له آن بهترین زندگی را داشته باشید»[14] {اثر عام}
محيط اموزشهاي غير رسمي
(مراكز امور ديني، روحانيون و مبلغان مذهبي، مساجد، تكايا، فرهنگسراها، تفريحگاهها، مجالس جشن و عزاداري)
محيط كار
1. برکت در مال
عنه صلى اللّه عليه و آله: وَالبَرَكَةُ فِي المالِ[15]،
2. زیادی ثروت
عنه صلى اللّه عليه و آله وسَعَةُ الرِّزقِ[16]
وَ صَلَاةٌ فِي شُغُلٍ [17]
از پیامبر(ص) روایت شده: "اذا صلیتم الفجر فلا تناموا عن طلب الرزق؛ هنگامی كه نماز صبح را خواندید، نخوابید و به دنبال كسب راه بیافتید[18].
عن الصادق، عن أبيه (عليهما السلام)، قال: إذا غدوت في حاجتك بعد ان تصلي الغداة، بعد التشهد فقل: اللهم اني غدوتألتمس من فضلك كما امرتني، فارزقني من فضلك رزقا حلالا طيبا، وأعطني فيما ترزقني العافية، تقول ذلك ثلاث مرات[19]
ثروت یا نماز جماعت (نماز باشه برکت هم هست)
يكي از صحابه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم مردي است به نام سعد كه، هر پنج وقت نماز به مسجد ميآمد و نمازهاي يوميّه خود را پشت سر پيغمبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم با جماعت به جا ميآورد و اهتمام زيادي به نماز اول وقت داشت.
او مرد تنگدستي بود كه گاهگاهي به رسول اللّه از فقر و تنگدستي شكايت ميكرد و از آن حضرت ميخواست كه برايش دعا كند تا خداوند او را ثروتمند نمايد.
رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمود: اي سعد بقدري كه بتواني در دنيا زندگي كني و دين خود را نگهداري، بهتر است از ثروتي كه دين خود را از دست بدهي!
ولي او همچنان براي ثروتمند شدن اصرار ميورزيد.
تا اينكه روزي جبرئيل نازل شد و دو درهم به آن حضرت داد و عرض كرد:
يا رسول اللّه اين مبلغ را به سعد بدهيد و بفرمائيد كه تجارت كند!
رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم بعد از نماز جماعت او را طلبيد و فرمود:
اي سعد: حاضري تجارت كني عرض كرد يا رسول اللّه تجارت بدون سرمايه ممكن نيست. دو درهم را به او لطف كردند او شروع كرد به تجارت كردن، كم كم سرمايه او زيادتر شده. هر چه ميخريد دو برابر ميفروخت كارش به جايي رسيده بود كه يك دكّان درب مسجد گرفته اموالي فراوان جمع نمود و مشغول معاملات كلّي گرديد.
گاهي كه بلال اذان ميگفت و مردم را براي اداء فريضه الهي دعوت ميكرد و رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم به مسجد ميآمدند. سعد را ميديدند كه همچنان مشغول كار است و به نماز حاضر نشده حضرت نماز را خوانده بر ميگشتند و ميفرمودند: اي سعد دنيا تو را زياد مشغول كرده. عرض ميكرد: يا رسولاللّه چه كنم كه نه شريك دارم و نه شاگرد. جنسي فروختم به نسيه كه بايد پولش را بگيرم و متاعي خريدم از ديگري كه بايد وي بيايد و پولش را بستاند.
به اين ترتيب اگر به نماز مسجد حاضر شوم تأثير فراواني در كارم پيدا شده ضرر كلي متوجّهم خواهد شد.
پيامبر اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم از اين حالت سعد بسيار متأثر شدند. ساعتي گذشت، جبرئيل نازل شد، عرض كرد يا رسول اللّه خداي تعالي به غم دل شما مطّلع شده به جهت غفلت سعد از عبادت و شما كدام حال وي را دوست داريد؟ حالت سابق وي يا حالت امروز او را؟
فرمود: حال گذشته او كه به نماز حاضر شده و به ياد خدا بوده و از نظر من با ارزشترين اوقاتش بود.
عرض كرد: آن مبلغي را كه به او داديد، پس بگيريد!
هنگام ظهر شد، پيامبر اكرم براي نماز به مسجد آمدند.
سعد را ديدند كه مشغول كاسبي است و دقيقهاي از معاملات غفلت نميكند حضرت فرمود: سعد حال وضع درآمدت خوب شده اگر ممكن است آن دو درهم را به ما پس بده، عرض كرد يا رسول اللّه اجازه دهيد پنجاه درهم تقديم كنم. فرمودند: نه همان دو درهم ما را بس است.
