eitaa logo
محمدصادق
154 دنبال‌کننده
646 عکس
118 ویدیو
22 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
*سوره‌ی قیام*  *آیه‌ی چهارم: فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل‌الله و ما ضعفوا و ما استکانوا* ▪️بخش دوم و پایانی▪️ ▪️«حميد بن مسلم گويد: به خدا قسم؛ مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد، چون پيادگان بر او حمله مي‌افكندند او با شمشير به آنان حمله مي‌كرد و آنان از راست و چپش مي‌گريختند؛ چنانچه گله گوسفند از برابر شیری فرار كنند...»   ▪️ـ سپس به سوی قبور شهدا می‌روی و به آنها سلام می‌دهی و می‌گویی:... اشهد أنکم انصارالله و ساده الشهداء فی الدنیا و الآخره فإنکم انصار الله کما قال الله عزوجل: «و کأیّن من نبی قاتل معه ربیون کثیر *فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل‌الله و ما ضعفوا و ما استکانوا* » و ما ضعفتم و ما استکنتم حتی لقیتم الله علی سبیل الحق و نصره کلمه‌الله التامّه. (کافی شریف، باب زیاره قبر ابیعبدالله الحسین، حدیث اول) ▪️تقدیم به اصحاب عاشورایی سیدالشهداء؛ با این امید که شفاعت آنها کاری کارستان کند و بی‌مقداری مثل من را به همسایگی خودشان در بهشت مفتخر نماید؛ همسایگیِ کسانی که قاعدتاً هر روز در بهشت، به زیارت اباعبدالله می‌روند.   ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: سروش splus.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote
⚠️ تـلنـگـر 📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید ☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۲۵۹ سـوره مـبـارکـه بـقـره همراه با ترجمه و تفسیر 🌼🌸 📖 متن ایه: أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 📖 ترجمه و تفسیر (تفسیر نور): ترجمه: يا همانند كسى (عُزَير) كه از كنار يك آبادى عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن بر روى سقف‌هايش فرو ريخته بود (و مردم آن مرده و استخوان‌هايشان در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت: خداوند چگونه اينها را پس از مرگ زنده مى‌كند؟ پس خداوند او را يك صد سال ميراند و سپس زنده كرد (و به او) گفت: چقدر درنگ كردى؟ گفت يك روز، يا قسمتى از يك روز را درنگ كرده‌ام! فرمود: (نه) بلكه يك‌صد سال درنگ كرده‌اى، به غذا و نوشيدنى خود (كه همراه داشتى) نگاه كن (كه با گذشت سالها) تغيير نيافته است. و به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه متلاشى شده است، اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم) و (هم) تو را نشانه (رستاخيز) و حجتى براى مردم قرار مى‌دهيم. (اكنون) به استخوان‌ها (ى مَركب خود) بنگر كه چگونه آنها را بهم پيوند مى‌دهيم و بر آن گوشت مى‌پوشانيم. پس هنگامى كه (اين حقايق براى آن مرد خدا) آشكار شد، گفت: (اكنون با تمام وجود) مى‌دانم كه خداوند بر هر كارى قادر و تواناست. نکته ها آيه‌ى قبل گفتگوى حضرت ابراهيم با نمرود را بازگو كرد كه پيرامون توحيد گفتگو مى‌كردند و هدايت از طريق استدلال بود و ابراهيم با استدلال پيروز شد. نمونه‌ى دوّم خروج از ظلمات به نور، در اين آيه است كه پيرامون معاد گفتگو مى‌شود و هدايت از طريق نمايش و به صورت محسوس و عملى صورت مى‌گيرد. در تفاسير و برخى روايات آمده است كه نام اين شخص «عُزير» بوده است. در تفسير الميزان مى‌خوانيم كه اين شخص بايد پيامبر باشد، زيرا خداوند با او سخن گفته است. پیام ها 1- به تمدن‌هاى ويران شده گذشته، بايد به ديده عبرت نگريست و درسهاى تازه گرفت. «مَرَّ عَلى‌ قَرْيَةٍ» 2- هرچند مى‌دانيد، امّا باز هم علم خود را با تجربه و پرسيدن بالا ببريد. «أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ» 3- صد سال مردن، براى يك نكته فهميدن بجاست. «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ» 4- گذشت زمان طولانى، خللى در قدرت خداوند وارد نمى‌آورد. «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ» 5- رجعت و زنده شدن مردگان در همين دنيا و قبل از قيامت قابل قبول است. «فَأَماتَهُ ... بَعَثَهُ» 6- نمايش، از بهترين راههاى بيان معارف دينى است. «فَانْظُرْ إِلى‌ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ ... وَ انْظُرْ إِلى‌ ... وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ ...» 