💢↶ امام جواد علیه‌السلام زينت عقل ادب است زينت علم تواضع است زينت فقر پاكدامنى است زينت سخن فصاحت است زينت بلا و سختى صبر است زينت بزرگوار خوشرويى است زينت ورع ترک خواسته هاست زينت غنى (بى نيازى) شکر است زينت نيكوكارى منت نگذاشتن است زينت روايت حفظ (از برداشتن) است زينت نماز خشوع (توجه قلبى) است زينت قناعت انفاق بيش از وظيفه است 📗الفصول المهمه، ۲۷۴/۲۷۵ #حجاب_عفاف #محرم #دلتنگ_کربلا یا علی علیه السلام

#منبرمجازی 📿| برای اینکه در زمان غیبت امام زمان(عج) یک سری شبهات در شما اثر نکند، دستور اینست هرروز بگویید: "یااللهُ یارحمٰنُ یارحیمُ یامُقَلِّبَ القلوبِ ثَبِّت قَلبے عَلے دینِڪ"♥️ دو سه ثانیه هم بیشتر طول نمی کشد، لذا این را هرروز بخوانید تا دلتان به امام زمان(عج) قرص شود. مرحوم آقا مجتبی تهرانی #بهار_مهدوی #محرم #دلتنگ_کربلا یا علی علیه السلام

👆شاید بعدا حسرت بخورید ڪه چرا اینو زودتر ندیدین😭 ما مدیون خون شهدا هستیم😔 🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها #بهار_مهدوی #محرم #دلتنگ_کربلا یا علی علیه السلام

ديدم که جانم مي‌رود بسم‌الله الرحمن الرحيم براي او عناويني از قبيل علامه، ذوفنون، آيت‌الله، فرزانه، سالک، فقيه، اصولي، رياضي‌دان، فیلسوف، منجم، عارف، مفسر قرآن، اديب، متکلم و محدث گفته‌اند. او اينها همه بود ولي اينها را جمع کني مي‌شوي «علامه» و نمي‌شوي «حسن‌زاده آملي». در زمان ما و در گذشته‌هاي دور و نزديک، کم نبودند افرادي که برازنده عنوان علامه بودند و در آينده هم چنين کساني خواهند بود و خواهند آمد ولي «حسن‌زاده آملي» نه. رازي که در «حسن‌زاده آملي» بودن علامه حسن‌زاده بود، ذوفنون بودن او نبود. «ذوفنون» هم فراوان بودند و هستند و در آينده نيز خواهند بود و خواهند آمد ولي «حسن‌زاده آملي» نه. عارف و مفسر قرآن و موحد هم فراوان داشتيم و داريم و در آينده نيز خواهيم داشت ولي «حسن‌زاده آملي» نه. اين عناوين هم نمي‌توانند راز «حسن‌زاده آملي» بودن او را آشکار کنند. مردم آمل، از شب پنجشنبه گذشته وقتي خبر سفر الي‌الله «آقاجان» را شنيدند، نتوانستند جلوي اشک‌هاي همچون باران خود را بگيرند. نه فقط پيرمرداني که 70 سال از منبرهاي اخلاقي او در «مسجد سبزميدان» آمل بهره بردند، بلکه تمام مردان و زنان و جوانان شهر آمل و شهرستان آمل براي اين فراق، اشک ريختند. در اين غم، تمام اهل معرفت در سراسر ايران غمگسار شدند. هرگز کسي نپرسيد چرا آمل، «شهر هزارسنگر» نام گرفت؟ درست است که تهاجم کمونيست‌هاي بريده از مردم به شهر آمل با تصور واهي تصرف اين شهر و بستن جاده هراز به عنوان گلوگاه مازندران و سپس تسخير کل مازندران در 6 بهمن سال 1360 و ايستادگي مردم آمل در برابر آنها و زمين‌گير کردنشان، به اين شهر عنوان «شهر هزارسنگر» را پيشکش کرد، ولي سؤالي که هنوز به آن جواب داده نشده اينست که مردم آمل چگونه توانستند در برابر يک لشکر جرار بي‌خدا و بي‌رحم بايستند؟ آنها با کدام نيرو توانستند قبل از آنکه نيروهاي مسلح به صحنه بيايند، شهر را سنگربندي کنند و از خانه‌هاي خود به خيابان‌ها بریزند و گوني‌هايشان را از برنج خالي و از شن پر کنند و جاي جاي شهر را سنگربندي کنند؟ چگونه شد که مردم آمل حاضر شدند جان بدهند ولي شهرشان را به دشمنان خلق که به دروغ دم از خلق مي‌زدند تسليم نکنند؟ پاسخ اين سؤال‌ها را فقط مي‌توان از «مسجد سبزميدان» آمل گرفت، نقطه‌اي در مرکز شهر آمل که مهاجمان کمونيست نيز همان منطقه را براي ايجاد هسته مرکزي حکومت خيالي‌شان در مازندران و براندازي نظام جمهوري اسلامي انتخاب کرده بودند. کمونيست‌ها از جوشش معنوي «مسجد سبزميدان» خبر نداشتند ولي همين جوشش بود که آمل را به يکباره تبديل به «شهر هزارسنگر» کرد و تمام بافته‌هاي مهاجمان را با لشکر جرار بي‌خدا و بي‌رحمشان يکجا بر باد داد. کار بزرگ «حسن‌زاده آملي» اين بود که در قيد و بند علامه بودن نماند و با مردم حرف زدن را بر عناوين اعتباري ترجيح داد. او خانه خدا را به کارخانه «آدم‌سازي» تبديل کرده بود، آدم‌هائي از جنس «اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیب» که جز خدا از کسي پروا ندارند و جز با خدا با هيچکس معامله نمي‌کنند. همين حالا آمل از اين جنس آدم، زياد دارد که تربيت‌شدگان «حسن‌زاده آملي» هستند. مردم آمل براي آقاي «حسن‌زاده آملي» فقط يک «اسم رمز» دارند که «آقاجان» است. آقاجان، تا آخر عمرش با مردم بود، مثل مردم زندگي کرد، از علم و عنوان و جايگاه و محبوبيت خود استفاده نکرد، همواره مردم را از جان خود بيشتر دوست مي‌داشت و همين ويژگي‌ها بود که او تا امروز براي مردم آمل از پير و جوان و مرد و زن «آقاجان» باقي ماند. آمل را همين آدم‌ها به شهر هزارسنگر تبديل کردند و «آقاجان» کاري کرده است که اين شهر تا زماني که نَفَس گرم خداجوي «حسن‌زاده آملي» در آن جاري باشد، شهر هزارسنگر باقي خواهد ماند هرچند که مردم آمل ديروز در تشييع پيکر پاک آقاجانشان، يکصدا گفتند: در رفتن جان از بدن، گويند هر نوعي سخن من خود به چشم خويشتن، ديدم که جانم مي‌رود #محرم #دلتنگ_کربلا یا علی علیه السلام