دو درهم را به حضور پيغمبر خدا تقديم نموده حضرت از مقابل دكّان او گذشتند روزگار وضع زندگاني او را چنان عوض كرد كه هر چه به هزار درهم ميخريد به پانصد درهم، ميفروخت به طوري كه با گذشت زمان به مدت كوتاهي دچار پريشاني و تنگدستي شد! مجدّداً سعد رو به مسجد آورد و در اول وقت در نماز جماعت پشت سر پيغمبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم حاضر ميشد و نمازهاي خود را به جا ميآورد، رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم و نمازگزاران از اينكه سعد را دوباره در جمع خود مشاهده كردند خشنود شده خدا را شكر كردند.
اي كاش اغنياء و ثروتمندان، در مساجد و مجالس و نمازها شركت ميكردند و شكر نعمت پروردگار را به جا ميآوردند[20].
3. روحیه نظم
نماز روحیه نظم را در وجود انسان به وجود می آورد و همچنین این آموزش را به دنبال دارد که در کار و زندگی هم اینطور باشیم. نماز این روحیه را در ما به وجود می آورد که در کار توجه داشته باشیم که خدای متعال ناظر بر اعمال ما می باشد.
امام باقر ع : کسالت و تنبلی و سستی در کار به دین و دنیای انسان زیان می زند. {ناظر به نقش دين در زدودن تنبلي است نه نقش نماز در ان}
امام باقر ع : من دشمن شخصی هستم که در کار دنی
ای خود سستی کند زیرا هرکس در کار دنیا تنبلی نماید در امر آخرت خویش ناتوان تر خواهد بود. {ناظر به نقش دين در زدودن تنبلي است نه نقش نماز در ان}
سستی و تنبلیدر کار سبب ا زبین رفتن قدر و منزلت انسان می شود و علاوه بر اینکه زیانهایی را به شخص و جامعه وارد می سازد موجب تنفر و بیزاری دیگران از انسان می شود تا جایی که شخص تنبل نزد اولیاء خدا مبغوض شمرده می شود.
4. نظم صفوف کامل کننده نماز :
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلياللهعليهوآلهوسلم :سَوَّو صُفُوفَكُمْ فَاِنَّ تَسْوِيَةَ الصَّفِّ تَمامُ الصَّلاةِ.
رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود:صفهاي نماز جماعت را مساوي كنيد كه مساوي كردن صفها، كامل كننده نماز است[21].
5. نظم در جماعت
مرحوم آيت اللّه العظمي سيّد ابوالحسن رفيعي كه از حكما و مراجع تقليد بود، مدّتي كه در تهران بودند در مسجد جمعه تهران براي نماز مغرب و عشا اقامه جماعت مينمودند.
آيت اللّه رفيعي به طور منظّم به نماز جماعت نميآمدند، امام خميني رحمه الله در آن وقت در تهران بود و در نماز جماعت آيت اللّه رفيعي شركت مينمود. شبي آيت اللّه رفيعي دير كرد. امام خميني در ميان جمعيّت برخاست و خطاب به مردم چنين گفت:
اي مردم! بياييد با هم به آقا بگوييم به طور منظّم و مرتّب، سر وقت تشريف بياوريد، اين گونه كه ايشان ميآيند، وقت بسياري از مردم تضييع ميگردد، همه ما با هم به آقا اعتراض كنيم.
طولي نكشيد كه آيت اللّه رفيعي آمد، يك نفر به آقا گفت:
يك سيّد جواني ميگفت: به آقا بگوييم مرتّب بيايند، تقريباً به بينظمي شما در آمدن، اعتراض داشت!
آيت اللّه رفيعي فرمود: آن سيّد كي بود؟
در آن وقت امام خميني رحمه الله در يك طرف در چند قدمي مشغول نماز بودند، آن شخص امام را نشان داد همين كه چشم آقاي رفيعي به امام افتاد، فرمود:
ايشان حاج آقا روح اللّه هستند، مرد بسيار فاضل و وارسته و بسيار با تقوا و منظّم ميباشند، اگر يك وقت دير آمدم، ايشان را جلو ببريد تا به جاي من نماز بخواند، حق با ايشان است[22].
6. امام خمینی و نماز جماعت
ظهر روزي كه شهيد مصطفي خميني، فرزند گرانقدر امام قدسسرهبه شهادت رسيده بود، منزل امام پر بود از كساني كه از دور و نزديك براي عرض تسليت به محضر ايشان آمده بودند.