7- با اراده الهى استخوان محكم، متلاشى مى‌شود، ولى غذايى كه زود فاسد مى‌شود، صد سال سالم باقى مى‌ماند. «لَمْ يَتَسَنَّهْ» 8- نمايش قدرت پروردگار براى ارشاد و هدايت مردم است، نه براى سرگرمى و يا حتّى قدرت‌نمايى. «وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ» 9- خداوند صحنه‌اى از قيامت را در دنيا آورده است. «فَأَماتَهُ ... ثُمَّ بَعَثَهُ ... وَ انْظُرْ إِلى‌ الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها» 10- معاد، جسمانى است. زيرا اگر معاد روحانى بود، سخن از استخوان به ميان نمى‌آمد. «وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ» 11- مشت نمونه‌ى خروار است. خداوند گوشه‌هايى از قدرت خود در قيامت را در دنيا به نمايش گذارده است. «فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره قیام* آیه پنجم: «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🏴جنگ، اوج درگیری و «ستیز» برای انسان‌هاست. پس باید تمام قوای روحی و فکری و جسمی‌ت را بر تولید بالاترین حد خشونت متمرکز کنی تا بکشی و کشته نشوی و این یعنی غیبت همیشگی «عاطفه» در میدان‌های کارزار؛ مخصوصا اگر از نظر قدرت نظامی، در طرف ضعیف‌تر باشی. ▪️از همین جا هم هست که بشر عادی و مادّی از انسانِ به آسمان‌پیوسته جدا می‌شود و جنگ اهل ایمان از وحشی‌گری اصحاب طغیان فاصله می‌گیرد:  ▪️در شرایطی که لشگری بیست هزار نفری، یک گروهان هفتاد نفره را تکه‌تکه کرده‌اند تا تنها چند نفر از بنی‌هاشم  در محاصره‌ سپاه کوفه باقی بمانند، حسین یکی دیگر از معجزاتش را رو کرد و به فهم و درکِ پیامبرگونه‌ی قاسم تکیه زد و همراه با او، متعادل‌ترین ترکیبِ «ستیز» و «عاطفه» را در مقابل تاریخ به نمایش گذاشت: ▪️«فلمّا نظر الحسين عليه السلام إليه قد برز اعتنقه و جعلا يبكيان حتى غشي‏ عليهما هنگامی که حسین، قاسم را دید که به میدان می‌رود، او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریستن کردند تا جایی که بیهوش شدند»... ▪️ «غشی» را جایی بکار می‌گیرند که بیشتر توانایی بدن از کار بیفتد. «فرمانده‌ی سرافراز چند نفر در برابر چندده هزار نفر» که دقایقی قبل از این حماسی‌ترین رجزها را خوانده بود و با «هیهات منا الذله» و «انوف حمیّه» و «نفوس ابیّه» قلب دشمن را لرزانده بود و عمر بن سعد را به اعتراف «نفس ابیه بین جنبیه» مجبور کرده بود و با تمرکز روحی و کلامی‌ش لشگر دشمن را به هم ریخته بود و از صبح تا عصر این جنگ نابرابر را مدیریت کرده بود و کم‌کم داشت برای به میدان رفتن آماده می‌شد، حالا در کنار برادرزاده اوج عاطفه را به رخ می‌کشد و از شدت گریه بدنش از کار می‌افتد... و برادرزاده هم ادامه می‌دهد و زیبایی این ترکیب را صریح‌تر می‌کند:  ▪️«ثمّ استأذن الحسين عليه السلام في المبارزة، فأبى الحسين أن يأذن له، فلم يزل الغلام يقبّل يديه و رجليه حتى أذن له، فخرج و دموعه تسيل على خدّيه، و هو يقول ان تنکرونی فانا بن الحسن.... از حسین برای جنگیدن اجازه خواست و او ابا کرد. این‌قدر دست و پای حسین را بوسید تا اجازه گرفت. پس به سوی میدان رفت و در حالی که اشک‌هایش بر گونه‌هایش می‌ریخت، رجزخوانی را شروع کرد: اگر نمی‌شناسیدم من پسر حسنم...» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ▪️جمع بین ظریف‌ترین عواطف و شدیدترین ستیزها، این‌قدر محال است که با گذشت صدها سال از عاشورا عده‌ای از دوستدارانش در عاطفه‌ی صرف فروغلطیده‌اند و عده‌ی دیگری در ستیز محض متوقف شده‌اند. ▪️ اما حسین همه این‌ها را نه در یک وضعیت عادی بلکه در در سخت‌ترین و تلخ‌ترین روز زندگیش ترکیب کرد بدون این‌که خلطی به چشم بیاید و تعادلی به هم بخورد و مرزی جابجا شود. ▪️از همان جا بود که دریای ستیز و بحر عطوفت را در عین دوگانگی در هم آمیخت و نوای «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان» را تا همیشه به گوش زمین و زمان خواند و و از این ترکیب معجزگون، دلرباترین منتجه را به بشریت تقدیم کرد و اعجازِ «تعادل» را برای انسان به نمایش گذاشت. ▪️ پس طبیعی بود که فرماندهی ِ روحیات انسانی را در اختیار بگیرد و «هدایت تاریخ» مثل یک مروارید درخشان به سویش بغلطد: «یخرج منهما اللولو و المرجان. فبای آلاء ربکما تکذبان؟»  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ▪️_ قاسم برای حسین، تجسم حسن بود و اگر خوب به روضه‌های حسین بر سر جنازه برادرش در مدینه دقت کنیم، بیهوش شدن او در کربلا توضیح بیشتری پیدا می‌کند: «غارت‌زده آنی نیست که مالش را ببرند، غارت‌زده کسی که برادرش را در خاک پنهان کند.» پس وقتی قاسم به سمت مرگ می‌رفت، حسین داشت غارت می‌شد و چیزی از او نمانده بود تا به هوش و برپا بماند... حتی غشی علیهما...  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ▪️تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه ی همه ی شبهای جمعه، حاج «قاسم» عزیز که به موالی اش اقتدا کرد و علی‌رغم جنگ با وحشی‌ترین عناصر «کفر مدرن» و «تکفیر متحجر»، نمونه‌ای امروزین از ترکیب ستیز و عاطفه را در جنگاوران خداپرست به صحنه آورد و زیباترین عواطف را از قلب مهربانش به مسلمانان، ایرانیان و فرزندان شهیدان هدیه کرد و دل‌های یک ملت را با خود بُرد و به همین خاطر، برای همیشه در تاریخ ایران جاودانه شد.     ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: سروش splus.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote
🏴وارد شدن به معرکه ای چند هزار نفره؛ یکّه و یک تنه و تنها🏴 یک. اگر «گودال قتلگاه» محل عمیق ترین و زیباترین و بالاترین عبادتی باشد که برای خدای متعال انجام شده، فقط یک نفر را پیدا می کنیم که در چنین جایی با اباعبدالله همراه شده. یعنی تنها شریک ِ «اباعبدالله» در این «عبادت»، «عبدالله» است چه «پدری» و چه «پسری» برای رسیدن به چنین مقامی از چه گردنه ای عبور کرده؟ حدس من: وارد شدن به معرکه ای چند هزار نفره؛ یکّه و یک تنه و تنها پس شب و روز پنجم محرم، شب و روز امیدواری ما ترسوها به جرأتی است که یک کودک [لفظی معادل با معنای مدّنظر وجود ندارد] به تاریخ دمیده دو. موقعی که مجاهدان، تهران را فتح کردند و خطر، شیخ را تهدید می کرد، من فکر کردم شیخ حتماً به سفارتخانه‌های خارجی پناه برده و یا گریخته است. وقتی به خانه‌اش رسیدم، دیدم در باز است. مرا که دید، به شوخی گفت, «لوله هنگ دانه‌ای چند است؟!» (سوراخ موشها چند است؟) سپس خندید و گفت: «همه ترسیدند و توی سوراخ موش رفتند» یکی از حضار به شیخ گفت: «آقا! ‌شما که می‌دانستید با مخالفت نتیجه‌ای نمی‌گیرید، چرا مخالفت کردید؟ از اول معلوم بود که از پس این ها بر نمی‌آیید.» شیخ گفت: «تا اگر صد سال بعد از این بعضی از مسلمانان به قعر زیر زمین و داخل سرداب ها رفتند و در آنجا با کمال ترس درد دل کردند و گفتند صد سال قبل عده‌ای دست به دست هم دادند و ریشۀ اسلام را کندند، لااقل یک نفر بگوید که در میان آن عده‌ یک آخوند طبرسی و یارانش بودند که مخالفت کردند!» میرزا جواد سعد‌الدوله به شیخ پیشنهاد کرد که‌ بیرق «هلند» را بر بالای خانه تان بزنید؛ دیگر حتی لازم نیست به سفارت هلند تشریف بیاورید. زمانی هم که مشروطه‌ خواهان تهران را گرفته بودند، اینطور نبود که جرئت داشته باشند به سفارت خارجی تعرض کنند، و می‌ترسیدند. شیخ در پاسخ به این پیشنهاد، خندید و به استهزا گفت: «آقای سعد‌الدوله باید بیرق ما را بر روی سفارت اجنبی بزنند. چطور ممکن است که صاحب شریعت که من یکی از مبلغین احکام آن هستم، اجازه فرماید به خارج از شریعت آن پناهنده شوم؟!» آنگاه آیۀ شریفۀ «... وَلَنْ یَجعلَ اللهُ للکافرینَ علیَ المؤمنینَ سبیلاَ». و چند آیۀ دیگر را خواند و سپس ادامه داد: «من حاضرم صد مرتبه زنده شوم و ایرانیان و مسلمین مرا مثله کنند و بسوزانند، ولی به اجنبی پناهنده نشوم.» [نمونه ای معاصر از وارد شدن به یک معرکه چند هزار نفره؛ یکّه و یک تنه و تنها] و کودکی [لفظی معادل با معنای مدّنظر وجود ندارد] که «نوّاب عامّ» را تربیت کرده و پرورش داده... سه. 