eitaa logo
اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
21 فایل
سلام در صورت داشتن انتقاد و یا پیشنهاد برای غنی سازی کانال لطفا به شماره زیر پیام دهید. تلفن ۰۹۱۹۹۵۲۴۵۲۰ تشکر مهدی رمضانی
مشاهده در ایتا
دانلود
این داستان عجیب است ولی واقعیست. تک پسـر بود. پدر و مادرش خانه‌ بزرگی را فروختند پولش را ریختند به حساب پسرشان مسعود آخوندی، تا دیگر جبــهه نرود‌. با آن پول کارخـانه بزند و خودش مدیر شود. بار آخـری که رفت جبهه؛ توی وسـایلش یک چک سفید امضـا گذاشته بود با یک نامـه؛ نوشتـه بود: «برگشـتی در کـار نیست! این چک روگذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم، به مشکل بر نخورید.» در عملیات کربلای ۵ شلمچه دوبـاره مهمـات را گذاشت روی شـانه‌اش‌ تا به نفرات در حال تیراندازی برساند. یکی صدا زد: «مسعود بس است!» نگاهش کرد؛ اما سرش را که برگـرداند، تیــر خـورد تـوی ســرش. فقط گفت: «یــا حســین ع» و همانجـا افتـاد و شهید شد. بزرگواری می‌کنید به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی در ایتا می‌پیوندید. لطفا برای ثوابش به دوستان و آشنایان هم معرفی کنید.   @mramezani44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان مهدی رمضانی در مورد: صدام کجا نزدیک بود اسیر شود؟ لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذاکر و عارف دلسوخته، فرمانده گروهان گردان عمار شهید مسعود ملا او از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی برای رزمندگان گردان بود. همیشه دعا می‌کرد هم زخمی شود، هم اسیر و هم شهید در اصل هر سه را با هم می‌خواست. در تیرماه سال ۱۳۶۷ در اوج گرمای خوزستان در تنگه ابوغریب، گردان عمار با تیپ زرهی عراق درگیر شد گروهان مسعود ملا محاصره شد. در اینجا نیروهای زخمی را عقب فرستاد و خودش با تعداد اندکی از بچه ها ماندند وسط عراقی ها و نبرد تن به تن آغاز شد. در این بین، عراقی ها او را به رگبار بسته و پهلو و سینه اش را شکافتند. او در حالیکه بشدت زخمی بود، به اسارت دشمن در آمد. در اینجا صدامیان دستهای او را به پشت خودروی نفربر بسته و در حالیکه وی زنده بود و فریاد یازینب، یازینب بر لب داشت بر زمین کشاندند. پس از آن، آرزوی دیگرش محقق شد. این بار سربازان دشمن در حالیکه او فریاد یا حسین یا حسین سر می داد، دوره اش کرده و سپس سر او را به مانند مولایش از قفا جدا کردند. این شهید بزرگوار در فرازی از وصیت نامه نورانی خود نوشته است: پروردگارا از تو میخواهم جراحت، اسارت و شهادت را روزی ام کنی و نگذاری شرمنده مولایم سیدالشهدا شوم. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
مولاعلی ع: هر چیزی به عقل نیاز دارد، و عقل به ادب نیازمند هست. @mramezani44 ایتا
شهید صدرالله فنی، که کمترین اطلاعات درباره عملیات های سرّی او منتشر شده، کیست؟ مدیریت موفق این شهید در عملیات های برون مرزی به نوعی سنگ بنایی شد که بعدها یکی از هسته های تشکیل دهنده نیروی قدس سپاه گردید. در سالهای مبارزه، با محسن رضایی آشنا شد و در کنار شهیدان اسماعیلی دقایقی و مجید بقایی به عضویت گروه انقلابی منصورون و بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد. برای نمونه، در عملیات "بدر" در هور ناصریه عراق، مجاهدین عراقی برای رسیدن نیروهای ایرانی به جاده بصره – بغداد، می گفتند در صورت لزوم تا آخرین قطره خون در این راه مقاومت می کنیم و عقب نشینی نمی کنیم. این، بزرگیِ فرماندهی چون صدرالله فنی را می‌رساند. @mramezani44   ایتا در اینجا خاطره ای را بیان می کنیم از زبان سردار امین شریعتی همراه با بچه های لشکر 31 عاشورا جهت انجام مأموریتی به سردشت رفته بودیم. وقتی در قرارگاه حضور پیدا کردم شنیدم صدراله فنی نیز در آنجا حضور دارد. پرسان پرسان محل استقرارش را پیدا کردم و شب بود که خدمت این سردار عزیز رسیدم. بعد از احوالپرسی با هم شام را صرف نمودیم. آخرهای شب بود که می خواستم جهت استراحت آماده شوم که صدراله رو به من کرد و گفت: امین! من با خدای خود و شهدای کربلا عهد بسته ام که تا زنده ام شب را بدون قرائت زیارت عاشورا به صبح نرسانم و وقتی هم می خواهم بخوابم حتماً باید بروم بیرون و رو به کربلا سلامی به آقا ابا عبدالله (ع) بدهم و بعد بیایم بخوابم. آن شب، زیارت عاشورا را با هم خواندیم و قبل از خواب هم او به بیرون رفت و سلامی به آقا ابا عبدالله(ع) داد و بعد آمد و خوابید. بنا به مأموریت
سرّی که به ایشان داده بودند، حدود ۶ – ۷ ماه به داخل خاک عراق نفوذ کردند و گروهی به نام سید الشهدا را تشکیل داد. @mramezani44   ایتا عملیاتهای متعددی از طریق این گروه در خاک عراق انجام شد. ۸ ماه از حضورش در خاک عراق می گذشت. روزی در سردشت در اتاق جلسه که محسن رضایی و سایر فرماندهان جنگ نیز جمع بودند، روی نقشه داشتیم صحبت می کردیم، تا این که یکی از برادران مخابرات وارد اتاق شد و گفت: برادر محسن، آقای فنی پشت بی سیم هستند. وقتی برادر محسن از اتاق خارج شد، من هم پشت سر ایشان به بیرون رفتم تا از ماجرا اطلاع پیدا کنم. صحبت های زیادی بین برادر محسن و صدرالله رد و بدل شد. پس از اتمام صحبت هایشان، وقتی برادر محسن از اتاق خارج شد، من نزد آن برادر مخابراتی رفتم و گفتم: می خواهم با برادر فنی صحبت کنم. ارتباط بین ما برقرار شد، پس از بیان صحبت هایی که بین من و صدرالله رد و بدل شد، گفتم صدرالله هنوز زیارت عاشورا می خوانی؟ عهدی که بسته ای را فراموش نکرده ای؟ گفت: نه تنها فراموش نکرده ام بلکه در گوشه ای قرار گرفته ام که نزدیک به قبر شش گوشه است، ولی دستم به آن نمی رسد و نمی توانم به آن نزدیک شوم. @mramezani44   ایتا صدرالله فرازهایی از زیارت عاشورا را خواند و سپس گفت: من جایی هستم که تو می دانی کجاست، اینجا بهشت است و تا بهشت فاصله ای نیست. با شنیدن این صحبت ها، تمام برادرانی که در اتاق مخابرات حاضر بودند، زار زار گریه می کردند. در آن لحظه چیزی گفت که برایم عجیب بود. گفت: امین! دلم برای امامزاده تنگ شده. گفتم: کدام امامزاده؟ گفت: یادت هست آن روزی که همراه با دوستان سینه می زدیم و دوست عزیزمان نوحه "عباسم ای برادرم" را می خواند و آن دو شهید عزیز نیز حضور داشتند؟ در ابتدا متوجه صحبت هایش نشدم. سریع یاد آن روزی افتادم که سردار شهید حسن باقری همراه با شهید مجید بقایی در یکی از روزهای ماه محرّم به بهبهان آمده بودند و همراه با سینه زنی حسینی در یکی از امامزاده های شهر، به سینه می زدند و عزاداری می کردند. گفتم: برای سینه زنی دلت تنگ شده یا آن دو شهید بزرگوار؟ گفت: دلم برای سینه زنی تنگ شده و احساس می کنم که دارم به آنها می رسم. و مدام تکرار می کرد اینجا جایی است که احساس می کنم مجید و همه دوستان شهیدم را دارم می بینم. آنجا بود که از خدا آرزو کردم فقط یکبار دیگر صدرالله را به ما بازگرداند تا او را زیارت کنیم. آنجا به یقین رسیدم که صدرالله  کوله بارش را بسته و آماده ملحق شدن به همرزمان شهیدش است و همین طور هم شد. پس از اتمام این مأموریت، صدرالله چند روزی را بین ما بود، تا اینکه در ۴ دی ۱۳۶۶ در جبهه های جنوب مجروح شد و ۲۱ روز بعد به شهادت رسید. لطفا به منظور ترویج فرهنگ دفاع مقدس و زنده نگه داشتن یاد شهیدان، کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را به دیگران معرفی نمایید. @mramezani44   ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه توجه توجه توجه وسایل برقی را در صورت عدم استفاده و ترک منزل حتما از پریز برق بکشید.   این فیلم از دوربین منزل گرفته شده است. @mramezani44 ایتا
شما هم دعوتید
هدایت شده از شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شهیدان چقدر خاطره دارم اینجا. لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید. @mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کارهای داعش را فراموش کردیم برای یاد آوری ببینیم. لطفا ما را به دوستان خود معرفی کنید. @mramezani44    ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواجه ربیع مقبره‌اش در مشهد است. اما چه شد که از حضرت علی (ع) فاصله گرفت و جدا شد؟ لطفا با دقت تا انتها ببینید، ممکن است این اتفاق برای ما هم بیفتد. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفحص پیکرهای مطهر ۵ شهید دوران دفاع مقدس در منطقه عملیاتی والفجر یک _ فکه اردیبهشت ۱۴۰۳ لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا رخنه فرهنگی دیگر جایگزینی ندارد؟ لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید. @mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژگی‌های اخلاقی شهید مدافع حرم عباس دانشگر را در این کلیپ ببینید. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
عجیب ولی واقعی روز پنجشنبه۱۴۰۲٫۱۰٫۱۷ به بهشت شهدای بروجرد رفتم برای شهیدجلال کاوند و ناصرفاضل شیرازی فاتحه خواندم و بسوی قبر شهید محمد شهرام گودرزی رفتم و همان جا نشستم فاتحه خواندم و شروع کردم به روضه خواندن، وقتی حین خواندن روضه حضرت زهرا بودم صدای گریه ی مردی با صدای آرام را شنیدم اما نمیدانم چرا قدرت این را نداشتم که دور و برم را نگاه کنم و ببینم که چه کسی در حال گریه کردن است. به خانه برگشتم و تا (چهارشنبه ۲۳دی ۱۴۰۲) همه چیز به حال معمول خود بود تا خوابیدم و خواب دیدم که من با جمعی از دوستان و آشنایان به نجف مشرف شده ایم، خود را درحرم امام علی (ع) دیدم هر یک از بچه ها به طرفی رفتند و من هم به طرف صحن حضرت فاطمه زهرا س رفتم دیدیم بروی فرش دستبافی (شهیدان محمد شهرام گودرزی_جلال کاوند _ناصر فاضل شیرازی) به همراه حاج قاسم سلیمانی نشسته اند و در حال خندیدن بودن در همان لحظه که سرگرم نگاه کردن آنها بودم شهید شهرام بلند شد و به سمت من آمد سلام کرد و گفت پیش تر بیا مهدی جان، جلو رفتم و در جمع آنها نشستم محمد شهرام گفت: «مهدی جان هروقت که به سر مزار من می آیی و روضه می خوانی من تو را میبینم گریه می کنم و برای عاقبت بخیری تو دعا می کنم تمام دوستان ما و اعضای مساجد و هیئات که یاد ما می‌کنند ماهم به یاد انها هستیم و درکنار شما هستیم و برای شما دعا میکنیم حالا هم بلند شوید تا به زیارت مولایمان امیرالمومنین برویم، همگی باهم بلند شده و به سمت ضریح امیرالمومنین روانه شدیم‌. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی @mramezani44 خادم کانال مهدی رمضانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی که شهید چمران به شهید دقایقی اعتماد کرد. بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری می‌کنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند. @mramezani44 ایتا
امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام فرمودند: سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشي، و چون گفتي، تو در بند آني، پس زبانت را نگهدار چنانكه درهم و دينار را نگه مي داري، زيرا چه بسا سخني كه نعمتي را طرد يا نعمتي را جلب نمود. نهج البلاغه حکمت ۳۸۱ کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی @mramezani44