اذان ظهر كه شد، امام برخاست، وضو گرفت و براي نماز جماعت به مسجد رفت، غافلگير شده بودم، فكر نميكردم امام آن روز براي نماز جماعت به مسجد برود. فوراً يك نفر را فرستادم كه خادم مسجد را از رفتن امام با خبر كند، امّا گويا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سريع سجّادهاي را از همسايهها براي امام فراهم ميكند.
مردم شهر نجف وقتي فهميدند امام به مسجد آمده، گروه گروه براي عرض تسليت به مسجد وارد شدند.
مردم وقتي امام را ميديدند كه به صلابت كوه ايستاد و گريه نميكند، به شدّت تحت تأثير قرار گرفته بودند و گريه ميكردند.
امام با آرامش و وقار تمام نماز جماعت ظهر و عصر را خواند و پس از نماز، در مسجد روضهخواني شروع شد[23].
7. نزدیکی دلها
حضور در جمعی که سلسه مراتب در آنجا را ه ندارد و همه از بالاترین رده تا پائین ترین در پیشگاه پروردگار عالمیان سر بر خاک می سایند و با یکدیگر در بین نماز دست اخوت و برای همدیگر آرزوی قبولی طاعات می نمایندو این نمایش پر رمز و رازی است که قلبها را به یکدیگر نزدیک و دلها را مورد رحمت الهی قرار می دهد و اطمینان را بر آن می نشاند. {نقش اجتماعي نماز}
8. خیر دنیا و آخرت در نماز است:
عنه صلى اللّه عليه و آله: خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ فِي الصَّلاةِ، وبِها يَتَبَيَّنُ الكافِرُ مِنَ المُؤمِنِ، وَالمُخلِصُ مِنَ المُنافِقِ، وهِيَ عِمادُ الدّينِ، ومَلاذُ الجَسَدِ، وزَينُ الإِسلامِ، ومُناجاةُ الحَبيبِ لِلحَبيبِ، وقَضاءُ الحاجَةِ، وتَوبَةُ التّائِبِ، وتَذكِرَةُ المَنِيَّةِ، وَالبَرَكَةُ فِي المالِ، وسَعَةُ الرِّزقِ، ونورُ الوَجهِ[24].
پیامبر ص : هرکس کارگری را اجیر نماید و او را از نماز جمعه باز دارد مرتکب گناه گردیده و چنانچه بازش ندارد با او در ثواب نماز جمعه سهیم خواهد بود[25].تربيت روحاني با كسب ثواب يا مانع تربيت روحاني با ارتكاب گناه( ساحت شناخت)
9. نماز شب باعث جلب روزی از طرف خداوند متعال میشود:
صلوة اللیل تجلب الرزق[26].
10. نماز باعث گشایش در زندگی،
ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامة اعمی[27].
11. اثر نماز در کسب و کار،
امام صادق علیه السلام، اذا اردت ان تخرج الی سوقک فصل رکعتین، ثم قل فی دبر صلوتک توجهت بلا حول منی و لاقوة و لکن بحولک یا رب و قوتک فانت حولی و منک قوتی[28].
23. ایجاد اعتماد (اجتماعی سیاسی)
شماري از كارگران ايراني زير نظر مهندس روسي كار ميكردند. ظهر شده بود و آفتاب به بالاي سر آمده بود. صداي اذان ظهر بلند شد. كارگران يكي يكي براي خواندن نماز اول وقت دست از كار
كشيدند. مثل هميشه سر و صداي مهندس روسي بلند شد. او، نگران از به تأخير افتادن كارها، با صداي بلند، كارگران را از اين كار باز ميداشت. اين كار براي او قابل تحمل نبود؛ چون تنها به منافعش ميانديشيد و به سود بيشتر.
او همچنان داد ميزد، ولي بي فايده بود؛ چون آنان حاضر نبودند براي انجام كار از اين فريضه واجب دست بردارند و نمازشان را به تأخير بيندازند. بارها ميان كارگران و مهندس گفت و گو صورت گرفته بود تا آنجا كه كارگران گفتند ما در عوض آن مقدار وقتي را كه از كار تلف ميشود با تلاش بيشتر جبران ميكنيم، ولي بينتيجه بود؛ چون هر روز هنگام نماز، بازهم همين مسئله مشكل ساز ميشد. حرف او يكي بود و همچنان بر خواستههايش پافشاري ميكرد. سرانجام آخرين اخطار مهندس به كارگران اين بود كه اگر هنگام نماز كار را رها كنند، در پايان ماه از حقوقشان كسر ميشود.
اين اخطار مهندس در ميان كارگران آثار گوناگوني داشت. گروهي از اين قضيه نگران شدند و از ترس حقوق آخر ماه، نمازشان را به آخر وقت انداختند و گاه چه بسا نمازشان قضا ميشد، ولي ايمان گروهي ديگر آن قدر زياد بود كه تهديدهاي مهندس كارساز نيفتاد و همچنان هنگام ظهر، دست از كار كشيده و با زمزمه «حي علي الصلوة»، به نماز ميايستادند. تا اينكه ماه به پايان رسيد و كارگران هر كدام براي دريافت حقوق ماهيانه خود به صف ايستاده بودند. آناني كه منتظر آخر ماه و سود بيشتر بودند، خوشحال و شادمان با هم پچ پچ ميكردند، ولي اين خوشحالي زياد طول نكشيد؛ چون كه بر خلاف انتظار آنان نه تنها از حقوق نمازگزاران اول وقت كسر نشده بود، بلكه به حقوقشان افزوده شده بود. گروه اول به نشانه اعتراض به مهندس گفتند كه چرا برخلاف قول و وعده خود عمل كرده است؟ مهندس لبخندي زد و گفت: آنها به نماز كه عقيده و دينشان بود، پايبند بودند و اين نشان آن است كه آنها ايمان خود را به مال دنيايي نفروختند و از عقيده خود دست بر نداشتند. اين گروه هرگز در كار خود نيز خيانت نميكنند؛ چون به نماز و دين خود خيانت نكردند.
اينگونه بود كه نماز اول وقت براي مهندس ايجاد اعتماد كرده بود. كارگران با شنيدن اين مطلب از كار خود پشيمان شدند و حسرت نمازهاي از دست رفته را خوردند و به فكر فرو رفتند[29].
[1] . نماز و دانشگاه دبیر خانه دائمی اجلاس سراسری نماز ج 2 ص270
[2] . وسايل الشيعه، ج3، ص480.
[3] . كنزالعمال، ج 7، ص 623.
[4] . بحار الانوار، ج 88، ص 5.
[5] . فروغ کافی ج3، 482.
[6] . مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج1، ص: 222
[7] . طه : 132
[8] . مجموعة ورام(تنبيه الخواطر) ج1 ص : 222
[9] . قصا الجمل، ج1،ص 386.
[10] . وسائل الشیعه،ج14،ص116)
[11] . آداب سفر در فرهنگ نيايش، ص: 109
[12] . ثواب الاعمال، ص 70.
[13] . ماهنامه تربیت سال 1375 شماره 9 ص 60
[14] . بحارالانوار، ج 78، ص39).
[15] . حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم ج 7ح
[16] . حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم ج 7ح
[17] . الكافي، ج2، ص: 231
[18] . كنزل العمال، ج 4، ص 21.
[19] . جامع الاحادیث ج 22، ص66
[20] . داستانها و حكايتهاى نماز، ص 165 / نماز اوّل وقت، ص 139.
[21] . بحار الانوار، ج 88، ص 20.
[22] . مجله حوزه، ش 32، ص 90.
[23] . سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى قدسسره، ج 1، ص 65 / محراب عشق، ص 73.
[24] . حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم ج 7ح 10399
[25] . غررالحکم ح 9944
[26] . میزان الحکمه، ج5، ص422.
[27] . سوره طه، آیه 124.
[28] . الکافی ج3 ص474.
[29] . فروع دين، صص 64 و 65.
محتـــوای «مــنبـر»
ویژهٔ محرم الحرام
رایگان دانلود کنید:
https://b2n.ir/moharam1443
«شمع»
شبکهٔ مبلغان و عملیاتهای تبلیغی
@mthsadeg
انبوهی از منبرهای آماده برای محققین
http://shamsotalea.com
@mthsadeg
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شمر سید الشهدا علیهما السلام
بسیار عالی
@mthsadeg
هدایت شده از مقتل طلاب
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم وَ الِعَن أعدائهم أَجْمعين
🍎مطلب شماره 191
نقل شده که در یکی از منازل دختری از امام حسن علیهالسلام از شتر بزیر افتاد، فریاد زد: یا عمتاه، و یا زینباه، آن بانو مضطربانه از شتر بزیر آمد و نالهکنان به اطراف بیابان نظر میکرد. چون او را یافت گمان نمود از هوش رفته، ولی بعد معلوم شد زیر پای شتران جان سپرده است. چنان نالهی وا ضیعتاه، و وا غربتاه، و وا محنتاه، برکشید که آسمان و زمین را متزلزل گردانید.