《قدرت ها و ابرقدرت ها و نوکران آنها مطمئن باشند که اگر خمینی یکّه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهد و به یاری‏‎ ‎‏خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت ‎‏را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند‏‎ ‎‏سلب خواهد کرد.》 پیام به حجاج بیت الله الحرام ۱۳۶۶/۶/۵ [نمونه ای امروزین از وارد شدن به یک معرکه جهانی؛ یکّه و یک تنه و تنها] و کودکی [لفظی معادل با معنای مدّنظر وجود ندارد] که «نوّاب عام» را تربیت کرده و پرورش داده... ___ ✍: بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
⚠️ تـلنـگـر 📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید ☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۲۶۰ سـوره مـبـارکـه بـقـره همراه با ترجمه و تفسیر 🌼🌸 📖 متن ایه: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 📖 ترجمه و تفسیر (تفسیر نور): ترجمه: و (بياد آور) هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مى‌كنى؟ فرمود: مگر ايمان نياورده‌اى؟ عرض كرد: چرا، ولى براى آنكه قلبم آرامش يابد. (خداوند) فرمود: چهار پرنده (طاووس، خروس، كبوتر و كلاغ) را برگير وآنها را نزد خود جمع وقطعه قطعه كن (و درهم بياميز) سپس بر هر كوهى‌ قسمتى از آنها را قرار ده، آنگاه پرندگان را بخوان، به سرعت بسوى تو بيايند و بدان كه خداوند تواناى حكيم است. نکته ها تنها از يگانه ابر مرد تاريخ پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله، يعنى على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» اگر پرده‌ها كنار روند، بر يقين من افزوده نمى‌شود. ولى ساير مردمان همه دوست دارند كه شنيده‌ها و حتّى باورهاى خود را به صورت عينى مشاهده نمايند. چنانكه همه مى‌دانند قند را از چغندر مى‌گيرند، ولى دوست‌دارند چگونگى آن را مشاهده كنند. در تفاسير آمده است: حضرت ابراهيم از كنار دريايى مى‌گذشت، مردارى را ديد كه در كنار دريا افتاده و قسمتى از آن در آب و قسمتى ديگر در خشكى است و پرندگان و حيوانات دريايى، صحرايى و هوايى از هر سو آن را طعمه‌ى خود قرار داده‌اند. حضرت با خود گفت: اگر اين اتّفاق براى انسان رخ دهد و ذرّاتِ بدن انسان در بين جانداران ديگر پخش شود، در قيامت آنها چگونه يكجا جمع و زنده مى‌شوند. لذا از خداوند درخواست كرد كه نحوه‌ى زنده شدن مردگان را مشاهده كند. خداوند نيز با اين نمايش، ابراهيم را به نور يقين واطمينان رهسپار نمود. پیام ها 1- زنده كردن مردگان، از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ» 2- براى آموزش عميق، استفاده از نمايش ومشاهدات حسى لازم است. «أَرِنِي» 3- كشف وشهود تنها براى كسانى است كه مراتبى از علم، ايمان واستدلال را طى كرده باشند. درخواست‌ «أَرِنِي» ابراهيم پاسخ داده مى‌شود، نه هر كس ديگر. 4- در پى آن باشيم كه ايمان و يقين خود را بالا برده تا به مرز اطمينان برسيم. پژوهش و كنجكاوى يك ارزش است. «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» 5- ايمان، داراى مراحل و درجاتى است. «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» 6- قلب، مركز آرامش است. «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» 7- اولياى خدا، قدرت تصرّف در هستى را دارند كه به آن ولايت تكوينى گفته مى‌شود. «ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً» 8- معاد، جسمانى است و در قيامت بازگشت روح به همين ذرات بدن خواهد بود. «يَأْتِينَكَ سَعْياً» ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره قیام* آیه ششم: «ما یمسکهنّ الا الرحمن» 🏴 سوره «مُلک» وقتی دارد «فرمان‌روایی و مدیریت» خدا بر عالَم را توضیح می‌دهد، نمونه‌ای مثل پرواز پرندگان و کنترل جاذبه را وسط می‌کشد. چه وقتی بال گشوده‌اند و چه وقتی بال می‌زنند، به زمین نمی‌افتند و در پهنه آسمان باقی می‌مانند: «الم یرو الی الطیر فوقهم صافات و یقبضن ما یمسکهن الا الرحمن...» ▪️اما وقتی مصیبت سنگین می‌شود و بلا غوغا می‌کند، مُلک خدا و مدیریت عالَم هم به‌هم می‌ریزد و نظم طبیعی جهان به هم می‌خورد: خون‌هایی که حسین از گلوی فرزند شش‌ماهه‌اش به آسمان پرتاب می‌کند، جاذبه را می‌شکند و آیه و اعجاز می‌سازد و به زمین بر نمی‌گردد... «قال الباقر: فلم یسقط من ذلک الدم قطره الی الارض». ▪️شاید یکی از نمونه‌های «جلت و عظمت مصیبتک فی السماوات» همین بوده. همین بوده که آسمان‌ها قوانین جاذبه را زیرپا گذاشتند و با معجزه خون علی‌اصغر همراه شدند و به امر خدا عمل کردند و به حکم «ما یمسکهن الا الرحمن» خون‌ها را نگهداشتند و به زمین برنگرداندند. به قول سید حسن حسینی: «استثنایی بزرگ در تاریخ فوران/ سیلانی بی سقوط/ فریادی متصاعد/ که با سه شعله زبانه کشید» ▪️ آسمان‌ها باید هم همین کار را می‌کردند وقتی «السبب المتصل بین الارض و السماء» به هم ریخته بود و علت اتصال زمین و آسمان، دست‌هایش را به زیرگلوی شش‌ماهه متصل کرده بود تا از خون پُر شود.... «ثم تلقی الدم بکفّیه فلمّا امتلأتا رمی بالدم نحو السماء...»  ▪️نه؛ نشد! مثل این‌که تصویر غلطی از معجزه دارم و باید متنم را اصلاح کنم. معجزه که به هم‌ریختن نظم جهان نیست هماهنگ‌تر شدن نظم جهان با حال و احوال ِ مدیران جهان است... ▪️_ تقدیم به برادران عزیزم در هیات عشاق الحسین شهر سرخه که محرم قبلی را در میان مهربانی‌های‌شان سپری کردم و تقدیم به کشاورزان با معرفت سرخه‌ای که شب هفتم محرم به احترام شیرخواره حسین، حق‌آبه‌ی زمین‌های شان را به سمت شهر رها می‌کردند تا شرشر آب در جوی‌های تمام خیابان‌ها و کوچه‌ها، روضه عطش بخواند.  ▪️پ.ن: وضعیت این‌‌قدر سخت شده بود که حسین راهی جز توسل به علی پیدا نکرد و گفت: «هون علیّ ما انزل بی أنه بعین الله... آنچه بر من نازل شد، آسان است چون در مقابل چشم خداست» و عین‌الله و چشم خدا هم که می‌دانید؟ همان امیرالمومنین است که در نجف به او این‌طور سلام می‌دهیم: السلام علیک یا «عین الله» الناظره... هر چه باشد، علی تجربه بیشتری _ در حد بیست و پنج سال _ داشت در مورد گیر کردن «سه» شعبه در گلویش... ▪️چه منطق سیالی در کلام سرخ این قبیله موج میزند  فلسفه نمی بافم  سخن از گلوی تردی است  که صادقانه بر فراز منبر بر آمد  و بلاغت را به عرش رسانید  به روایتی صادق و صمیمی:  استثنایی بزرگ در تاریخ فوران  سیلانی بی سقوط  فریادی متصاعد  که با سه شعله زبانه کشید به آفتاب بگو غرور کور حرمله آیا مجاب خواهد شد؟ ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ___ ✍: بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
⚠️ تـلنـگـر 📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید ☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۲۶۱ سـوره مـبـارکـه بـقـره همراه با ترجمه و تفسیر 🌼🌸 📖 متن ایه: مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ 📖 ترجمه و تفسیر (تفسیر نور): ترجمه: مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند، همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى داشته باشد،) دو يا چند برابر مى‌كند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسيع و (به همه چيز) داناست. نکته ها سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذير، بهترين راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است. همچنان كه پيدايش و گسترش ربا، زمينه ساز و بوجود آورنده‌ى طبقات است. لذا در قرآن آيات لزوم اتفاق و تحريم ربا در كنار هم آمده است. هر دانه‌اى، در هر زمينى، هفت خوشه كه در هر خوشه صد دانه باشد نمى‌روياند، بلكه بايد دانه، سالم و زمين، مستعد و زمان، مناسب و حفاظت، كامل باشد. همچنين انفاق مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شيوه‌ى نيكو آن همه آثار خواهد داشت. پیام ها 1- انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد وتكامل وجودى خود انسان مى‌گردد. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ» 2- ستايش قرآن از كسانى است كه انفاق سيره‌ى هميشگى آنان باشد. «يُنْفِقُونَ» فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. 3- انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد. در اسلام اقتصاد از اخلاق جدا نيست. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 4- استفاده از مثال‌هاى طبيعى، هرگز كهنه نمى‌شود و براى همه مردم در هر سن و شرايطى كه باشند قابل فهم است. تشبيه مال به بذر و تشبيه آثار انفاق به خوشه‌هاى متعدّد پر دانه. «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ» 5- تشويق و وعده‌ى پاداش، قوى‌ترين عامل حركت است. پاداش هفتصد برابر. «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ» 6- لطف خداوند، محدوديّت ندارد. «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ ... وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» 7- اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابليّت رشد و نموّ دارد؛ «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مى‌كنند چه مى‌تواند باشد؟! «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
22.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه همخوانی داوران برنامه فصل چهارم ۲مرداد ۱۴۰۲ التماس دعا ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره قیام* *آیه هفتم: «و لکن رسول‌الله و خاتم‌النبیین»(احزاب/40)* 🏴 وقتی «اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً بالرسول» را به میدان فرستاد، یکی از بزرگترین تدبیرهای اباعبدالله برای اتمام حجت و آوردن آیه و به عجز درآوردنِ سپاه کوفه رو شد. معجزه این‌قدر بزرگ بود که به نقل شیخ مفید در الارشاد، تمام لشگر عمرسعد _ که بزرگترین جمع اشقیاء در تاریخ را تشکیل داده بودند _ میخ‌کوب شدند: «فشدّ علی الناس و هو یقول... ففعل ذلک مراراً... با این‌که علی اکبر حمله می‌کرد و رجز می‌خواند و چند بار این کارها را تکرار می‌کرد» اما «و اهل‌الکوفه یتّقون قتله... کوفیان از جنگ با او ابا داشتند و از کشتن‌ش دوری می‌کردند...»  ▪️حسین، هر کاری برای اتمام حجت از دستش بر می‌آمد، انجام داده بود ولی این دفعه.... و لکن رسول‌الله و خاتم‌النبیین... برای پایان‌دادن به همه عذرها و عمیق‌تر کردن همه‌ی احتجاج‌ها، معجزه‌ای از جنس تصویر در مقابل اهالی طغیان گذاشته بود؛ از سنخ شکل و شمایل نبیّ‌اکرم. به زبان تصویر و با سیمای علی‌اکبر حقانیتش را فریاد می‌زد و از پیامبر خواسته بود تا به میدان برود و می‌گفت مسلمان هر جنایتی هم که از او سر بزند، ولی پیامبر خدا و خاتم پیامبران را.... «و لکن رسول‌الله و خاتم‌النبیین»...؛ اعجاز عظیمی بود و تا لحظاتی دشمن را به عجز درآورد و بیست‌سی هزار نفر را زمین‌گیر کرد. اما اشقیا همیشه خط‌شکن دارند «اذ انبعث اشقاها»... «مره بن منقذ العبدی» فضا را شکست و گفت: «گناه همه عرب بر گردنم باشد اگر پدرش را به عزایش ننشانم» و به جنگِ معجزه تصویریِ حسین رفت... ▪️بعضی مقاتل گفته‌اند: اسب علی‌اکبر او را به سمت دشمن برد و باعث شد «اربا اربا» شود اما من گمان می‌کنم اگر اسب هم به آن طرف نمی‌رفت، کوفیان باید همین کار را با کسی می‌کردند که تصویرش آنها را به فلاکت کشانده بود. باید تکه‌تکه و قطعه‌قطعه‌اش می‌کردند تا چیزی از صورت و بدنش معلوم نباشد، تا دیگر از این معجزات و آیات خردکننده به چشم‌‌شان نیاید و این شکل و شمایل‌ها آنها را به خاک مذّلت نیندازد... ▪️حسین می‌دانست دارد چطور لشگر دشمن را به هم می‌ریزد: هم موقع رفتن علی از پیامبر گفت: «کنا اذا اشتقنا الی نبیّک نظرنا الی وجهه» و هم سر جنازه‌اش روضه نبیّ‌اکرم را خواند: «ما اجرأهم علی انتهاک حرمه الرسول» و هم علی‌اکبر می‌دانست با دشمن چه کرده. وقتی با پدرش خداحافظی کرد، از پیامبر گفت و سلام او را رساند: «یا ابتاه علیک السلام هذا جدی رسول‌الله یقرئک السلام» گویا نبی‌اکرم را می‌دید که آمده بود تا کنار پیکر خودش به شهادت خودش نگاه کند و به قول آن زیارت‌نامه زیبا، خون خودش را تحویل بگیرد: «دمُک المرتقی الی حبیب‌الله»... ▪️به قول محسن رضوانی عزیز: رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا کــــأنّ المصطفی قــد عــادَ یـولَــد مــــــرّةً أخــــری به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم نمــی فهمیم علت را ... نمــی یابیم پــــاسخ را ▪️_ تقدیم به مولایم علی‌اکبر به امید این که... [خودتان می‌دانید... گفتن ندارد که...] و تقدیم به غرض از خلقت مخلوقات و محور کائنات محمد مصطفی؛ به امید این که با شفاعت شبیه‌ترین به او، ما پیامبر ندیده‌ها در بهشت زائر ِ زود به زودِ روی ماهش باشیم و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه ی همه‌ی شب‌های جمعه که مثل مولایش، اربا اربا شد؛ تقدیم به قطره‌های خون خشک‌شده‌ و ذره‌های ریز بدنش که قاعدتاً هنوز باید میهمان در و  دیوار فرودگاه بغداد باشند تا مسلمانانی را که به خیال بی‌طرفی، هنوز هم به دنبال زندگی مسالمت‌آمیز با دشمنان نبیّ‌اکرم هستند، رسوا کند.   ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• علیه السلام ___ ✍: بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
می-روی-تنها-امیدم-ای-علمدار-رشیدم.mp3
5.06M
علیه السلام میروی تنها امیدم، ای علمدار رشیدم بعد تو از زنده بودن، دل بریدم اگه دلتون شکست، اگه اشکتون جاری شد، برای سلامتی و شفای عاجل همه مریض ها، مخصوصا همکار بنده حقیر دعا کنید. ممنون ____ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره قیام* آیه هشتم: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی»  🏴در زیارت عباس‌بن علی، فرازی هست که در آن شهادت می‌دهیم او در دفاع از اولیاء خدا مثل مجاهدین بدر کار کرده و کم نگذاشته: «اشهد الله أنک مضیت علی ما مضی علیه البدریون». این فراز، ذهن آدم را به سمت سوره انفال می‌برد که یکی از کارهایش، توصیف وضعیت جنگ بدر است: «و لیبلی المومنین منه بلاء حسنا... [خدا صحنه‌ی بدر را به راه انداخت] تا مومنین را به شکل زیبایی امتحان کند و بیازماید.» و بعد همین آیه است که ذهن آدم را به سمت حدیث امام صادق می‌برد: «کان عمّی العباس... ابلی بلاء حسنا» و با خودم می‌گویم ابالفضل کاری کرده که برای همه‌ی انسان‌های بعد از خودش، بساط آزمایش به راه انداخته و رفتارش این‌قدر عظمت داشته که به کشیدگی تاریخ، «امتحان‌سازی»کرده... ▪️حتماً می‌گویید «معلوم است دیگر؛ وفاداری به امام را تا جایی پیش برده که وقتی امامش را تشنه دیده، لب به آب تَر نکرده» من هم می‌گویم قبول! اما کسی که به قول زیارتنامه‌اش «بالغت فی النصیحه و اعطیت غایه المجهود» بوده و در خیرخواهی برای حسین به بالاترین بلوغ رسیده و آخرین حد توانش را خرج سیدالشهدا کرده، نباید فقط به نفی (چون حسین تشنه بود، آب نیاشامید) محدود شود. کسی مثل عباس که یک‌تنه چهار هزار نگهبان شریعه را در هم شکسته و آبرویی برای آنها باقی نگذاشته و در موج آب و اوج آبرو قرار گرفته، باز هم خودش را مرزوق حسین می‌بیند. پس به او نگاه می‌کند و فقاهتش را بر محور عمل امام به کار می‌گیرد:  ▪️مولایم تشنه است و آب به عنوان بدیهی‌ترین نیاز زندگی از او دریغ شده اما انگار از همیشه زنده‌تر و قوی‌تر و برافروخته‌تر است. پس حی قیوم قدیر دارد بزرگترین نشانه و آیه‌اش را در وجود حسین می‌ریزد و چون او به صاحب آب تکیه کرده، اثر آب بدون اینکه آبی در میان باشد، به تسخیر او درآمده. توحید دارد می‌درخشد و اسباب و آثار جلویش تحقیر شده‌اند. بشتاب که تمام خیر همان‌جایی است که حسین ایستاده؛ زیر باران حیات و رحمت و قدرت خدا. مگر خودش نبود که در عرفه به خدایش می‌گفت: «امرت بالرجوع الی الآثار فارجعنی الیک...