمداحمد عباسی می گفت:*
ما اگر حكومت جمهوری تنها ميخواستيم، كسي بر عليه ما تبليغ نميكرد، اما چون جمهوری اسلامی را انتخاب كردهايم، با ما مخالفت ميكنند و اين جنگ را به ما تحميل كردهاند.
ای شهـدا
ماندهام از خصوصیات کدامتان
بنویسم.
بخوانم.
بشنوم.
هر کدامتان را صفتیست
که به آن شُهره شدهاید.
هر کدامتان را اخلاقیست
که به آن جادوانه شدهاید.
اما میدانم اگر
همه شما را خلاصه کنم،
میشود *عبد*
و اگر تمام پیامتان را خلاصه کنم،
میشود، *عبد*
ما را هم دعا کنید، تا ما هم *عبد* شویم.