eitaa logo
⚑🇮🇷🇵🇸بلاغ مبین(محمدرضامزده ای)
257 دنبال‌کننده
27هزار عکس
17.4هزار ویدیو
109 فایل
اینجا برای تبلیغ دین مبین و دفاع از انقلاب خمینی کبیر که مقدمه ظهوراست، می باشد. سلام بر خامنه ای عزیز و بر شهداوسرداردلها وشهید رئیسی وسیدمقاومت و همه محبین اهل بیت علیهم السلام وپدرعزیزم خادم الحسین حاج غلامرضامزده ای صلوات @mohammadrezamazdei
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❗️متناسب با مقام صدیقه کبری (علیهاالسلام) دسته‌های عزارداری به صورت مرتّب، بیرون بیایند و مجالس برپا شود /تاکید بر اطعام فقرا و ایتام آل محمد، در این ایام که معیشت برای بسیاری از مردم دشوار است. 🔶 آیت الله العظمی وحید خراسانی -مدظله العالی- درابتدای فقه، طی بیان گوشه‌هایی از فضائل بانوی دو عالم، حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، به بزرگداشت مقام ایشان و زنده نگه داشتن ایام ایشان، توصیه فرمودند. بیانات ایشان، به شرح ذیل است: 🔰 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلّ الله علی سیّدنا محمد و آله طاهرین سیّما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدّین. 🔸 «إنّما سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ،‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ مَعْرفَتِهَا». ، إنسیه حوراء(علیهاالسلام) چه مقامی دارد؟! فاطمه(علیهاالسلام)، فاطمه نامیده شد چون خلق، حتی ملائکه مقربیّن همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، از او بریده شده‌اند؛ «فطموا». 🔸 کسی که کلید کبری به دست اوست، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است. آن وقتی که همه‌ی انبیاء، فریاد وانفساه می‌زنند، حضرت زهرا (علیهاالسلام) پیراهن خونین (علیه‌السلام) را به سر می‌افکند، آن ساعت و آن روز خاتمه‌ی محشر است. (علیهاالسلام) معرفتش ساده نیست! 🔸 کسانی که در احیای همت کنند، نزد همه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) مقرّبند. کسی که خدمتی انجام می‌دهد، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) او را اینگونه می‌شناسند که این همان است که برای پهلو شکسته‌ی ما چنین خدمتی انجام داد. ان شاء الله امیدواریم این نصیب تمام این اُمّت بشود. 🔸 در ایام فاطمیّه غوغایی ایجاد کنید که نمونه نداشته باشد. ان شاء الله أجرتان در صحرای قیامت، با خود حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را کسی نشناخت و کسی نمی‌شناسد! به آن حضرت، خدمت به تمامی معصومین (علیهم السلام) است. 🔸 این سعادت را از دست ندهید و فاطمیّه را کنید. متناسب با مقام صدیقه کبری (علیهاالسلام) عزارداری به صورت مرتّب، بیرون بیایند و برپا شود که اجرشان حساب ندارد. 🔸 در این ایام که برای عموم مردم شده است، هر کسی و ایتام آل محمد(صلی الله علیه و‌آله) را به محبت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) کند، روزی که همه‌ی انبیاء و اولیاء فریاد وانفساه می‌زنند آنها در زیر بیرق حضرتش در امان هستند. 🔸 ان شاء الله سنگ تمام بگذارند و اسم هر هیئاتی که بیرون بیاید در دیوان چهارده معصوم (علیهم السلام) ثبت و ضبط است. 📅۱۰/آذرماه/۱۴۰۰ ◽️ (س) ═══✼🍃🔳🍃✼══ 🏴کــانال درس اخلاق ▪️▪️🔻🔻▪️▪️ 🆔 @dars_akhlaq
🌏 قسمت هشتم 🔻به راه افتادم. راهی صاف و هوایی و من هم با شوق به دیدار هادی وفادار به سرعت میرفتم، کم کم هوا گرم و من و تشنه شدم و از تنهایی خود نیز در وحشت بودم. به عقب سر نگاه کردم دیدم کسی به طرف من می آید. شدم و گفتم الحمدلله تنها نماندم تا آن که به من رسید. 🔻دیدم شخصی و دراز با ظاهری متعفن بود. پرسیدم اسمت چیست؟ گفت: اسمم است، همین اسم او باعث وحشت من شد. با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی. او گفت: در این مسیر از تو جدایی ندارم مگر آن که به خدا تو از من جدا شوی. 🔻من جلو افتادم و او به دنبال من می‌آمد و راه سربالایی بود. رسیدم به ، جهت رفع خستگی نشستم و آقای جهالت گفت معلوم می‌شود خسته شده‌ای تا منزل بعدی پنج مانده بیا راه را کج کنیم و از این مسیر یک فرسخی برویم تا زود تر به مقصد برسی. 🔻من شده او را خیرخواه خود دانسته از راه کوتاه رفتیم و از دره‌ای به دره دیگر سرازیر می‌شدیم پر از خار و و درنده و خزنده. هوا بشدت گرم و زبان خشکیده و پاها همه و دل از وحشت لرزان بود و آقای جهالت به حال من می‌خندید. پس از جان کندن‌ها و زمان زیادی به شاهراه رسیدیم اما ده فرسخ راه رفته بودیم و به هزاران بلا گرفتار شده بودیم. نشستم خستگی بگیرم و از آقای جهالت بودم، گفتم ای کاش فاصله بین من و تو از مغرب تا مشرق بود. بعد از کمی استراحت برخاستم و دوباره به راه افتادم. ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 قسمت هشتم 🔻به راه افتادم. راهی صاف و هوایی و من هم با شوق به دیدار هادی وفادار به سرعت میرفتم، کم کم هوا گرم و من و تشنه شدم و از تنهایی خود نیز در وحشت بودم. به عقب سر نگاه کردم دیدم کسی به طرف من می آید. شدم و گفتم الحمدلله تنها نماندم تا آن که به من رسید. 🔻دیدم شخصی و دراز با ظاهری متعفن بود. پرسیدم اسمت چیست؟ گفت: اسمم است، همین اسم او باعث وحشت من شد. با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی. او گفت: در این مسیر از تو جدایی ندارم مگر آن که به خدا تو از من جدا شوی. 🔻من جلو افتادم و او به دنبال من می‌آمد و راه سربالایی بود. رسیدم به ، جهت رفع خستگی نشستم و آقای جهالت گفت معلوم می‌شود خسته شده‌ای تا منزل بعدی پنج مانده بیا راه را کج کنیم و از این مسیر یک فرسخی برویم تا زود تر به مقصد برسی. 🔻من شده او را خیرخواه خود دانسته از راه کوتاه رفتیم و از دره‌ای به دره دیگر سرازیر می‌شدیم پر از خار و و درنده و خزنده. هوا بشدت گرم و زبان خشکیده و پاها همه و دل از وحشت لرزان بود و آقای جهالت به حال من می‌خندید. پس از جان کندن‌ها و زمان زیادی به شاهراه رسیدیم اما ده فرسخ راه رفته بودیم و به هزاران بلا گرفتار شده بودیم. نشستم خستگی بگیرم و از آقای جهالت بودم، گفتم ای کاش فاصله بین من و تو از مغرب تا مشرق بود. بعد از کمی استراحت برخاستم و دوباره به راه افتادم. ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri