❗️متناسب با مقام صدیقه کبری (علیهاالسلام) دستههای عزارداری به صورت مرتّب، بیرون بیایند و مجالس برپا شود /تاکید بر اطعام فقرا و ایتام آل محمد، در این ایام که معیشت برای بسیاری از مردم دشوار است.
🔶 آیت الله العظمی وحید خراسانی -مدظله العالی- درابتدای #درس_خارج فقه، طی بیان گوشههایی از فضائل بانوی دو عالم، حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، به بزرگداشت مقام ایشان و زنده نگه داشتن ایام #شهادت ایشان، توصیه فرمودند. #مشروح بیانات ایشان، به شرح ذیل است:
🔰 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلّ الله علی سیّدنا محمد و آله طاهرین سیّما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدّین.
🔸 «إنّما سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ، لاِنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرفَتِهَا». #صدیقه_کبری، إنسیه حوراء(علیهاالسلام) چه مقامی دارد؟! فاطمه(علیهاالسلام)، فاطمه نامیده شد چون خلق، حتی ملائکه مقربیّن همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، از #معرفت او بریده شدهاند؛ «فطموا».
🔸 کسی که کلید #قیامت کبری به دست اوست، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است. آن وقتی که همهی انبیاء، فریاد وانفساه میزنند، حضرت زهرا (علیهاالسلام) پیراهن خونین #سیدالشهداء (علیهالسلام) را به سر میافکند، آن ساعت و آن روز خاتمهی محشر است. #حضرت_فاطمه (علیهاالسلام) معرفتش ساده نیست!
🔸 کسانی که در احیای #فاطمیه همت کنند، نزد همه اهلبیت (علیهمالسلام) مقرّبند. کسی که خدمتی انجام میدهد، اهلبیت (علیهمالسلام) او را اینگونه میشناسند که این همان است که برای #مادر پهلو شکستهی ما چنین خدمتی انجام داد. ان شاء الله امیدواریم این #توفیق نصیب تمام این اُمّت بشود.
🔸 در ایام فاطمیّه غوغایی ایجاد کنید که نمونه نداشته باشد. ان شاء الله أجرتان در صحرای قیامت، با خود حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را کسی نشناخت و کسی نمیشناسد! #خدمت به آن حضرت، خدمت به تمامی معصومین (علیهم السلام) است.
🔸 این سعادت را از دست ندهید و فاطمیّه را #احیاء کنید. متناسب با مقام صدیقه کبری (علیهاالسلام) #دستههای عزارداری به صورت مرتّب، بیرون بیایند و #مجالس برپا شود که اجرشان حساب ندارد.
🔸 در این ایام که #معیشت برای عموم مردم #سخت شده است، هر کسی #فقرا و ایتام آل محمد(صلی الله علیه وآله) را به محبت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) #اطعام کند، روزی که همهی انبیاء و اولیاء فریاد وانفساه میزنند آنها در زیر بیرق حضرتش در امان هستند.
🔸 ان شاء الله #هیئات سنگ تمام بگذارند و اسم هر هیئاتی که بیرون بیاید در دیوان چهارده معصوم (علیهم السلام) ثبت و ضبط است.
📅۱۰/آذرماه/۱۴۰۰
◽️ #ایام_فاطمیه #حضرت_زهرا (س)
═══✼🍃🔳🍃✼══
🏴کــانال درس اخلاق
▪️▪️🔻🔻▪️▪️
🆔 @dars_akhlaq
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت هشتم
🔻به راه افتادم. راهی صاف و هوایی #بهاری و من هم با شوق به دیدار هادی وفادار به سرعت میرفتم، کم کم هوا گرم و من #خسته و تشنه شدم و از تنهایی خود نیز در وحشت بودم. به عقب سر نگاه کردم دیدم کسی به طرف من می آید. #خوشحال شدم و گفتم الحمدلله تنها نماندم تا آن که به من رسید.
🔻دیدم شخصی #سیاه و دراز با ظاهری متعفن بود. پرسیدم اسمت چیست؟ گفت: اسمم #جهالت است، همین اسم او باعث وحشت من شد. با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی. او گفت: در این مسیر از تو جدایی ندارم مگر آن که به #توفیق خدا تو از من جدا شوی.
🔻من جلو افتادم و او به دنبال من میآمد و راه سربالایی بود. رسیدم به #سرکوه، جهت رفع خستگی نشستم و آقای جهالت گفت معلوم میشود خسته شدهای تا منزل بعدی پنج #فرسخ مانده بیا راه را کج کنیم و از این مسیر یک فرسخی برویم تا زود تر به مقصد برسی.
🔻من #احمق شده او را خیرخواه خود دانسته از راه کوتاه رفتیم و از درهای به دره دیگر سرازیر میشدیم پر از خار و #سنگلاخ و درنده و خزنده. هوا بشدت گرم و زبان خشکیده و پاها همه #مجروح و دل از وحشت لرزان بود و آقای جهالت به حال من میخندید. پس از جان کندنها و زمان زیادی به شاهراه رسیدیم اما ده فرسخ راه رفته بودیم و به هزاران بلا گرفتار شده بودیم. نشستم خستگی بگیرم و از آقای جهالت #متنفر بودم، گفتم ای کاش فاصله بین من و تو از مغرب تا مشرق بود.
بعد از کمی استراحت برخاستم و دوباره به راه افتادم.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت هشتم
🔻به راه افتادم. راهی صاف و هوایی #بهاری و من هم با شوق به دیدار هادی وفادار به سرعت میرفتم، کم کم هوا گرم و من #خسته و تشنه شدم و از تنهایی خود نیز در وحشت بودم. به عقب سر نگاه کردم دیدم کسی به طرف من می آید. #خوشحال شدم و گفتم الحمدلله تنها نماندم تا آن که به من رسید.
🔻دیدم شخصی #سیاه و دراز با ظاهری متعفن بود. پرسیدم اسمت چیست؟ گفت: اسمم #جهالت است، همین اسم او باعث وحشت من شد. با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی. او گفت: در این مسیر از تو جدایی ندارم مگر آن که به #توفیق خدا تو از من جدا شوی.
🔻من جلو افتادم و او به دنبال من میآمد و راه سربالایی بود. رسیدم به #سرکوه، جهت رفع خستگی نشستم و آقای جهالت گفت معلوم میشود خسته شدهای تا منزل بعدی پنج #فرسخ مانده بیا راه را کج کنیم و از این مسیر یک فرسخی برویم تا زود تر به مقصد برسی.
🔻من #احمق شده او را خیرخواه خود دانسته از راه کوتاه رفتیم و از درهای به دره دیگر سرازیر میشدیم پر از خار و #سنگلاخ و درنده و خزنده. هوا بشدت گرم و زبان خشکیده و پاها همه #مجروح و دل از وحشت لرزان بود و آقای جهالت به حال من میخندید. پس از جان کندنها و زمان زیادی به شاهراه رسیدیم اما ده فرسخ راه رفته بودیم و به هزاران بلا گرفتار شده بودیم. نشستم خستگی بگیرم و از آقای جهالت #متنفر بودم، گفتم ای کاش فاصله بین من و تو از مغرب تا مشرق بود.
بعد از کمی استراحت برخاستم و دوباره به راه افتادم.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri