هدایت شده از ابرفقه
📚 بررسی فقهی نیرنگ در نبردِ شناختی
درآمد
برادر مؤمننسب در کودتای ۸۸، با رخنه در دستگاه شناختی دشمن، کوشید تا جلوی براندازی نظام را بگیرد. اکنون از منافقین تا برخی ارزشیهای زاویهدار با نگاه رهبری در بحث فضای مجازی، در پی لجنمالی سردار جنگ شناختی هستند. اگر کسی گَردی بر دلش نباشد، اجمالا میتواند ستودنی بودن کار ایشان را دریابد!
۱. روششناسی بررسی مسأله
ما دو دوره «حزبالله سیاسی» و حزبالله اجرایی» را پشت سر گذاشتیم و اینک در گام دوم انقلاب، نیازمند «حزبالله فقهی» هستیم تا بجای بسندگی به گمانگرایی (الاستحسان)، از فقه پیشرو اسلام بهره ببرد. کار فقهی بر دو ستون استوار است: «موضوع شناسی (نه تطبیقشناسی) و «حکمشناسی».
۲. موضوعشناسی مسأله
آ. بافت موضوع: ما از «کودتا و براندازی نظام اسلامی» و یک «جنگ ترکیبی» سخن میگوییم؛ نه تنها یک بافت سیاسی یا اجتماعی یا حتی «جنگ نرم» (تغییر فکرها و قلبها). کودتای ۸۸ براندازی عملی نظام اسلامی، به همراه قتل و کشتار و آدم سوزی بود! نه گفتگوی خانوادگی و بگومگوی خودیها! یا اختلاف سیاسی! روشن است؟!
ب. کار مؤمننسب: ایشان به «خودیها» یا «مخالفان مذهبی یا سیاسی» و یا حتی به دشمن «بهتان» و «تهمت» نزده است؛ بلکه به نام دشمن در سامانه شناختی دشمن رخنه کرده، سخن حقی را گفته است! مانند این که افسر زبدهای بتواند رمز بیسیم دشمن را به دست آورده، به نام فرمانده دشمن، دستورهای آسیبزا به عملیات دشمن بدهد.
◽️ سربسته اینکه، «عملیات صیّاد» با هماهنگی مسوولین گوناگون نظام و با عنایت ویژه یکی از شهدای والامقام و رخدادی الهی در یافتن رمزعملیات دشمن، به نتیجه رسید و تجمعات براندازی آن فتنه را تقریباً عقیم کرد!
ج. آنچه مؤمننسب نکرد: مؤمننسب نه بهتان زد نه تهمت! بلکه از زبان دشمن، سخنانی درست را بیان کرد. آیا این یعنی «بهتان به مخالفان» یا تهمت به کسی؟!
د. کار مؤمن نسب، از نگاه موضوعشناسی فقهی، «خدعه» به دشمن است؛ آن هم در بافت کودتا و براندازی نظام.
ه. اگر به خطا، این کار را موضوع «دروغ» بدانیم و کار را در بافت «کودتا، براندازی نظام و جنگی ترکیبی» ندانیم و آن را یک کار رسانهای یا سیاسی «جازنی» کنیم، آنگاه:
۳. بررسی حکمشناسی دروغ در کلام و فقه
از مسلّمات «دانش کلام» این است که «حُسن و قُبح ذاتی» تنها برای «عدل» و «ظلم» است و هیچ چیز دیگری (مانند دروغ) «قبح ذاتی» ندارند. از مسلّمات فقه اسلام نیز این است هر جا که «فقه الهی» یا «فقه ولایی» مصلحت بداند، می توان نیرنگ زد و فقه به این استثنائات پرداخته است:
۴. نمونه نیرنگ حضرت ابراهیم در جنگ شناختی
ابراهیم (ع) در گذر یک شبانهروز (نه در یک نشست علمی) سه بار سخن خلاف گفت. شامگاهان گفت: این ستاره، پروردگار من است! سپس ماه آمد و گفت این ماه پروردگار من است! در سپیده گفت که خورشید پروردگار من است! و در هنگام مَغاب که خورشید فروشد گفت پروردگارش آفریدگار آسمان و زمین است. انعام، ۷۶ تا ۷۹. در گذر این ۲۴ ساعت و در این رویاروی شناختی، ایشان خلاف میگفت یا راست میگفت؟!
۵. نیرنگ خدا برای یوسف (ع) در بافت غیرجنگی
خدا به یوسف آموخت که جام شاهی را در بار بنیامین بگذارند و آنگاه گفتند که ای کاروان! همانا شما دزدید! (فَلَمّا جَهَّزَهُم بِجَهازِهِم جَعَلَ السِّقايَةَ فی رَحلِ أَخیه ثم أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُها العیرُ إِنكم لَسارِقون).کاروانیان گفتند چه گم کردهاید؟ گفتند جام شاهی را! کاروان سوگندید که ما برای تبهکاری نیامدهایم و دزد نیستیم! یعنی بافت مساله، جنگی، تبهکاری و گمراهگری نبود. گفتند اگر دروغگو باشید کیفر آن چه باشد؟ سپس جام را از بار بنیامین درآوردند و او را به #کیفر_دزدی، نزد خود نگهداشتند و خدا فرمود این چنین برای یوسف، «نیرنگ» ورزیدیم: «كذلِکَ کِدنا لِيوسُف». راستی چه کسی فرمود زنان نگهبان عایشه، لباس مردان بپوشند؟! طبری، ۴: ۵۴۴
👈 گیرا اینکه خدا نیرنگهایش را #بازگو میفرماید تا همه بدانند!
۶. کار خدا در رسوایی شیوه برخی
روشن شد که مؤمننسب جنگ شناختی و رخنه در سامانه دشمن را بلد است؛ ازینرو، منافقین نیز بر او میکینند. ولی خودیهایی که فقه رزم را نمیشناسند و در پی مچگیری از فرزانگان نظامند، تا کنون با کدام «فقه» با دشمن رزمیدهاند؟ با اسم و رسم آشکار و هشتگلاسی؟! یا با رخنه در دشمن؟ اصلا یک رکن پدافند غیر عامل، عملیات فریب است! پس به چه چیزی و چه کسی میتوپید؟!
👈همین حقانیت مؤمننسب، شیوه زاویهداران با نگاه رهبری و ناآگاهان از فقه جنگ شناختی را رسوا کرد! رهبری چه نیک جلوی بودجه هنگفت به نام «جهاد تبیین» را گرفت!
📚 نیز: بررسی فقهی تاخت برخی به مؤمنیننسبها
🖌 ابوالفضل امامی؛ متخصص فقه سیاسی و کاشف ابرفقه