🍐الطراز المذهب (ناسخ التواریخ حضرت زینب علیهاالسلام)1/354
کانال مقتل طلاب
https://eitaa.com/joinchat/3240296581Ca0c7291a49
10درس و آموزه مهم قیام امام حسین(ع)
عاشورا، سراسر مدرسه عشق است هراندازه که انسانها با درسهای نهفته در آن حرکت خونین و ژرف که بشریت را با ارزشهای متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت آشناتر گردند، به همان میزان عزّتمند خواهند زیست و پایههای حکومت طاغوتها را خواهند لرزاند.
عاشورا، سراسر مدرسه عشق است هراندازه که انسانها با درسهای نهفته در آن حرکت خونین و ژرف که بشریت را با ارزشهای متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت آشناتر گردند، به همان میزان عزّتمند خواهند زیست و پایههای حکومت طاغوتها را خواهند لرزاند.
درسهایی که از عاشورا می توان گرفت، در گفتار و کردار امام حسین (ع) و یارانش دیده میشود و کسی که به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد و آن را فرا راه خود قرار دهد، با این درسهای انسان ساز آشنا میگردد.
در این نوشته برخی از این درسها را برمیشماریم.
1- توکّل
امام محمد باقر(ع) در سخنی گهربار فرمودند: «کسی که به خدا توکّل کند، شکست نمیخورد» و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزه نیک الهی است که فرجامی جز پیروی حق بر باطل را نوید نبخشید. امام حسین(ع) گرچه به استناد دعوتنامههای کوفیان به سمت آنان حرکت کرد، ولی توکّْل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بیوفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل (ع) را شنید، تصمیم خویش را تغییر نداد و برای انجام تکلیف، با توکل به خدا راه خود را ادامه داد. نیز بر این اساس بود که صبح عاشورا و با شروع حمله همه جانبه و بی رحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمود:
«خداوندا! تو تکیه گاه من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی. تو در هر پیشامدی تکیه گاه و مایه پشت گرمی منی.»
2- رضا و تسلیم
یکی از آموزههای کربلا، راضی بودن به رضای الهی است. هدف امام حسین(ع) فقط خشنودی خدا و پیامبر او بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزش را نثار کرد، اگر سختترین مصیبتها را به جان خرید، و اگر خاندان گرامیاش را به دست اسارت سپرد، هدفی جز کسب رضای الهی نداشت. امام حسین(ع) هنگامی که میخواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبهای به این ویژگی اشاره فرموده است:
«ما اهل بیت به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقامت میورزیم. او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.»
3- عمل به تکلیف
از آموزههای ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف است. هنگامی که دعوت نامههای پیاپی مردم کوفه به امام حسین(ع) رسید، ایشان هرچند از سستعهدی کوفیان آگاه بود، ولی آن اعلام حمایتها را تکلیفآور دانست و به سوی آنان حرکت کرد.
امام خمینی که خود سالها بعد با همین انگیزه، قیامی عزّت آفرین را پایه ریخت، در سخنانی درباره این آموزه عاشورایی میفرماید:
- اینکه حضرت ابی عبدالله (ع) قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم.
- حضرت سیدالشهدا(ع) تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را.
- لکن تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کند و عَلَم یزید را بخواباند.
4- آزادگی
عاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا(ع) سرور آزادگان. همو که در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان میخواستند تا در امان بماند، میفرمود: آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامنهای پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمیدهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم.
5- اخلاص
اخلاص سیدالشهدا(ع) و یاران آن حضرت، مهمترین عامل جاودانگی قیام حسینی است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت کرد، تا مکّه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسینی نشان دادند، ولی هیچکدام بر حرف خود نایستادند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها رها کردند.
در روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقامهای دنیوی خبری نبود. از این رو، ماندگان و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه میدادند و یکی یکی شربت شهادت مینوشیدند.
6- ایثار
از بارزترین درسهای عاشورای حسینی ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود است. در صحنه کربلا، نخستین ایثارگر، خود سیدالشهدا(ع) بود که حاضر شد خود و خاندانش را فدای دین خدا کند و رضای او را برهمه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت رسیدند و نوبت به جانفشانیِ بنیهاشم رسید، امام حسین (ع) ابتدا فرزند دلبندشان، علی اکبر(ع) را برای شهادت در راه خدا فراخوان