لطفا تا انتها بخوانید. توی گردان تخریب بالاتفاق بچه ها اهل معنویت بودند اما بعضی ها یه سر و گردن از بقیه بلند تر بودند. شهید حسن جدی یکی از اونها بود. بعضی ها به اشتباه اهل معنویت و آخرت بودن را با گوشه گیری و دوری از اجتماعات اشتباهی می‌گیرند. شهید حسن جدی الگوی تمام و کمال یک رزمنده تخریبچی عارف بود. حسن دائم الذکر بود یک آن از یاد خدا غافل نبود و این گره خوردن با خدا رو هرکس که کنارش بود احسای می‌کرد. حسن دائم الوضو بود. حسن همیشه عطر زده و خوش بود. حسن همیشه منظم و مرتب بود. حسن مبادی آداب بود حسن میان بچه ها بود حسن اهل نیمه شب بود و در یک کلام حسن مرد خدا بود هر وقت مراسمی توی گردان بود برای برپایی هرچه باشکوه تر مراسمات کمک میکرد اگر مسابقه ورزشی بود سعی میکرد زودتر از همه اعلام آمادگی کنه. اگر مسابقه حفظ سوره های قرآن بود اسم حسن هم توی لیست بود. برای نظافت چادر و شستن ظروف اسم حسن همیشه اول لوح بود. در آموزش های تخریب هم حسن از بهترین و سخت کوش ترین ها بود. در عملیات هم حسن شیر بود. روز عملیات نصر۴ دشمن با گلوله های کاتیوشا خط مقدم رو زیر آتش گرفته بود. از شدت انفجارهای پشت سر هم سینه ها به زمین چسبیده بود. یک عده شهید شده بودند و مجروحان هم کمک میخواستند. کسی جرات از زمین کندن را نداشت منتظر یک نفر بودن که سینه از خاک بلند کند. حسن از جا کنده شد و به سمت مجروحین دوید و دیگران هم پشت سر او جلو رفتند. حسن شهید شد و ما اسیر دنیا لطفا کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را به دوستان خود معرفی کنید. @mramezani44    ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ دیده نشده از موانع و شهدای والفجر ۸ لطفا کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را در ایتا معرفی نمایید. @mramezani44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات جان دادن جونهای با غیرت را ببینید. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
۴۰۰ نفر بودند که تپه «بردزرد» را فتح کردند. کار سختی نبود، اسیر هم گرفتند اما سختی کار تازه بعد از مستقر شدن گردان فجر روی تپه شروع شد. عراق نمی‌خواست تپه را از دست بدهد، اما بچه‌های گردان فجر مقاومت کردند، آن هم بدون آب و غذا چهار پنج روز مقاومت کردند تا نیروی کمکی رسید و تپه حفظ شد. اما دیگر خبری از گردان فجر نبود؛ گردان شده بود گروهان و کم‌کم گروهان هم شده بود دسته؛ آخر از ۴۰۰ نفر فقط ۱۸ نفر مانده بودند. آنقدر شهید زیاد شده بود، که می‌گفتند تعداد اسرای عراقی از تعداد رزمنده‌های ایرانی بیشتر شده است! گردان رفته بود و دسته برگشته بود، بله باورش سخته اما مرتضی جاویدی در عملیاتی سخت و طاقت‌فرسا به نام والفجر ۲، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصره‌ دشمن مقاومت جانانه‌ای کرد. در حالی‌ که ۴ شب و ۳ روز در ۴۰ کیلومتری خاک عراق با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب نشینی می‌دهد، او پشت بی‌سيم می‌گوید: نمی‌گذارم اُحد دیگری تکرار شود و ما تنگه را ترک نمی‌کنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم می‌شناسند. پس از پیروزی این عملیات اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت‌ امام به تهران رفتند و سرلشکر رضایی موضوع را با حضرت امام در میان می‌گذارد. و حضرت امام بر پیشانی این شهید بوسه می‌زند. بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری می‌کنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند. @mramezani44 ایتا