مصون السر عن النظر الیها و مرفوع الهمّه عن الاعتماد علیها. تو دستور دادی که به آثار رجوع کنم پس مرا به خودت برگردان... در حالی که نگاهم به آثار نباشد و به آنها تکیه نکنم» مثل همه خوبی‌های دیگر، عرفه هم در عاشورا به جریان افتاده؛ بشتاب عباس... ▪️آب را روی آب ریخت تا مثل حسین شود و از بند آثار در بیاید و به خالق آثار تکیه کند و توحید را در ظریف‌ترین وجه و درخشان‌ترین صورت به نمایش بگذارد... رمی الماء علی الماء... شاید همان‌جا بود که سوره انفال دوباره نازل شد: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» تو نبودی که آب را روی آب ریختی... خدا بود که در عباس جلوه کرد تا مثل حسین شود و آب را روی آب بریزد تا نشان دهد همه اسباب و آثار، ابزار اراده‌ی خدا هستند و اگر نباشند، صاحب آنها هست که به او تکیه کنی تا نیازت را برطرف کند... ▪️آیه، عظمت غیرقابل‌تحملی داشت، آبروی آب را برده بود. تدبیر دشمن برای تشنگی‌دادن به عاشوراییان تحقیر شده بود و رفتار حسین داشت تکثیر می‌شد. عباس مشغول ترجمه فرازهای آخر دعای عرفه بود: «محقت الآثار بالآثار و محوت الاغیار بمحیطات افلاک الانوار... آثار [آب] را بوسیله آثار [عباس] نابود کردی و با کسانی که به آسمان‌های نور احاطه دارند، اغیار را محو فرمودی» سیراب‌شدن با آب، از بین رفته بود و ابالفضل را تبعیت از حسین سیراب کرده بود. اغیار از دور حسین محو شده بودند این‌قدر که عباس به او مقرّب شده بود و برای بقیه تاریخ، امتحان ساخته بود. آسمان‌های نور به احاطه و تصرف «ماه بنی‌هاشم» درآمده بود و قمر بدجور داشت می‌تابید. پس عمود بالا رفت تا ماه پایین بیاید و زمین‌گیر شود... اُثخن بالجراح... از شدت جراحت زمین گیر شد...    ▪️_ تقدیم به مرحوم استاد که این روضه را از او یاد گرفتم؛ همو که می‌گفت: مقام «نصرت» به معصوم در برابر انواع هجمه‌های کفر و نفاق، بالاترین درجه برای غیر معصوم در نظام درجات ایمانی است که تنها از طریق تمسک به سلوک حضرت اباالفضل و توسل به ساحت آن حضرت، قابل تحقق است : «فنعم الأخ الصابر المجاهد المحامی *الناصر* ... و السلام علیک یا ناصر الحسین الشهید» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
﷽ -------- جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است علمدار است سپهدار است . . اصحاب که یک به یک برزمین می‌افتند، نوبت به بنی هاشم می‌رسد عباس چشم دوخته به لبان مولا همه اذن می‌گیرند و می‌روند و بر...نمی‌گردند حسین می‌ماند و عباس و حمله‌ها و ولوله‌ها "اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!" حسین نگاهی به برادر تنومندش می‌کند، نگاهی به خیمه‌ها "العطش، العطش... " . "برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..." . . سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی! نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی سال‌ها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی همراه علی علیه‌السلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی ناگهان امیر و امام‌ت بگوید برادرم، برو آب بیاور! جز عباس چه کسی می‌تواند این فرمان را بشنود و حتی لحظه‌ای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندی‌هایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟! همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم حال گفته سِقایت حرم با تو... بی‌درنگ می‌رود! و در همین راه شهید می‌شود... در راه ... طبق ... با أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی یعنی لحظه ای "در دل" هم، چون و چرا نکردن . برای من درس و است در مقابل و (درکنار ؛ که وه که چه مقامی‌ست...) . ، امروز - بی ولی و امّا- برای من پذیرفته و چشم گفتنی و محترم است؛ . پی‌نوشت: قمربنی هاشم علیه‌السلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایت‌پذیری، تسلیم و اطاعت از امام را در خانه، از مادرش آموخت... "هرکه بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است " «والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني» . . @hejrat_kon @dr.mother8