#سلام_امام_زمانم بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن درختی بی‌ثمر هستم، برایت دردسر هستم خزانم... شاخه‌ای زردم، کمی آقا نگاهم کن 😔😔😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #محرم #دلتنگ_کربلا یا علی علیه السلام

🔴🔵 چرا امام زمان نمی‌آیند؟ 🌺 پاسخ : 🔷حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی: ♦️در كتابي خواندم، شايد در حدود دويست، سيصد سال پيش جمعي از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدم هاي بسيار خوب و مقدّس. روزي با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمي ‌آيد؟ در صورتي كه ما بيش از سيصد و سيزده نفر كه او لازم دارد هستيم. به اين فكر افتادند كه سرّ تأخير در ظهور را به دست آورند. تصميمشان بر اين شد كه از بين خودشان يك نفر را كه به تأييد همه خوبترينشان هست، انتخاب كنند و او را بفرستند در مسجد كوفه يا سهله تا اعتكاف كند و از خود امام بخواهد كه سرّ تأخير در ظهور را بيان بفرمايد. جمعيّت خودشان را به دو قسمت تقسيم كردند و قسمت بهتر را باز به دو قسمت و همچنين تا آن فرد آخر را كه از همه بهتر و مقدّس ‌تر و زاهد تر بود انتخاب كردند كه او به مسجد سهله يا مسجد كوفه برود. او هم رفت و بعد از دو سه روزي برگشت. پرسيدند چه طور شد؟ 🔴 گفت: راست مطلب اين‌ كه من وقتي از نجف بيرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با كمال تعجّب ديدم شهري بسيار آباد و خرّم در مقابل من ظاهر شد. جلو جلو رفتم. پرسيدم: اينجا كجاست؟ گفتند: اين شهر صاحب الزمان است و امام ظهور كرده است. بسيار خوشحال شدم و شتابان به در خانه‌ي امام رفتم. كسي آمد و گفتم: به امام بگو فلاني آمده و اذن ملاقات مي ‌خواهد. او رفت و برگشت و گفت: آقا مي ‌فرمايند: شما فعلاً خسته اي، از راه رسيده‌اي. برو فلان خانه (نشاني دادند) آنجا مرد بزرگي هست. ما دختر  او را براي شما تزويج كرديم. آنجا باش و هر وقت احضار كرديم، بيا. من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم و خانه را پيدا كردم. از من خيلي پذيرايي كردند و آن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم كه درِ اتاق را زدند. گفتم: كيست؟ گفت: مأمور از طرف امام. مي‌ فرمايند: بيا! مي‌ خواهيم قيام كنيم و شما را به جايي بفرستيم. 🔺گفتم: به امام بگو امشب را صبر كنيد. 🔺گفت: فرموده‌ اند: همين الآن بيا. گفتم: بگو من امشب نمي‌آيم تا اين را گفتم ديدم هيچ خبري نيست. نه شهري هست، نه خانه‌اي هست و نه عروسي. من هستم و صحراي نجف؛ معلوم شد مكاشفه اي بوده و خواسته‌اند به ما بفهمانند كه ما هنوز #آمادگي براي آمدن امام زمان(ع) نداريم. 🌕 به راستی خود ما اکنون آمادگی لازم برای آمدن امام زمان را داریم ؟؟؟ #محرم #دلتنگ_کربلا یا علی علیه السلام